دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220پیشبینی صفات لاشه از اندازههای بدن با استفاده از روشهای رگرسیون خطی و شبکهی عصبی مصنوعی در گوسفند لریبختیاری1202926FAمحمد رضا بحرینی بهزادیاستادیار رشته علوم دامی دانشگاه یاسوجعلیرضا عباسیدانشگاه یاسوجمحمدعلی طالبیمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهار محال و بختیاریJournal Article20150930سابقه و هدف: در این پژوهش ارتباط بین وزن زنده هنگام کشتار گوسفند لریبختیاری با خصوصیات لاشه (وزن لاشهی گرم، وزن لاشهی سرد، وزن نیم لاشهی سرد، وزن گوشت، وزن چربی، وزن استخوان و وزن دنبه) و برخی اندازههای ظاهری بدن (طول بدن، دور قفسه سینه، عرض کپل و عرض شانه) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین معادلات رگرسیون خطی مناسب برای پیشبینی وزن زنده و خصوصیات لاشه تعیین شد و با روش شبکهی عصبیمصنوعی نیز مقایسه گردید. <br />مواد و روشها: از رکوردهای مربوط به 58 رأس بره نر نژاد لریبختیاری ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد شهرستان شهرکرد واقع در استان چهار محال و بختیاری استفاده شد. برهها در سن 5±90 روزگی شیرگیری و سپس در سه گروه 60، 80 و 100 روز پروار شدند. در پایان دوره پروار اندازههای ظاهری بدن اندازهگیری شد و بعد از کشتار و پوستکنی نیز خصوصیات لاشه مورد نظر اندازهگیری گردید. از تعداد 696 رکورد برای پیشبینی وزن زنده و خصوصیات لاشه با استفاده از معادلات رگرسیون و شبکهی عصبی مصنوعی استفاده گردید. پیشبینی خصوصیات لاشه و وزن زنده هنگام کشتار با استفاده از اندازههای ظاهری بدن توسط معادله رگرسیونی دارای بهترین ضریب تعیین انجام شد. همچنین مدلهای رگرسیونی منتخب پیشبینی کننده صفات با استفاده از شبکهی عصبی مصنوعی نیز برازش داده شدند و نتایج این دو روش بر اساس معیارهای ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا مقایسه شد. <br />یافتهها: ضرایب همبستگی فنوتیپی بین وزن زنده و خصوصیات لاشه مثبت و نسبتاً زیاد برآورد گردید که در دامنهی 58/0 تا 99/0 قرار داشتند. ضرایب همبستگی فنوتیپی بین اندازههای بدن و خصوصیات لاشه نیز دارای تغییراتی در دامنهی 29/0 تا 69/0 بود. در بین اندازههای ظاهری بدن بیشترین همبستگی را دور قفسهی سینه با وزن زنده و خصوصیات لاشه داشت. همبستگی نسبتاً بالای بین وزن زنده و وزن اجزای مختلف لاشه با اندازههای ظاهری بدن در پژوهش حاضر حاکی از آن است که میتوان از اندازههای ظاهری بدن در پیشبینی این صفات و با دقت نسبتاً بالایی استفاده نمود. نتایج نشان داد با استفاده از اندازههای طول بدن، دور قفسهی سینه و عرض کپل در معادله رگرسیونی می توان با دقت 79 درصد وزن زنده بره های لری بختیاری را پیشبینی نمود. همچنین با استفاده از وزن زنده و دور قفسهی سینه میتوان وزن لاشهی گرم و وزن لاشهی سرد را به ترتیب با دقت 97 و 96 درصد برآورد نمود. وزن زنده بدن به ترتیب 94 و 72 درصد از تنوع وزن نیم لاشه و وزن دنبه را توجیه نمود. همچنین نتایج نشان داد که کارایی شبکهی عصبی مصنوعی طراحی شده در پیش-بینی خصوصیات لاشه بالاتر از مدلهای رگرسیون بود. <br />نتیجهگیری: نتایج نشان داد که میتوان با دقت نسبتاً بالایی از اندازههای ظاهری بدن در پیشبینی وزن زنده و وزن اجزای مختلف لاشه استفاده نمود. همچنین نتیجهگیری شد که تکنیک شبکهی عصبی مصنوعی بهتر از معادلات رگرسیون خطی قادر به پیشبینی وزن زنده و خصوصیات لاشه در گوسفندان لریبختیاری بود. با توجه به اهمیت خصوصیات لاشه در تعیین پتانسیل ژنتیکی و تنظیم برنامههای اصلاح نژاد مرتبط با افزایش تولید گوشت، نتایج این پژوهش میتواند استفاده کاربردی داشته باشد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160320بررسی چندشکلی اینترون دوم ژن پرولاکتین و ارتباط آن با تولید شیر در گوسفند کردی شیروان21372927FAفاطمه کاظمی برزل آبادکارشناس علوم دامسعید حسنیعضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمجتبی آهنی آذریعضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانفیروز صمدیعضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانداوود علی ساقیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویJournal Article20151026چکیده<br />سابقه و هدف:<br />این پژوهش به منظور بررسی ارتباط چند شکلی ژن پرولاکتین با تولید شیر گوسفند کردی شیروان انجام گرفت. پرولاکتین یک هورمون لاکتوژنیک است که نقش قابل توجهی در تولید شیر دارد و کاهش آن باعث کاهش شدید تولید شیر میشود. ژن پرولاکتین به عنوان یک ژن کاندید مؤثر بر تغییرات عملکرد تولید شیر مطرح است. بر اساس تحقیقی که بر روی چندشکلی ژن پرولاکتین در گوسفند چویز انجام شد، یک منطقه 23 جفت باز ایندل (حذف-اضافه) در موقعیت 213 شناسایی شد و مشخص شد که آلل Bاز حذف bp23 از آلل Aبدست آمد. فراوانی آللهایA و Bبه ترتیب 71/0 و 29/0 برآورد شد و نشان داده شد که آلل Bدر تولید شیر بیشتر مؤثر است. تحقیق حاضر به منظور بررسی ارتباط بین ژنوتیپهای مشاهده شده در ژن پرولاکتین با رکوردهای روز آزمون تولید شیر میشهای کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد حسین آباد شیروان انجام شد.<br /><br />مواد و روشها:<br />در این تحقیق از 100 رأس میش رکوردگیری شده در ایستگاه پرورش و اصلاحنژاد گوسفند کردی شیروان به طور تصادفی خونگیری شد و رکوردگیری تولید شیر به روش شیردوشی دستی توأم با وزنکشی بره هر 14 روز و از اردیبهشت تا مرداد سال 1391 انجام شد. ژنوتیپهای حیوانات از روی تعداد باندها و جایگاه تشکیل باندها بعد از PCR تعیین گردید؛ به منظور محاسبه فراوانیهای ژنی و ژنوتیپی و همچنین آزمون کای مربع و برای بررسی تعادل هاردی ـ واینبرگ، از نرمافزار POP Gene 1.32 استفاده شد. پس از تشخیص ژنوتیپها، تجزیه آماری به منظور تشخیص ارتباط ژنوتیپهای مذکور با رکوردهای روز آزمون تولید شیر در دو رویه INBREED و MIXED نرمافزار SASو مقایسه میانگینهای حداقل مربعات با آزمون توکی- کرامر در سطوح معنیداری 5 درصد انجام شد.<br /><br />یافتهها:<br />23 جفت باز ایندل (حذف – اضافه) در ژن پرولاکتین شناسایی و ژنوتیپها در مرحله PCR مشخص گردید. ارتباط بین چندشکلی ژن مورد بررسی با رکوردهای تولید شیر روزآزمون با استفاده از یک مدل مختلط مورد بررسی قرار گرفت. ژنوتیپ AA بیشترین فراوانی ژنوتیپی(60/0) را در گله مورد مطالعه داشت. همچنین میزان فراوانی آللهای A و B به ترتیب 765/0 و 235/0 به دست آمد. نتایج مشخص نمود که رابطه معنیداری بین چند شکلی ژن پرولاکتین و تولید شیر در جمعیت مورد مطالعه وجود نداشت.<br /><br />نتیجهگیری:<br />در تحقیق حاضر چون اثر ژنوتیپهای ژن پرولاکتین بر تولید شیر معنیدار نشده است، نمیتوان اظهار داشت که کدام ژنوتیپ مطلوب میباشد.<br /><br />واژههای کلیدی: گوسفند، تولید شیر، ژن پرولاکتین، واکنش زنجیرهای پلیمرازدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220تاثیر تغذیه اسید لینولئیک مزدوج بر تست تحمل گلوکز و تغییرات گلوکز خون گاوهای هلشتاین39572928FAعلی رضایی رودباریدانشجوآرمین توحیدیاستادیار دانشگاه تهران0000-0002-3288-1709مهدی ژندیعضو هیات علمی0000-0003-2886-9747کامران رضایزدیعضو هیات علمیقدرت رحیمی میانجیعضو هیات علمیحامد خلیل وندی بهروزیارعضو هیات علمیJournal Article20151204سابقه و هدف: اسیدلینولئیک مزدوج نام عمومی برای گروهی اسیدچرب با 18 کربن و دارای دو پیوند دوگانه است که با یک پیوند ساده از هم جدا شدهاند و بر تعدادی از فرآیندهای بیولوژیک تاثیر میگذارند. اسید لینولئیک مزدوج میتواند تولید برخی از سایتوکینهای پیشالتهابی که در فرآیند مقاومت به انسولین دخالت دارند را مهار کند. تاثیر اسیدلینولئیک مزدوج بر کاهش چربی شیر سبب شد تا به عنوان یک راهبرد تغذیهای برای بهبود توازن منفی انرژی به جیره گاوهای شیری افزوده شود. هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر تغذیه اسیدلینولئیک مزدوج از روز 21 قبل از زایش تا 21 یا 42 روز پس از زایش بر تست تحمل گلوکز و تغییرات گلوکز خون گاوهای هلشتاین بود. <br />مواد و روشها: تعداد 75 راس گاو شیری با نوبت زایش 7/1±3/3 (خطای استاندارد±میانگین) با نمره وضعیت بدنی 2/0±25/3 انتخاب و بهصورت تصادفی در بین چهار گروه آزمایشی قرار گرفتند: تغذیه 75 گرم در روز چربی پالم از 21 روز قبل از زایش تا 21 روز پس از زایش (C21) یا 42 روز پس از زایش (C42)؛ تغذیه 75 گرم در روز اسیدلینولئیک مزدوج پوششدار از 21 روز قبل از زایش تا 21 روز پس از زایش (CLA21) یا 42 روز پس از زایش (CLA42). مکمل اسیدلینولئیک مزدوج پوشش دار دارای 10 درصد از هر یک از ایزومرهای 10-ترانس،12-سیس و 9-سیس،11-ترانس بود. برای انجام تست تحمل گلوکز از هر گروه پنج راس گاو بهصورت تصادفی انتخاب و در روزهای 14 و 30 پس از زایش به ازای هر کیلوگرم وزن زنده حیوان 25/0 گرم گلوکز از راه رگ شیری پستان اینفیوز شد. در زمانهای 20-، 10- ، 0، 5، 10، 20، 30، 40، 60، 80، 100 و 120 دقیقه نسبت به اینفیوز گلوکز، از راه رگ شیری جهت خلاف اینفیوز گلوکز نمونه خون تهیه و پس از سانتریفیوژ گلوکز آن اندازهگیری شد. سطح زیرمنحنی در دقیقه 60 و 120، نرخ زدودگی گلوکز و زمان رسیدن غلظت گلوکز به نصف به عنوان شاخصهای تست تحمل گلوکز محاسبه شد. برای بررسی تغییرات گلوکز و انسولین خون در دوره پس از زایش در روزهای 21-، 0، 10، 21 و 42 نسبت به زایش از هر تیمار هشت راس گاو بهصورت تصادفی انتخاب و از راه رگ دنبالچه نمونه خون تهیه شد. تولید شیر بهصورت روزانه ثبت و به منظور سنجش ترکیبات شیر نمونهگیری بهصورت هفتگی انجام شد. <br />یافتهها: تغذیه مکمل اسیدلینولئیک مزدوج پوششدار در دوره انتقال تاثیر معنیداری بر شاخصهای تست تحمل گلوکز نداشت. سطح گلوکز خون در زمان زایش و 10 روز پس از زایش در گاوهای دریافت کننده اسیدلینولئیک مزدوج پوششدار از گاوهای دریافتکننده چربی پالم بیشتر بود در حالیکه غلظت انسولین خون در گروههای مختلف تفاوت معنیدار نداشت (05/0˂P). گاوهای تغذیه شده با اسیدلینولئیک مزدوج پوششدار در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با چربی پالم درصد چربی شیر و نیز تولید چربی شیر کمتری داشتند (05/0˂P). تغذیه مکمل پوششدار اسیدلینولئیک مزدوج در دوره انتقال سبب افزایش تولید شیر در اوایل دوره شیردهی شد (05/0˂P). افزایش دوره تغذیه اسیدلینولئیک مزدوج پوششدار و یا چربی پالم از 21 روز پس از زایش به 42 روز پس از زایش سبب افزایش معنیدار تولید شیر نشد. <br />نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد افزودن اسیدلینولئیک مزدوج به جیره گاوها طی دوره انتقال سبب افزایش سطح گلوکز خون در ابتدای زایش و بهبود تولید شیر شده و تاثیر منفی بر تست تحمل گلوکز به عنوان برآوردی از مقاومت به انسولین نداشت.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220تاثیر مکمل نمودن جیره فلاشینگ میشهای نژاد شال با روغن ماهی بر بازده تولیدمثلی پس از تلقیح مصنوعی به روش لاپاراسکوپی در فصل تولیدمثل59842929FAنادر اسدزادهعضو هیئت علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشورمنوچهر سوریعضو هیئت علمی گروه علوم دامی دانشگاه رازی کرمانشاه0000-0003-1107-0111محمد مهدی معینیعضو هیئت علمی و مدیر گروه علوم دامی دانشگاه رازی کرمانشاه0000-0003-2432-6251حسن صادقی پناهعضو هیئت علمی و رئیس بخش تحقیقات مدیریت پرورش، موسسه تحقیقات علوم دامی کشورJournal Article20151209سابقه و هدف: اثرات سودمند افزودن مکملهای چربی دارای اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه شامل منابع امگا-6 و امگا-3 به جیره بر بازده تولیدمثلی دامها در مطالعات زیادی گزارش شده است. از طرفی یکی از مشکلات در اجرای طرحهای اصلاح نژاد گوسفند، راندمان پایین تلقیح مصنوعی میباشد. تاکنون اثر ویژهی افزودن روغن ماهی به عنوان منبع اسیدهای چرب امگا-3 به جیره فلاشینگ میش بر بازده تولیدمثلی میش پس از تلقیح مصنوعی بررسی نشده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مکمل نمودن جیره فلاشینگ میشهای نژاد شال با روغن ماهی بر بازده تولیدمثلی پس از تلقیح مصنوعی به روش لاپاراسکوپی بود.<br />مواد و روشها: تعداد 111 رأس میش شال غیرشیرده و غیرآبستن، بر اساس جیره غذایی به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند: 1- گروه آزمایشی شاهد منفی (C-)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ بدون مکمل چربی 2- گروه آزمایشی شاهد مثبت (C+)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ دارای 5/3 درصد مکمل چربی اشباع (پودر چربی پالم) و 3- گروه آزمایشی روغن ماهی (FO)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ دارای 5/3 درصد روغن ماهی. همزمان سازی فحلی با استفاده از تیمار پروژسترون به مدت 13 روز انجام شد. 24 الی 48 ساعت پس از خاتمه تیمار پروژسترون، نرخ بروز فحلی با استفاده از قوچهای مجهز به پیشبند و یراق نشانهگذار ثبت و 48 ساعت پس از خاتمه تیمار پروژسترون، تلقیح مصنوعی با روش لاپاراسکوپیک انجام شد. پانزده روز پس از تلقیح، قوچهای مجهز به یراق نشانهگذار جهت تعیین نرخ بازگشت فحلی و جفتگیری با میشهای آبستن نشده از تلقیح، وارد گله شدند. چهل روز پس از تلقیح، تشخیص آبستنی با روش اولتراسونوگرافی انجام شد. در زمان زایش تعداد و وزن برههای متولد شده و سه ماه بعد از آن، تعداد و وزن برههای از شیرگرفته برای هر میش تحت آزمایش، ثبت گردید و با استفاده از آنها صفات تولیدمثلی شامل نرخ آبستنی، نرخ زایش، نرخ سقط، نرخ مردهزایی، نرخ قصری، نرخ چندقلوزایی، نرخ زادآوری، نرخ برهزایی، محصول بره متولد شده، نرخ زندهمانی بره، نرخ برهگیری و محصول بره از شیرگرفته محاسبه شد.<br />یافتهها: افزودن روغن ماهی در جیره فلاشینگ، باعث افزایش نرخ برهگیری حاصل از تلقیح لاپاراسکوپیک و مجموع تلقیح لاپاراسکوپیک و جفتگیری طبیعی گردید (05/0>P). افزایش نرخ برهگیری در میشهای دریافت کننده روغن ماهی به دلیل بالاتر بودن نرخ چندقلوزایی و زادآوری بود؛ چرا که جیرههای آزمایشی تأثیری بر نرخ آبستنی نداشتند (05/0p).<br />نتیجهگیری: در برنامههای تلقیح مصنوعی و نیز جفتگیری طبیعی همزمان شده، گنجاندن روغن ماهی در جیره فلاشینگ میتواند بازده تولیدمثلی را بهبود دهد. همچنین توصیه میشود، از بکار بردن مکمل چربی پالم هیدروژنه در جیره فلاشینگ گوسفند اجتناب شود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220ارزیابی تغییرات فصلی بر ترکیب و تولید شیر گاوهای هلشتاین تغذیه شده با دانه کتان851022930FAسید علیرضا وکیلیدانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-2738-5284علی مرتضاییدانشجومحسن دانش مسگراندانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-2738-5284Journal Article20151226چکیده:<br />سابقه و هدف: به منظور بررسی اثر تغییرات فصلی و رژیم غذایی بر ترکیب و تولید شیر خام و ارتباط این شاخصها با یکدیگر، شیر 5 گاوداری صنعتی ارزیابی شد.<br />مواد و روشها: این آزمایش در 2 فصل تابستان و زمستان در سال 1393 انجام شد. تغییرات دمایی از ایستگاه تحقیقات هواشناسی شمال شرق ایران (مشهد) جمع آوری شد. گاوهای شیرده با 2 جیره متفاوت در سه سطح تولید (پر تولید، متوسط تولید و کم تولید) تغذیه شدند: جیره شاهد (بدون دانه کتان) و جیره آزمایشی (حاوی 10 درصد دانه کتان). جیرهها به صورت مخلوط در اختیار حیوانات قرار گرفت. در این آزمایش، میزان ماده خشک مصرفی، تولید شیر روزانه، چربی شیر، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد شیر و اسیدهای چرب غیر اشباع آن اندازه گیری شد.<br />یافتهها: با افزایش THI در طی تابستان (72≤ THI) نسبت به زمستان (72≥ THI) میزان مصرف خوراک کاهش یافت (به ترتیب 8/21 در مقابل 0/24 کیلوگرم ماده خشک در روز). درنتیجه کاهش مصرف خوراک، تولید شیر و پروتئین شیر نیز کاهش یافت و چربی شیر تمایل به افزایش داشت. همچنین نسبت چربی به پروتئین در فصل زمستان افزایش معنیداری یافت (39/1 در مقابل 28/1). تیمار آزمایشی حاوی 10 درصد دانه کتان، موجب افزایش تولید شیر، اسید چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) و اسید لینولنیک شد. همچنین اسید چرب غیر اشباع با یک پیوند دوگانه (MUFA) و اسید لینولئیک افزایش یافت ولی چربی شیر کاهش یافت. مصرف خوراک، درصد پروتئین، لاکتوز و مواد جامد شیر تحت تأثیر تیمار حاوی دانه کتان قرار نگرفتند. آنالیز استاندارد همبستگی بین تولید شیر با پروتئین شیر بیانگر ارتباط منفی این دو عامل است و با عوامل دیگر رابطهای نداشت. در این آزمایش ارتباط معنیداری بین مواد جامد شیر با چربی شیر (795/0)، پروتین شیر (770/0) و لاکتوز شیر(477/0) مشاهده شد. علاوه بر این، رابطه اسیدهای چرب 18 کربن غیراشباع شیر با چربی شیر معکوس بود.<br />نتیجهگیری: براساس نتایج به دست آمده تغذیه دامها با دانه کتان موجب افزایش نسبت چربی به پروتئین در فصل زمستان شد که احتمالاً دلیلی بر بهره وری بهتر از چربی در بدن دامهاست. همچنین نتایج این آزمایش به روشنی بیانگر امکان افزایش تولید ارگانیک امگا-3 در شیر تا 3/2 برابر شیر شاهد در چربی شیر است. علاوه بر این به دلیل وابستگی شاخصهای ترکیبات شیر خام به یکدیگر، میتوان برای بهبود کیفیت شیر با ایجاد محیط مناسب دمایی و تغذیه مناسب برای گاوهای شیری، شیری با کیفیت بالاتر تولید کرد.<br />واژگان کلیدی: تغییرات فصلی، گاو شیری، دانه کتاندانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220تاثیر روش فرآوری، زمان بخارهی و تنظیم فاصله غلطک بر تجزیهپذیری شکمبهای دانه جو1031262931FAخلیل صفائیدانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده کشاورزی، گروه علوم دامیغلام رضا قربانیدانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده کشاورزی، گروه علوم دامیمسعود علیخانیدانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده کشاورزی، گروه علوم دامی،علی صادقی سفید مزگیدانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده کشاورزی، گروه علوم دامی،ون ژو یانگمرکز تحقیقات کشاورزی و کشاورزی- غذای کانادا، مرکز تحقیقات لتبریج، آلبرتا، کانادافاضل محمدیدانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده کشاورزی، گروه علوم دامی،Journal Article20151226سابقه و هدف: دانه کامل جو به دلیل دارا بودن پریکارپ سالم در برابر اتصال باکتریایی شکمبه و گوارش توسط نشخوارکنندگان مقاوم است. بنابراین، بهمنظور دسترسی جمعیت میکروبی شکمبه به آندوسپرم احاطه شده توسط پریکارپ و پوسته غیرقابل هضم، فرآوری دانه جو ضرورت دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات روش فرآوری (آسیاب در مقابل ورقه نمودن با بخار) در قالب طرح کاملاً تصادفی و بررسی تاثیرات سه زمان بخاردهی، دو فاصله غلطک و اثر متقابل این دو به صورت آزمایش فاکتوریل 2×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی بر فراسنجههای تجزیهپذیری ماده خشک و آلی دانه جو بود. <br />مواد و روشها : 5 گرم از هر یک از تیمارهای جو فرآوری شده (آسیاب شده با استفاده از توری 3 میلیمتر یا ورقه شده با بخار طی سه زمان بخاردهی 35 ، 45 یا 55 دقیقه و دو فاصله غلطک 3/0 یا 4/0 میلیمتر برای هر زمان بخاردهی) بر اساس ماده خشک با سه تکرار درون کیسههایی از جنس پلیاستر با اندازه منافذ 50 میکرومتر و با ابعاد 20 × 10 سانتیمتر ریخته و داخل شکمبه یک راس گاو غیرشیرده هلشتاین به مدت 0، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت قرار داده و هر یک از ساعات کیسهگذاری سه بار تکرار شدند. باقیمانده ماده خشک و آلی بر حسب زمان کیسهگذاری به کمک نرم افزار آماری SAS تجزیه و تحلیل گردیدند.<br />یافتهها: روش فرآوری سبب تغییر چگالی دانه جو آسیاب شده (616 گرم بر لیتر) و ورقه شده با بخار (بهطور میانگین 285 گرم بر لیتر) در مقایسه با دانه کامل جو (684 گرم بر لیتر) شد. افزایش وسعت فرآوری سبب کاهش چگالی دانه جو ورقه شده با بخار از 390 به 180 گرم بر لیتر و ضخامت از 5/1 به 0/1 میلیمتر گردید. آسیاب کردن جو در مقایسه با ورقه نمودن با بخار سبب افزایش درصد ناپدیدی ماده خشک و آلی، افزایش بخش سریع تجزیه (6/28 در مقابل 6/21 درصد)، نرخ تجزیه-پذیری (10/0 در مقابل 05/0 در ساعت)، تجزیهپذیری موثر (4/60 در مقابل 5/47 درصد) و کاهش بخش با پتانسیل تجزیهپذیری (7/51 در مقابل 0/56 درصد) و غیرقابل تجزیه (7/19 در مقابل 5/22) ماده خشک و افزایش بخش سریع تجزیه (3/28 در مقابل 4/21 درصد)، نرخ تجزیهپذیری (10/0 در مقابل 05/0 در ساعت)، تجزیهپذیری موثر (6/60 در مقابل 6/47 درصد) و کاهش بخش با پتانسیل تجزیهپذیری (6/52 در مقابل 5/56 درصد) و غیرقابل تجزیه (1/19 در مقابل 1/22) ماده آلی دانه جو گردید(01/0>P). افزایش زمان بخار دهی و کاهش فاصله بین غلطکها (در مقایسه گروهی فاصله غلطک 4/0 با 3/0 میلیمتر) بهطور میانگین سبب افزایش درصد ناپدیدی ماده خشک وآلی، اما کاهش بخش با پتانسیل تجزیهپذیری (6/62 در مقابل 4/49) و افزایش بخش سریع تجزیه (8/17 در مقابل 3/25)، بخش غیرقابل تجزیه (7/19 در مقابل 3/25)، نرخ تجزیهپذیری (05/0 در مقابل 06/0 در ساعت) و تجزیه-پذیری موثر (1/44 در مقابل 9/50) ماده خشک و کاهش بخش با پتانسیل تجزیهپذیری (9/62 در مقابل 1/50) و افزایش بخش سریع تجزیه (7/17 در مقابل 1/25)، بخش غیرقابل تجزیه (5/19 در مقابل 9/24)، نرخ تجزیهپذیری (05/0 در مقابل 06/0 در ساعت) و تجزیهپذیری موثر (2/44 در مقابل 0/51) ماده آلی جو ورقه شده با بخار شد (05/0>P). <br />نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که روش فرآوری میتواند چگالی، اندازه ذرات دانه جو و توزیع آنها روی الکها را تغییر دهد. آسیاب کردن در مقایسه با ورقه نمودن جو با بخار سبب افزایش تجزیهپذیری موثر ماده خشک و آلی گردید. تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک و آلی دانه جو را می-توان با بهینه نمودن متغیرهای مهم و دخیل در فرآیند ورقهای نمودن با بخار (زمان بخارهی و تنظیم فاصله غلطک) مدیریت نمود.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220تاثیر کادمیوم بر عملکرد و برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون بره های نر مهربان1271432932FAعلی اصغر بهاریگروه علوم درمانگاهی، دانشکده پیرادامپزشکی، دانشگاه بوعلی سیناحسن علیعربیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانرضیاله جعفریجوزانیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، تبریز.جمیله سالارآملیگروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران.Journal Article20160112سابقه و هدف: آلودگی خاک و تجمع فلزات سنگین در گیاهان و محصولات کشاورزی در مناطق صنعتی یکی از مهم ترین مسایل زیست محیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید مینماید. کادمیوم (Cd) یک فلز سنگین خطرناک با نیمه عمر طولانی بیولوژیکی است که با سرعت کم از بدن دفع میشود. این مطالعه با هدف تعیین اثرات دریافت طولانی مدت کادمیوم بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون گوسفند با یک جیره پرواری انجام شد.<br />مواد و روشها: در این مطالعه ده راس بره نر مهربانی 9-8 ماهه بر اساس در یک طرح کاملاً تصادفی به دو گروه شاهد (جیره پایه) و آزمایش (جیره پایه + 100 میلیگرم کادمیوم به ازاء هر کیلوگرم ماده خشک جیره به صورت کلرید کادمیوم) تقسیم شدند. بره ها روزانه در دو نوبت صبح و عصر خوراک دهی شدند و در روزهای صفر، 35 و 70 پیش از خوراک نوبت صبح از طریق ورید وداج بوسیله لوله های خلاء خونگیری شدند. سرم نمونه ها جداسازی شد و تا زمان آزمایش در 20- درجه سانتی گراد نگهداری شدند. کادمیوم، ازت اوره، کراتینین، سدیم، پروتئین کل، آلبومین و فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلانین آمینو ترانسفراز، گاما گلوتامیل ترانسفراز، کراتین فسفوکیناز، آلکالاین فسفاتاز و ایزوآنزیم استخوانی آن در سرم نمونه ها اندازه گیری شد. آزمایشهای بیوشیمیایی به صورت خودکار بوسیله دستگاه اتوآنالایزر و کیت های بیوشیمیایی شرکت پارس آزمون با استفاده از دستورالعمل سازنده کیت انجام شد. میزان سدیم نمونه ها با استفاده از دستگاه فلیم فتومتر تعیین شد. تجزیه تحلیل آماری دادهها بوسیله آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد.<br />یافتهها: میانگین افزایش وزن روزانه و ماده خشک مصرفی در گروه دریافت کننده کادمیوم کمتر بود (05/0 > P). مقدار آلبومین در روز 70 و میزان فعالیت آلکالاین فسفاتاز و ایزو آنزیم استخوانی آن در روزهای 35 و 70 آزمایش در گروه کادمیوم نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (05/0 > P). افزایش میزان فعالیت آنزیم کراتین فسفوکیناز در روزهای 35 و 70 آزمایش در گروه کادمیوم معنیدار بود (05/0 > P). <br />نتیجهگیری: یافته های بدست آمده نشان داد که سطح 100 میلیگرم کادمیوم به ازاء هر کیلوگرم ماده خشک جیره در مدت 70 روز در بره های در حال رشد تغذیه شده با جیره پرواری، اثرات سمی قابل توجهی ندارد که این موضوع می تواند ناشی از کاهش جذب کادمیوم به دلیل تشکیل ترکیبات نامحلول این عنصر در شکمبه و روده مانند ایجاد کمپلکس کادمیوم با فیتات کلسیم ناشی از عبور فیتات های هضم نشده در جیره غنی از مواد دانهای (جو) در این پژوهش باشد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220اثر استفاده از پروبیوتیک تجاری پریمالاک بر ویژگیهای کیفی گوشت در عضلۀ Biceps femoris بزغالههای مرخز1451682984FAرضا ناصری هرسینیباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایرانفرخ کفیل زادهپردیس کشاورزی و منابع طبیع دانشگاه رازی- گروه علوم دامی0000-0003-1845-6914Journal Article20160111چکیده<br />سابقه و هدف: ویژگیهای لاشه و کیفیت گوشت از معیارهای مهم تأثیرگذار بر تصمیم مصرفکنندگان برای خرید گوشت هستند. تأثیر افزودنیهای باکتریایی بر ویژگیهای کیفی گوشت تا کنون مورد بررسی قرار نگرفتهاند و این در حالی است که قابلیت این افزودنیها برای تغییر در جذب اسیدهای چرب و متابولیسم لیپیدها در بدن در پژوهشهای متعددی به اثبات رسیده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات پروبیوتیکی باکتریایی بر برخی ویژگیهای لاشه و ویژگیهای کیفی عضلۀ بزغالههای نژاد مرخز، به عنوان یکی از نژادهای بومی کشور، به انجام رسید. <br />مواد و روشها: جیرۀ آزمایشی بر مبنای نیازهای درج شده در انجمن ملی تحقیقات تنظیم گردید. پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار با استفاده از 16 رأس بزغالۀ نر نژاد مرخز به انجام رسید. بزغالهها به مدت 119 روز با جیرۀ آزمایشی تغذیه شدند. پروبیوتیک تجاری پریمالاک ترکیبی از چهار سویۀ باکتریایی Lactobacillus acidophilus (cfu/g107×5/2)، L. casei (cfu/g107×5/2)، Streptococcus faecium (cfu/g107×5/2) و Bifidobacterium thermophilum (cfu/g108×0/1) به صورت پودر خشک بوده و در پژوهش حاضر، طبق دستورالعمل شرکت سازنده، روزانه دو گرم در قالب دو عدد کپسول و پیش از نوبت خوراکدهی اول به هر دام در تیمار مربوطه خورانده شد. در پایان دورۀ آزمایش چهار بزغاله از هر تیمار کشتار و ویژگیهای لاشه در ناحیۀ ران، شامل شاخص عضلانی بودن و نسبت عضله به استخوان، و ویژگیهای کیفی گوشت در عضلۀ biceps femoris، شامل ویژگیهای فیزیکی، ترکیب شیمیایی و ترکیب اسیدهای چرب، مورد ارزیابی قرار گرفتند.<br />یافتهها: نتایج نشان داد که به استثنای شاخص عضلانی بودن ناحیۀ ران، دیگر پارامترهای ارزیابی شده در رابطه با ترکیب بافتی ناحیۀ ران تحت تأثیر استفاده از پروبیوتیک باکتریایی در جیرۀ بزغالهها قرار نگرفتند. شاخص عضلانی بودن ناحیۀ ران در بزغالههای گروه کنترل به طور معنیداری بیش از گروه دریافت کنندۀ پروبیوتیک باکتریایی بود. به علاوه مصرف این پروبیوتیک باکتریایی به استثنای <br />شاخصهای L* و hue angle، تأثیر معنیداری بر دیگر ویژگیهای کیفی گوشت در عضلۀ biceps femoris شامل pH، ضایعات شیرابهای، ظرفیت نگهداری آب، کاهش وزن در اثر طبخ، فشار برشی و نیز ترکیب شیمیایی آن نداشت. بررسی ترکیب اسیدهای چرب نیز نشان داد که پروبیوتیک مورد استفاده در پژوهش حاضر قادر به القای هیچ گونه تغییر معنیداری در درصد اسیدهای چرب اشباع، اسیدهای چرب غیراشباع، اسیدهای چرب غیراشباع با یک و چند پیوند دو گانه و نسبت اسیدهای چرب 3-n به 6-n و درصد مجموع اسیدهای چرب مطلوب در عضلۀ biceps femoris بزغالههای مرخز نبوده است.<br />نتیجهگیری: بررسی تأثیر مصرف پروبیوتیک باکتریایی تجاری به وسیلۀ بزغالههای مرخز نشان داد که پروبیوتیک باکتریایی مورد استفاده در این پژوهش به طور کلی توانایی ایجاد تغییری قابل ملاحظه در نسبت عضلات در ناحیۀ ران و ویژگیهای کیفی گوشت را ندارد.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160220بررسی ارتباط بین فاصله گوسالهزایی با صفات اقتصادی گاوهای شیری در تلقیحهای مختلف با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی1691882985FAمصطفی قادری زفره&rlm;&rlm; ایدانشگاه یاسوجمحمدرضا بحرینی بهزادیدانشگاه یاسوجمحمد فیاضدانشگاه شهید بهشتیسمیه شریفیدانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article20151221سابقه و هدف: فاصله گوسالهزایی از جمله صفاتی است که به میزان قابل توجهی تحت تأثیر اثرات محیطی و مدیریتی قرار میگیرد. استفاده از الگوریتمهای هوشمند روشهای یادگیری ماشین در بررسی سامانههای پیچیده رو به افزایش است و این روشها نیز میتواند رهیافت مناسبی برای تحلیل دادههای صنعت گاوشیری به حساب آیند. شبکههای عصبی مصنوعی بخشی از هوش مصنوعی بوده و معمولاً از این الگوریتمها بهره میجویند. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین صفات تولیدی و تولیدمثلی با فاصله گوسالهزایی در تلقیحهای متفاوت بود. چنین فرض گردید که استخراج این ارتباط میتواند در مدیریت بهتر این صفت نقش بهتری ایفا کند. <br />مواد و روشها: در این مطالعه، از دادههای تولیدی و تولیدمثلی شرکت کشت و دامداری فکا وابسته به شرکت تعاونی وحدت گاوداران اصفهان استفاده شد. دادههای مربوط به فاصلهی گوسالهزایی (روز)، طول دورهی خشکی (روز)، تعداد تلقیح، کل شیر تولیدی (کیلوگرم)، کل چربی تولیدی (کیلوگرم)، کل پروتئین تولیدی (کیلوگرم)، روزهای شیردهی (روز)، شیر تصحیح شده (کیلوگرم)، چربی تصحیح شده (کیلوگرم)، پروتئین تصحیح شده (کیلوگرم) مورد بررسی قرار گرفت. دادهها مربوط به 15465 رأس گاو بود که تاریخ زایش آنها در بازه بین سالهای 1368 تا 1393 قرار داشت. جهت کاهش ابعاد دادههای مورد استفاده در آموزش شبکه عصبی مصنوعی از دو رویکرد حذف همبستگی بالا و تحلیل مؤلفه اصلی استفاده شد. سپس به ازای هر تلقیح، یک شبکه عصبی آموزش داده شد. برای بررسی کارایی شبکه عصبی از معیارهای ضریب تعیین و جذر میانگین مربعات خطا استفاده شد. میزان رابطهی خطی و غیرخطی بین متغیرهای ورودی با فاصله گوسالهزایی نیز با معیار ضریب اطلاعات بیشین بررسی گردید.. <br />یافتهها: مقادیر مشابه معیارهای ضریب تعیین و جذر میانگین مربعات خطا حاصل از شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که ارتباط بین متغیرهای ورودی و فاصله گوسالهزایی در تلقیحهای مختلف از روند تقریباً یکسانی پیروی میکند. مقادیر بزرگتر جذر میانگین مربعات خطا حاصل از رویکرد تحلیل مولفه اصلی نسبت به رویکرد حذف همبستگی بالا نشان داد که استفاده از رویکرد حذف همبستگی بالا مناسبتر میباشد. معیار ضریب اطلاعات بیشین روند تقریباً یکسانی در میزان رابطهی خطی و غیرخطی متغیرهای مختلف و فاصله گوسالهزایی در تلقیحهای مختلف نشان داد. در این راستا روزهای شیردهی و تولید شیر بیشترین ارتباط را با فاصله گوسالهزایی داشتند. <br />نتیجهگیری کلی: نتایج نشان داد که معیارهای ضریب تعیین و جذر میانگین مربعات خطا در تلقیحهای مختلف تقریباً یکسان هستند. از اینرو نباید انتظار داشت که رابطه بین متغیرهای ورودی به کار رفته در این تحقیق با فاصله گوسالهزایی در تلقیحهای مختلف متفاوت باشد. بر اساس نتایج این مطالعه مشخص گردید که متغیرهای به کار رفته در این مطالعه پیشبینی خوبی از فاصله گوسالهزایی را نشان میدهند. همچنین میتوان چنین استنباط کرد که شرایط محیطی – مدیریتی در تلقیحهای مختلف اثر ناچیزی روی ارتباط بین فاصله گوسالهزایی و سایر متغیرها داشته است.دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42533420160302تحلیل ژنتیکی صفات تولیدی و تولیدمثلی اولین دوره شیردهی گاوهای هلشتاین اقلیم خشک بیابانی ایران با استفاده از مدل دام چند صفتی1892062986FAحسین نعیمی پوردانشگاه فردوسی مشهدمحمد مهدی شریعتیدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20150519سابقه و هدف: صفات تولیدی و تولیدمثلی نقش مهمی در صنعت گاو شیری و بازده اقتصادی آن دارند. ارتباط ژنتیکی صفات تولیدی و تولیدمثلی در جهت خلاف یکدیگر می باشد و افزایش تولید شیر باعث کاهش بازده تولید مثلی و افزایش مشهود هزینههای جایگزینی تلیسه ها در گلههای تجاری شیری میشود. مدل دام چند صفتی به دلیل در نظر گرفتن روابط بین صفات روش مناسبی در تحلیل ژنتیکی توأم صفات با وراثتپذیری پائین و بالا میباشد و دقت ارزیابی را افزایش میدهد. ایران با توجه به شرایط متفاوت دما و رطوبت در نواحی مختلف اقلیم های متفاوتی دارد و از طرفی اقلیم به صورت مستقیم و غیر مستقیم در تولید حیوانات اثر دارد. بنایراین هدف از این مطالعه برآورد پارامترهای ژنتیکی و محاسبه روند فنوتیپی و ژنتیکی برخی صفات تولیدی و تولیدمثلی گاوهای شیری هلشتاین اقلیم خشک بیابانی ایران با استفاده از مدل دام چند صفتی بود.<br />مواد و روش ها: در این تحقیق به منظور آنالیز ژنتیکی صفات تولیدی ( شیر، چربی، پروتئین، درصد چربی و پروتئین 305 روز و صفات تولیدمثلی ( طول دوره خشکی، سن اولین زایش و فاصله گوسالهزایی) گاوهای شیری هلشتاین در اقلیم خشک بیابانی ایران از 5403 رکورد که طی سال های 1375تا 1388 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود استفاده گردید. برآورد مؤلفههای واریانس و کواریانس، ارزشهای ارثی و همبستگیهای ژنتیکی و فنوتیپی به روش حداکثر درستنمائی محدود شده براساس مدل دام چند صفتی با استفاده از نرم افزار ژنتیکیDMU انجام گردید. روند ژنتیکی و فنوتیپی به ترتیب از تابعیت میانگین ارزش اصلاحی و میانگین فنوتیپی صفات بر سال زایش محاسبه گردید. <br />یافته ها: وراثتپذیری صفات تولید شیر، مقدار چربی، درصد چربی، مقدار پروتئین و درصد پروتئین، طول دوره خشکی، سن اولین زایش و فاصله گوسالهزایی به ترتیب 23/0، 27/0، 39/0، 28/0، 41/0، 03/0، 25/0 و 05/0بودند. قدر مطلق همبستگی ژنتیکی در محدوده 01/0 (مقدار چربی و طول دوره خشکی) تا 84/0 ( مقدار شیر و مقدار پروتئین) و همبستگی فنوتیپی بین 01/0 (مقدار پروتئین با مقدار چربی و سن اولین زایش با درصد پروتئین) تا 91/0 ( تولید شیر و مقدار پروتئین) بود. روند ژنتیکی ( برای دختران) برای صفات تولید شیر (88/0±) 48/4، مقدار پروتئین (03/0±) 08/0 کیلوگرم و درصد پروتئین (0002/0±) 001/0- درصد بود (01/0Pنتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد روند فنوتیپی تمامی صفات تولیدی و تولیدمثلی و روند ژنتیکی صفات تولید شیر و مقدار پروتئین مطلوب و معنی دار بود.