دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
بررسی بیوانفورماتیکی میانکنش شش پپتید نوترکیب لاکتوفرین شتری با پروتئینهای سطحی روتا ویروس گاوی
1
16
FA
مریم السادات
شاه امیری
دانشجوی دکتری ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
shahamiri_m@yahoo.com
مجتبی
طهمورث پور
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
m_tahmoorespur@yahoo.com
مرجان
ازغندی
دانشجوی دکتری ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
azghandi.marjan@gmail.com
10.22069/ejrr.2020.17024.1709
سابقه و هدف: اسهال یک بیماری رایج میان گوساله ها بوده که سبب زیان اقتصادی چشمگیر در صنعت گاوهای شیری و گوشتی به علت افزایش میزان مرگ و میر، هزینههای درمان و کاهش نرخ رشد و افزایش سن اولین زایمان میگردد. روتاویروس گاوی یکی از عوامل اصلی ابتلا به اسهال در گوساله ها در سن یک تا دوهفتگی است. دو پروتئین vp4 و vp7 کپسید خارجی ویروس را ساخته و سبب تولید آنتی بادی و تحریک سیستم ایمنی میشوند. لاکتوفرامپین-لاکتوفریسین شتری یک ضد ویروس قوی است که با اتصال به هپارین سولفات پروتئوگلایسین مانع ورود ویروس به سلول میزبان شده و میتواند جایگزین داروهای ضد ویروسی شود. هدف از این پژوهش بررسی امکان جایگزینی پپتید لاکتوفرین شتری با داروهای ضد ویروسی می باشد.<br />مواد و روش ها: در این مطالعه امکان جایگزینی شش پپتید نوترکیب لاکتوفرین شتری به نامهای clf36-1، clf36-2، 12A-36F+BC، A_Scaning، AF، Arm با داروهای ضدویروسی و اتصال کارآمد این پپتیدها با پروتئینهای سطحی روتاویروس گاوی(vp4 و vp7) با استفاده از روش شبیهسازی دینامیک مولکولی و با استفاده از نرم افزار گرومکس بررسی و با توجه به انرژی آزاد پیوند شدن لیگاند-پروتئین در مرحله داکینگ و میزان بار الکتریکی سیستم پیش از خنثی سازی بار در دینامیک مولکولی مورد مقایسه قرار گرفته و در نهایت بهترین پپتید جایگزین با توجه به نمودارهای شعاع چرخشی که مهم ترین عامل تعیین کننده در کارآمدی سیستمها در شرایط درون تنی و همچنین نشان دهندهی امکان اتصال پایدار پپتید نوترکیب لاکتوفرین با پروتئین سطحی ویروس است؛ از میان شش پپتید مورد مطالعه، انتخاب گردید. <br />یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد پپتید لاکتوفرین به خوبی با پروتئین های سطحی روتاویروس اتصال برقرار کرده و به این وسیله می تواند مانع ورود ویروس به درون سلولها گردد. با این حال از میان شش پپتید مورد بررسی، پپتید 12A-36F+BC در دو سیستم vp4 و vp7 علی رغم داشتن بیشترین انرژی آزاد پیوند شدن لیگاند-پروتئین در بین مدلهای مورد بررسی در مرحله داکینگ و مثبتترین بار الکتریکی پیش از خنثی سازی بار در دینامیک مولکولی، به دلیل unfold بودن و تغییرات زیاد Rg آنها در طول زمانِ شبیه سازی به نظر می رسد در شرایط بدن اتصال کارآمدی نداشته باشند؛ از این رو با توجه به نمودارهای شعاع چرخشی از مطالعه حاضر انتظار میرود سیستم پروتئین سطحی vp4 و پپتید نوترکیب clf36-1 دارای بهترین اتصال باشد.<br />نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد پپتید clf36-1 از میان شش پپتید مورد بررسی طی زمان شبیه سازی پایدار و دارای اتصال کارآمد و مناسب با پروتئین سطحی vp4 بوده، ضمن اینکه طی زمان شبیه سازی ساختار خود را حفظ کرده و از این طریق میتواند مانع ورود ویروس به درون سلولها شده و جایگزین مناسبی برای داروهای ضد ویروسی باشد. با این حال انجام آزمایشات در شرایط in vivo به منظور اثبات اثربخشی این پپتید ضروری می نماید.
اسهال گوساله ها,روتاویروس گاوی,لاکتوفرامپین-لاکتوفریسین شتری,شبیه سازی دینامیک مولکولی
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5044.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5044_d6ae153de904962e0bae991c93fb03c9.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
اثر سطوح مختلف روغن هسته انار در جیره بر فراسنجههای خونی و الگوی اسیدهای چرب عضله دو سر ران برههای نر پرواری نژاد سنجابی
17
34
FA
علیرضا
کرمپور
استادیار، گروه آموزشی علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی
a.karampour@razi.ac.ir
فرخ
کفیل زاده
0000-0003-1845-6914
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه رازی
kafilzadeh@razi.ac.ir
10.22069/ejrr.2020.17054.1706
چکیده:<br />سابقه وهدف: بهبود کیفیت فرآورده های دامی با اعمال روشهای نوین علمی و عملی در رابطه با تغذیه دام بیش از هر زمانی مورد توجه محققین قرارگرفته است. پرورش دام در سیستم بسته و با دسترسی کم به علوفه مرتع، سبب کاهش اسیدهای چرب مفید در فراوردههای دامی میشود. مطالعات متعدد نشان داده است که الگوی اسیدهای چرب بافتهای عضله و چربی نشخوارکنندگان تا حدی از طریق عوامل پرورشی از جمله جیره، قابل تغییر است. بنابراین، در این مطالعه روغن هسته انار به دلیل نسبت بالاتر اسیدهای چرب غیراشباع و سرشار بودن از ترکیبات استروئیدی و پلیفنلی با هدف تأثیر آن بر فراسنجههای خونی و الگوی اسیدهای چرب عضله دو سر ران برههای پرواری، در جیره مورد استفاده قرار گرفت.<br />مواد و روشها: این آزمایش با 21 رأس بره نر نژاد سنجابی 3 تا 4 ماهه با میانگین وزنی 6/2±5/27 کیلوگرم به منظور بررسی تاثیر روغن هسته انار بر پارامتر های خون و الگوی اسیدهای چرب عضله دو سر ران انجام شد. برهها بهطور تصادفی به سه گروه تقسیم و با جیره های پلت شده (شاهد، حاوی دو درصد و چهار درصد روغن هسته انار) به مدت 90 روز تغذیه شدند جیرههای آزمایشی بر اساس جداول انجمن ملی تحقیقات(2001) به صورت ایزونیتروژنوس و ایزوکالریک تنظیم شدند. در پایان ماههای اول، دوم و سوم دوره پروار از هر دام 10 میلیلیتر خونگیری به عمل آمد و غلظت متابولیتهای آن اندازهگیری شد.نمونههای هموژنیزه شده عضله دوسر ران برای تعیین ترکیب اسیدهای چرب طبق روش اصلاح شده فولچ و همکاران (1975) مورد بررسی قرار گرفت. مشتق سازی نمونههای چربی به روش متکالف و اشمیتز(1961) انجام شد. شناسایى و تعیین الگوی اسیدهاى چرب با دستگاه گاز کروماتوگرافی انجام شد. آزمایش بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. تجزیه آماری دادههای با استفاده از رویه GLMو مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن با کمک نرمافزارSAS نسخه 1/9 انجام شد (17 و 36).<br />یافتهها: نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که غلظت آنزیمهای کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز و همچنین انسولین، اسید اوریک و کراتینین تحت تأثیر استفاده از سطوح مختلف روغن هسته انار در جیره قرار نگرفت. تفاوت معنیداری در میزان اسیدهای چرب پالمیتیک، استئاریک، میریستیک و ایزومرهای اسید لینولئیک و اسید لینولنیک در عضله ران برههای پرواری مشاهده نشد. با افزودن روغن هسته انار در سطح 4 درصد میزان اسیدهایچرب غیراشباع دارای یک پیوند دوگانه به طور معنیداری در مقایسه با کنترل (69/47 در مقابل 08/39) کاهش یافت (05/0P<). با اینکه تفاوت معنیداری در میزان اسیدهای چرب غیراشباع دارای چند پیوند دوگانه و نسبت اسیدهای چرب غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع بین تیمارهای مختلف آزمایشی از لحاظ آماری مشاهده نشد، اما مقدار این اسیدهای چرب به ترتیب 3/2 و 2/2 برابر افزایش یافت. از طرفی میزان کل اسیدهای چرب غیر اشباع امگا-3 به طور معنیداری افزایش یافت.<br />نتیجهگیری: با توجه به تغییرات مثبت مشاهده شده در اسیدهای چرب دارای یک پیوند دوگانه و اسیدهای چرب امگا-3 و نسبت اسیدهای چرب غیر اشباع به اسیدهای چرب اشباع با افزایش سطح روغن هسته انار در جیره، استفاده از این روغن را میتوان به میزان 4 درصد در جیره برههای پرواری توصیه نمود.
"روغن هسته انار","بره پرواری","متابولیتهای خون","اسید چرب","بافت عضله"
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5045.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5045_1562e04b1595563dc7fb8c18415be752.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
تاثیر مکمل شیر روماک اکسترا بر عملکرد و رفتارهای تغذیهای و غیر تغذیهای گوسالههای شیرخوار هلشتاین
35
48
FA
شبنم
دلیر
دانشآموخته کارشناسیارشد ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
shabnam.delir@gmail.com
حمید
محمدزاده
0000-0001-5259-6430
استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
hamidmhz@tabrizu.ac.ir
اکبر
تقی زاده
استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
ataghius2000@yahoo.com
حمید
پایا
استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
hamid.paya@gmail.com
10.22069/ejrr.2020.17310.1716
سابقه و هدف: گوسالههای شیرخواردر چند هفته اول زندگی به دلیل عدم توسعه کامل شکمبه قادر به مصرف کافی خوراک جامد نبوده و لذا در این دوره شیر یا جایگزین شیر، مهمترین منابع تامین انرژی و پروتئین و دیگر مواد مغذی برای رشد و سلامتی و عملکرد مناسب گوساله میباشند. اما کمبود برخی ویتامینها و مواد معدنی در شیر، باعث بروز مشکلاتی در رشد و سلامتی گوساله-های شیرخوار میشود. از طرفی میزان تولید ویتامین گروه B در گوسالههای تازه متولد شده به دلیل توسعه نیافتن کامل دستگاه گوارش کافی نیست. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر مکمل ویتامینی و معدنی شیر (روماک اکسترا) بر عملکرد گوسالههای شیرخوار هلشتاین انجام گرفت.<br />مواد و روشها: مکمل شیر روماک اکسترا از شرکت سها آگرین تک تهیه شد که متشکل از ویتامینهای محلول در آب و محلول در چربی، مواد معدنی (میکروالمنتها) و پروبیوتیک میباشد. در این طرح از 30 راس گوساله شیرخوار هلشتاین استفاده شد که طی 60 روز (4 دوره 15 روزه) در باکسهای انفرادی مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش به صورت طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار به این شرح انجام شد: 1- تیمار شاهد (CON) بدون اضافه کردن مکمل ویتامینی و مواد معدنی روماک اکسترا 2- تیمار LRE: اضافه کردن 15 گرم مکمل ویتامینی و مواد معدنی روماک اکسترا در هر لیتر شیر 3- تیمار HRE: اضافه کردن 25 گرم مکمل ویتامینی و مواد معدنی روماک اکسترا در هر لیتر شیر. شیر کامل برای تغذیه گوسالهها در دو وعده 9 صبح و 5 عصر به گوسالهها ارائه شد. خوراک آغازین از لحاظ پروتئین (20 درصد) و انرژی (3/3 مگاکالری بر کیلوگرم) و ترکیبات غذایی در بین تیمارها یکسان بود و گوسالهها از روز سوم طرح دسترسی آزاد به خوراک آغازین و آب داشتند. تجزیه و تحلیل دادههای مصرف استارتر، وزن، ضریب تبدیل، رفتارهای تغذیهای، صفات رشد و پارامترهای خونی توسط نرمافزار آماری SAS و رویه Mixed انجام شد. <br />یافتهها: تغییرات وزن بدن و افزایش وزن روزانه در بین گوسالههای دریافت کننده مکمل و گروه شاهد معنیدار نشد (05/0˃P). میزان مصرف استارتر در تیمار شاهد نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر بود (05/0>P). همچنین طول مدت زمان خوردن استارتر در گروه شاهد هم نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر شد (05/0˂P). مکمل روماک اکسترا تاثیر معنیداری بر طول مدت زمان خوردن آب و کاه نداشت (05/0˃P). همچنین تفاوت معنیدار بین مدت زمان استراحت و ایستادن در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0˃P) غلظت آلبومین، گلوکز و بتاهیدروکسیبوتیرات خون تحت تاثیر مکمل قرار نگرفت (05/0˃P). اما غلظت پروتئین تام و نیتروژن اورهای خون در تیمار شاهد نسبت به تیمارهای دریافت کننده مکمل بیشتر شد (05/0>P). قابلیت هضم ماده خشک و ضریب تبدیل در تیمارهای دریافت کننده مکمل بیشتر از گروه شاهد گردید (05/0>P). <br />نتیجهگیری: به طور کلی، علیرغم کاهش در مقدار مصرف خوراک و زمان صرف شده برای مصرف استارتر، بدلیل بهبود ضریب تبدیل و قابلیت هضم مواد مغذی، مقادیر وزن نهایی و افزایش وزن روزانه گوسالههای دریافت کننده افزودنی مشابه با تیمار شاهد بود که نشاندهنده بهبود عملکرد در گوساله های دریافت کننده مکمل روماک استرا است.
ویتامین,مواد معدنی,پروبیوتیک,استارتر,گوسالههای شیرخوار
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5046.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5046_d6a0ee8b92c8b1df0c0367bbc371ae1f.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
بررسی اثر افزودن عصاره اتانولی پونه و سیستئین به رقیق کننده بر ویژگیهای باروری منی مجمد قوچ بلوچی پس از یخگشایی
49
62
FA
کاوه
علی زاده
دانش آموخته کارشناسی ارشد ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی گنبد کاووس
kaweh_alizadeh@yahoo.com
فرید
مسلمی پور
استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی گنبد کاووس
moslemipurf@ghec.ac.ir
فاطمه
بحری بیناباج
0000-0001-6615-8853
استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی گنبد کاووس
fatemebahri_b@yahoo.com
علی
مجتهدین
دانشیار، گروه علوم دامی ، دانشکده کشاورزی محقق اردبیلی
a_mojtahedin@uma.ac.ir
10.22069/ejrr.2020.17323.1715
سابقه و هدف: با توجه به تمایل فزاینده پرورش دهندهگان گوسفند به استفاده از تلقیح مصنوعی، یافتن راهکارهایی برای حفط باردری منی منجمد قوچ میتواند دارای اهمیت و کاربردی باشد. یکی از اثرات منفی انجماد منی دامها، افزایش رادیکالهای آزاد و در نتیجه افزایش پراکسیداسیون غشای سلولی اسپرم است که در نهایت باعث کاهش باروری منی پس از یخگشایی میگردد. برخی گیاهان با داشتن سطوح بالای آنتیاکسیدان طبیعی میتوانند به کاهش پراکسیداسیون منی کمک نمایند. از سوی دیگر، اسید آمینه سیستئین به عنوان پیشساز گلوتاتیون، یکی از ظرفیتهای آنتیاکسیدانتی منی به شمار میرود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثر افزودن عصاره اتانولی گیاه پونه به عنوان منبع آنتیاکسیدانتهای طبیعی و اسید آمینه سیستئین به منی قوچ بر ویژگیهای باروری منی پس از فرآیند انجماد و یخگشایی بود.<br />مواد و روشها: در این تحقیق نمونههای منی از چهار رأس قوچ بلوچی بالغ و بارور (میانگین سن بیش از دو سال) با استفاده از مهبل مصنوعی جمع آوری گردید و پس از ارزیابی اولیه با یکدیگر مخلوط شدند. سپس نمونهها با استفاده از رقیق کننده منی بر پایه تریس- زرده تخم مرغ رقیقسازی گردیدند. تیمارهای آزمایش بصورت (3×3) در قالب فاکتوریل طرح کاملا تصادفی با 9 تیمار و 6 تکرار انجام شده که به هر گروه تیماری شش نی (پایوت) اختصاص یافت. پس از افزودن سطوح مختلف عصاره اتانولی پونه (صفر، 100 و 200 میکرولیتر بر میلیلیتر) و اسید آمینه سیستئین (صفر، 5 و 10 میلیمول)، نیهای با منی پر شده و به مدت دو ساعت در دمای یخچال (چهار درجه سانتیگراد) خنک شدند و سپس در نیتروژون مایع، منجمد و به مخزن نیتروژن منتقل شدند. پس از گذشت 10 روز، یخگشایی نیها در آب ولرم انجام شد و فراسنجههای حرکتی اسپرم توسط دستگاه ارزیابی کامپیوتری ارزیابی شد. درصد زندهمانی، یکپارچگی غشای پلاسمایی و ریختشناسی طبیعی اسپرمها به کمک میکروسکوپ ارزیابی شد. دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SAS با رویه GLM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تفاوت آماری بین میانگینها نیز با استفاده از آزمون توکی-کرامر (درسطح احتمال ۵ درصد) انجام شد.<br />یافتهها: نتایج نشان داد که اثر افزودن عصاره گیاه پونه و سیستئین و همچنین برهمکنش آنها بر همه فراسنجههای جنبایی و زندهمانی اسپرم منجمد قوچ پس از یخگشایی معنیدار بود (05/0P<) بجز درصد اسپرمها با ریختشناسی غیرطبیعی که صرفا اثر افزودن سیستئین معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین جنبایی کل، یکپارچگی غشای پلاسمایی، خطی بودن جنبایی و سرعت در مسیر منحنی اسپرم در تیمار سیستئین 10 (بدون عصاره پونه) و بیشترین زندهمانی، سرعت اسپرم در مسیر مستقیم و سرعت اسپرم در مسیر میانگین در تیمار سیستئین 5 مشاهده شد. بیشترین درصد جنبایی پیشرونده اسپرم در تیمار عصاره پونه 200 (بدون سیستئین) بود.<br />نتیجهگیری: به طور کلی با توجه به تاثیر مثبت افزودن اسیدآمینه سیستئین در رقیق کننده بر پایه تریس–زرده تخم مرغ بر بیشتر فراسنجههای باروری اسپرم منجمد پس از یخگشایی، استفاده از سطوح 5 و 10 میلیمول سیستئین در هر میلیلیتر رقیق کننده برای حفظ باروری منی منجمد قوچ پیشنهاد میگردد.
اسپرم,باروری,سیستئین,عصاره پونه,قوچ
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5047.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5047_a2b868705d9bef1090e64f12134735a3.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
تأثیر دانه کلزا و کتان بر قابلیت هضم و برخی فراسنجههای خونی میشهای کردی در دوره پس از زایش
63
76
FA
حسن
علمی
محقق ، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خرسان شمالی، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
elmi.hasan@gmail.com
عباسعلی
ناصریان
0000-0003-3939-2657
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
naserian@um.ac.ir
عبدالمنصور
طهماسبی
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
tahmasebi@um.ac.ir
10.22069/ejrr.2020.17420.1725
سابقه و هدف: مشخص شده که استفاده از چربی در جیره باعث بهبود عملکرد تولید مثلی و شیردهی میگردد. بنابراین این آزمایش به منظور بررسی اثرات افزودن دانه کتان و کلزا به جیره میشهای کردی، بر پاسخ قابلیت هضم مواد مغذی، برخی متابولیتها و هورمونهای خونی پس از زایش انجام شد.<br />مواد و روش: این طرح در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارها شامل 1) جیره بدون دانه روغنی 2) جیره حاوی 6% ماده خشک دانه کلزا 3) جیره حاوی 6% ماده خشک دانه کتان 4) جیره حاوی 3% ماده خشک دانه کتان و 3% ماده خشک دانه کلزا بود. قابلیت هضم خوراک طبق روش ونکولن و یانگ (1977) محاسبه شد. نمونهگیری خون در هفتههای 5، 3 و 1 بعد از زایش برای بررسی متابولیتها و هورمونهای خون انجام شد. مایع شکمبه از راه دهان به وسیله یک لوله که انتهای آن دارای سوراخهای متعددی بود، توسط دستگاه مکنده اخذگردید. تجزیه و تحلیل آماری دادهها، با استفاده از رویه GLM نرم افزار آماری SAS انجام گردید. میانگین دادههای آزمایش با آزمون توکی-کرامر و در سطح معنیداری پنج و یک درصد مقایسه شد.<br />نتایج: نتایج نشان داد تأثیر تیمارها بر pH شکمبه در دوره بعد از زایش در سطح 5 درصد معنیدار بود، به طوریکه بیشترین pH مربوط به تیمار دارای دانه کلزا (60/6) بوده است. میزان گلوکز خون در همه دوره های پس از زایش (1، 3 و 5 هفته) به طور معنیداری در تیمارهای دانههای روغنی افزایش یافت (01/0P<). بیشترین میزان گلوکز مربوط به تیمار دانه کلزا در هفته پنجم زایشmg/dl) 90/90) بوده است. میزان کلسترول خون در هر سه دوره در تیمارهای دانههای روغنی به طور معنیداری افزایش یافت و بیشترین میزان کلسترول مربوط به تیمار یک هفته بعد از زایش در ترکیب کلزا و کتان mg/dl) 85) بوده است (01/0P<). میزان انسولین در تیمار کلزا در هفته سوم و پنجم به طور معنیداری افزایش یافت (01/0P<). در بین فاکتورهای قابلیت هضم، ماده خشک در تیمارهای دانههای روغنی افزایش یافت و بیشترین میزان ماده خشک در تیمار مخلوط کتان و کلزا (42/54) بوده است (05/0P<). میزان NDF در تیمارهای دانههای روغنی به طور معنیداری کاهش یافت و کمترین میزان NDF در تیمار دانه کلزا (52/45) بوده است (05/0P<). <br />نتیجهگیری: نتیجه گیری کلی حاصل از این تحقیق نشان داد که استفاده از دانههای روغنی کتان، کلزا و ترکیب این دو باعث بهبود قابلیت هضم شده و تاثیر مثبت درفرانسجههای خونی در دوره پس از زایش داشته است. بنابراین توصیه میشود از جیره حاوی 3 درصد ماده خشک دانه کتان و 3 درصد ماده خشک دانه کلزا در دروه پس از زایش استفاده گردد.
دانه کتان,دانه کلزا,عملکرد,میش کردی
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5048.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5048_42b2eb2ac2aa41021fca9f400ba33d89.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
تاثیر افزودنی پروبیوتیکی و محرک رشد شکمبه ای بر عملکرد رشد، متابولیتهای خونی و فراسنجه های تخمیری شکمبه ای گوساله های شیرخوار
77
94
FA
فاطمه
عزیزی نسب
دانش آموخته کارشناسی ارشد ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، ایران
zyzynsbf@yahoo.com
جواد
بیات
0000-0003-0722-3808
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس
javad_bayat@yahoo.com
فرزاد
قنبری
0000-0002-6599-761X
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس
farzadghanbari@yahoo.com
رضا
راه چمنی
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس
r_rahchamani@yahoo.com
غلامعلی
هلاکو
0000-0001-8144-3863
دانشجوی دکتری ، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
flowermino@gmail.com
10.22069/ejrr.2020.17429.1727
سابقه و هدف: آنتیبیوتیکها از گذشته بهطور گستردهای برای تحریک رشد و جلوگیری از بیماری در حیوان استفاده شدهاند. اما نگرانی از مقاومت باکتریایی و بروز ناهنجاریهای گوارشی، متخصصین تغذیه را به یافتن جایگزینهایی برای آنها ترغیب کرده است. پروبیوتیکها و محرکهای رشد شکمبهای از جمله آنها میباشند. پروبیوتیکها میکروارگانیسمهای زندهای هستند که مصرف آنها توسط نشخوارکننده اثرات مفیدی بر رشد و تعادل جمعیت میکروبی شکمبه داشته و با بهبود ضریب تبدیل خوراک، افزایش عملکرد دام را بههمراه خواهند داشت. گوسالهها در بدو تولد بهدلیل نقص در سیستم ایمنی و عدم توسعه دستگاه گوارش با انواع مختلفی از وقایع تنشزا مواجه هستند. لذا تحریک توسعه شکمبه، تعادل جمعیت میکروبی و انتقال گوساله از حالت تک معدهای به نشخوارکنندگی ضرورت دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر افزودن مکمل پروبیوتیکی و یک محرک رشد شکمبهای بر مصرف خوراک، وزن بدن، شاخصهای رشد اسکلتی و متابولیتهای خونی گوسالههای شیرخوار بود.<br />مواد و روشها: در این پژوهش از 24 راس گوساله ماده هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 6 تکرار استفاده شد. گوسالهها پس از تولد به یکی از 4 تیمار آزمایشی شامل: 1) شاهد (بدون افزودنی)، 2) گوسالههای دریافت کننده پروبیوتیک بهشکل مایع و 3) گوسالههای دریافتکننده محرک رشد شکمبه و 4) گوسالههای دریافت کننده پروبیوتیک و محرک رشد شکمبهای، اختصاص داده شدند. اندازهگیری ماده خشک مصرفی و ثبت نمره مدفوع بهصورت روزانه و وزنکشی گوسالهها هر 15 روز یکبار انجام شد. نمونهگیری خون در سنین 21 و 45 روزگی، 3 ساعت پس از تغذیه صبح، انجام شد. مایع شکمبه 4 ساعت پس از تغذیه صبح در روزهای 21 و 45 آزمایش برای اندازهگیری pH و نیتروژن آمونیاکی جمعآوری شد. شاخصهای رشد اسکلتی تا 90 روزگی و هر15 روز یکبار اندازهگیری شدند. دادههای حاصل از این پژوهش مطابق طرحهای کاملاً تصادفی و اندازهگیریهای مکرر تجزیه شدند. <br />یافتهها: نتایج نشان داد افزودن پروبیوتیک و محرک رشد شکمبهای تاثیر معنیداری بر وزن بدن، تغیرات افزایش وزن بدن و نیز میانگین وزن بدن اختلاف نداشت (05/0P>). بین گوسالههای شاهد و گوسالههای تغذیه شده با مکمل پروبیوتیکی و محرک رشد شکمبهای از نظر شاخصهای رشد اسکلتی اختلاف معنیداری وجود نداشت (05/0P>). نمره وضعیت مدفوع گوسالهها در گروه شاهد بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0<P). غلظت نیتروژن آمونیاکی در روزهای 21 و 45 آزمایش در تیمارهای پروبیوتیک و محرک رشد شکمبهای کمتر از شاهد بود (05/0<P). تیمارها تاثیر معنیداری بر غلظت گلوکز، کلسترول، اوره و بتاهیدروکسی بوتیرات خون نداشتند (05/0P>). اما غلظت تریگلیسرید، پروتئین کل و آلبومین میان تیمارها متفاوت بود (05/0P<).<br />نتیجهگیری: بهطور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که استفاده از افزودنی پروبیوتیکی و محرک رشد شکمبهای با توجه به شرایط موجود، بر صفات مورد مطالعه تاثیر قابل ملاحظهای نداشت.
پروبیوتیک,شاخصهای رشد اسکلتی,عملکرد,فراسنجههای خونی,گوسالههای شیری
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5049.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5049_6343d17002b6573797ed2ef15d6f18fd.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
مقایسه اثزات سطوح مختلف دانه نخودبرعملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی بره های پرواری نژاد دالاق و آمیخته های داالق × رومانف
95
108
FA
آمنه
جمشیدی رودباری
دانشجوی دکتری ،گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
amenej@yahoo.com
تقی
قورچی
0000-0002-6869-2932
استاد ، گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
ghoorchit@yahoo.com
عبدالحکیم
توغدری
null
استادیار ، گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
toghdory@yahoo.com
مختار
مهاجر
استادیار، بخش تحقیقات علوم دامی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
mokhtar_mohajer@yahoo.com
10.22069/ejrr.2019.16790.1696
سابقه و هدف: بیشترین هزینه در صنعت دامپروری مربوط به هزینههای خوراک میباشد که حدود 70-60 درصد از کل هزینههای جاری را شامل میشود استفاده از منابع جدید به عنوان منبع انرژی و پروتئین میتواند در کاهش این هزینهها کمک شایانی نماید. بقولات(نخود) از نظر موادمغذی انرژی و پروتئین بالا می باشد برای همین خوراک دو منظوره می دانند. و درخصوص مقایسه دالاق و نژاد دالاق و آمیخته رومانف مطالعات کمی صورت گرفته است. لذا هدف از این پژوهش بررسی عملکرد و قابلیت هضم برهها با جایگزینی دانه نخود با جو و کنجاله سویا در جیرههای گوسفند نژاد دالاق و آمیخته رومانف بود. <br />مواد و روشها: این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 با سه نوع جیره غذائی شامل سطوح صفر، 10 و 20درصد دانه نخود و دو نژاد دالاق و آمیخته دالاق- رومانف انجام گرفت. جهت اجرای طرح از 15راس بره نژاد دالاق و 15 راس بره آمیخته دالاق-رومانف با میانگین وزن به ترتیب/2 ± 66/30 و 5/1 ± 2/24 کیلوگرم استفاده شد که به صورت انفرادی به مدت 84 روز(به علاوه 15 روز عادت پذیری) نگهداری شدند. جیره ها از نطر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند. وزنکشی و مصرف خوراک روزانه انجام شده و در پایان درصد و وزن لاشه و میزان قابلیت هضم خوراک در تیمارها مورد بررسی قرار گرفت. تمامی واکاویهای آماری در نرم افزار SAS نسخه 1/9 و رویه رگرسیون مختلط(Proc Mixed) انجام شد. <br />یافتهها: بین تیمارهای مختلف از نظر افزایش وزن تفاوت معنیداری مشاهده نشد(P > 0.05). در نژاد دالاق خالص تیمارهای شاهد و ۲۰ درصد نخود به ترتیب با ۲۹۴ و ۲۶۵ گرم در روز بیشترین و کمترین افزایش وزنه روزانه را داشتند. کمترین و بیشترین وزن نهایی در نژاد دالاق با متوسط 5/49 و 6/52 کیلوگرم در تیمارهای 10 درصد نخود و شاهد مشاهده شد(P > 0.05). همچنین بیشترین و کمترین میزان افزایش وزن روزانه در آمیخته دالاق- رومانف با متوسط 294 و 288 گرم در روز به ترتیب در گروه 20 درصد نخود و کنترل مشاهده شد(P > 0.05). به طور متوسط میانگین افزایش وزن روزانه در دو نژاد در سه تیمار کنترل، 10 و 20 درصد نخود به ترتیب 5/291، 3/275 و 8/279 گرم بود. قابلیت هضم خوراک در سه تیمار تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند. درصد و وزن لاشه در نژاد دالاق با افزایش سطح نخود در خوراک کاهش یافت در صورتی که در آمیخته دالاق-رومانف عکس آن بود.<br />نتیجهگیری: استفاده از دانه نخود به جای سویا روی عملکرد پرواری را دچار افت نکرد ضمن اینکه به لحاظ هضمپذیری نیز تقریبا مشابه کنجاله سویا بود. عملکرد پرواری و قابلیت هضمپذیری خوراک در آمیخته دالاق-رومانف نسبت به دالاق خالص بهتر بود. به طور کلی میتوان گفت جایگزینی دانه نخود به وجود محدودیتهای موجود در خصوص واردات میتواند تاحد زیادی به صنعت پرواربندی گوسفند کمک نماید.
آهیخته داالق × رومانف,بره دالاق,عملکرد رشد,دانه نخود,قابلیت هضم
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5050.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5050_c5e92fe6502c173191d1df8322406b27.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
8
1
2020
05
21
تاثیر نسبت متفاوت پروتئین غیر قابل تجزیه به قابل تجزیه شکمبهای در گوسفندان تغذیه شده با سطح بالای کاه گندم بر تخمیر شکمبهای، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، متابولیتهای خونی، و تولید پرتئین میکروبی
109
124
FA
مهدی
کاظمی بن چناری
دانشجوی کارشناسیارشد، دانشیار و استادیار ، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اراک،
mehdi_kazemi59@yahoo.com
علی
ولی زاده
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اراک،
valizadeh7841@gmail.com
مهدی
خدایی
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اراک،
mmotlagh2002@gmail.com
محمدحسین
مرادی
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اراک،
moradi.hosein@gmail.com
10.22069/ejrr.2020.17432.1728
سابقه و هدف: کاه گندم علیرغم ارزش غذایی پایین اما به دلیل دسترسی بالا و همچنین قیمت کمتر از منابع علوفهای دیگر مصرف زیادی در پرواربندی بره دارد. روشهای متفاوتی نظیر فرآوری شیمیایی کاه گندم صورت گرفته است که میتواند برای دامدار و دام همراه با عوارض باشد. از طرف دیگر یکی از روشهای بهبود قابلیت هضم علوفههای کم کیفیت و افزایش عملکرد دامها، توازن مناسب منابع نیتروژنی موجود در جیره است. به گونهای که افزایش سطح پروتئین عبوری در جیره نشخوارکنندگان سبب بهبود کارایی مورد استفاده قرار گرفتن منابع علوفهای کم کیفیت شده است. بنابراین در مطالعه حاضر تاثیر سه سطح متفاوت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه در جیرههای حاوی سطح بالایی از کاه گندم (400 گرم در کیلوگرم) بر روی فراسنجههای تخمیر، قابلیت هضم مواد غذایی، متابولیتهای خونی و مشتقات پورینی ادرار مورد بررسی قرار گرفته است. <br />مواد و روشها: تعداد سه راس بره نژاد فراهانی با فیستولای دائم شکمبهای در قالب سه تیمار و طرح مربع لاتین 3 در 3 و با دورههای 21 روزه (14 روز برای سازشپذیری به جیرهها و 7 روز برای نمونهگیری) تحت آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل سه تیمار بود که شامل؛ (1) نسبت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه با نسبت (30:70) معادل نسبت کم، (2) نسبت (35:65) معادل نسبت متوسط، و (3) نسبت (40:60) برابر نسبت بالا بود. با جایگزینی کنجاله سویای فرآوری شده به جای کنجاله سویای معمولی نسبت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه در جیرههای آزمایشی متوازن شد. جیره پایه در آزمایش حاضر حاوی 400 گرم در هر کیلوگرم کاه گندم بود. در آزمایش حاضر الگوی تخمیر شکمبه-ای، قابلیت هضم مواد مغذی، سنتز پروتئین میکروبی از طریق مشتقات پورینی ادرار، متابولیتهای خونی و فعالیت آنزیمهای کبدی مورد بررسی قرار گرفت. <br />یافتهها : مقدار خوراک مصرفی در بین سه تیمار تفاوت معنیداری نداشت (05/0 > P). تفاوت غلظت کل اسیدهای چرب فرار تولید شده در مایع شکمبه در بین تیمارها معنیدار نبود، اما سطح استات تولید شده و همچنین سطح اسیدهای چرب فرار شاخه دار نیز در تیمار با نسبت پایین افزایش داشت (01/0 = P). سطح نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه نیز در بالاترین سطح برای تیمار با نسبت پایین قرار داشت. فراسنجههای مربوط به قابلیت هضم بجز دیواره سلولی تفاوتی در بین تیمارها نداشتند و تیمار با نسبت پایین پروتئین غیر قابل تجزیه دارای بیشترین قابلیت هضم دیواره سلولی بود (04/0 = P). در بین متابولیتهای خونی، تیمار با نسبت بالای پروتئین غیر قابل تجزیه سبب کاهش نیتروژن اورهای خون گردید (04/0 = P) ولی فراسنجه دیگری تحت تاثیر قرار نگرفت. غلظت آنزیمهای کبدی نیز تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. سطح آلانتوئین دفع شده از طریق ادرار (03/0 = P) و به دنبال آن مجموع آلانتوئین و اسید اوریک دفعی در تیمار با نسبت بالای پروتئین غیر قابل تجزیه افزایش یافت (04/0 = P) و از طرف دیگر دفع اوره ادراری در این تیمار کاهش نشان داد (05/0 = P) که نشان دهنده بازدهی بالاتر نیتروژن مصرفی در این تیمار بود. <br />نتیجهگیری: نتایج آزمایش حاضر نشان داد که سطح پایین پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه (70: 30) سبب بهبود قابلیت هضم فیبر شد از طرفی سبب کاهش سنتز پروتئین میکروبی و افزایش دفع اوره از طریق ادرار شد و این فراسنجهها در سطح بالاتر یعنی سطح 40:60 بهبود نشان دادند. لذا سطح بالاتر پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه (40:60) در جیرههایی که سطح بالایی از کاه گندم به عنوان علوفه کم کیفیت دارد قابل توصیه میباشد.
پروتئین قابل تجزیه,پروتئین غیر قابل تجزیه,علوفه کم کیفیت,گوسفند
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5051.html
https://ejrr.gau.ac.ir/article_5051_df5e89f1990697ce359ceceb3bd4bdf2.pdf