@article { author = {محقق دولت ابادی, مصطفی and صالحی, زینب}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {1-16}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.8180.1341}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تنوع ژنتیکی گوسفند نژاد لک قشقایی در استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره}, abstract_fa = {تعیین تنوع ژنتیکی پیش نیاز هر برنامه اصلاحی جهت بهبود تولید در حیوانات اهلی می باشد وموفقیت در هر برنامه اصلاح نژادی بستگی به میزان تنوع ژنتیکی موجود در جمعیت مورد نظر دارد.در این مطالعه، تنوع ژنتیکی گوسفند لک قشقایی استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از 10 جایگاه ریزماهواره‌ای بررسی قرار گرفت. سپس مقادیر تنوع آللی، شاخص محتوی اطلاعات چند شکلی، هتروزیگوسیتی مورد انتظار، هتروزیگوسیتی مشاهده شده، شاخص شانون و تعادل هاری وینبرگ محاسبه شد. در مجموع 88 آلل در 10 جایگاه مورد بررسی در این مطالعه شناسایی شد که بیشترین تعداد آلل متعلق به جایگاه TGLA53 و کمترین تعداد آلل مربوط به جایگاه ETH10 بود. بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه TGLA53 با بیشترین تعداد آلل و کمترین مقدار نیز از آن جایگاه ETH10 با کمترین تعداد آلل بود. همچنین میانگین شاخص شانون نیز در جمعیت مورد مطالعه بالا (829/1) بود. متوسط هتروزیگوسیتی مشاهده شده در همه جایگاه‌ها بیشتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی در جمعیت به ازای تمام جایگاه‌ها برابر با 76/0 بود. آزمون مربع کای به منظور بررسی تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام جایگاه‌ها در سطح جمعیت انجام شد و نتایج حاصل در تمامی جایگاه‌ها انحراف بسیار معنی‌داری را از تعادل نشان دادند (01/0P}, keywords_fa = {گتنوع ژنتیکی,گوسفند لک قشقایی,ریزماهواره}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3340.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3340_cb781a616e557a500aeace4fb3144bbe.pdf} } @article { author = {سجادی زرجانی, زهرا and بحرینی بهزادی, محمد رضا and فردایی, مجید}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {17-34}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.10479.1438}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجزیه و تحلیل ژنتیکی و فیلوژنتیکی ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری در شش نژاد گوسفند ایرانی}, abstract_fa = {سابقه و هدف: به دلیل تعداد افراد کم در جمعیت‌های گوسفند بومی موجود در نقاط مختلف ایران، حفظ تنوع ژنتیکی این جمعیت‌ها برای انجام برنامه‌های اصلاح نژادی بسیار مهم است. همچنین این نکته را باید متذکر شد که نژادهای گوسفند بومی به عنوان سرمایه ملی کشور محسوب می‌شوند و حفظ تنوع ژنتیکی آن‌ها بسیار ضروری می‌باشد. بررسی ژنوم میتوکندری شاخصی مناسب برای نشان دادن میزان تنوع ژنتیکی در جمعیت‌های مختلف دامی است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار ژنتیکی و ترسیم روابط فیلوژنتیکی، ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری شش جمعیت از گوسفندان بومی ایران با دیگر گوسفندان خارجی موجود در بانک جهانی ژن NCBI مقایسه گردید. مواد و روش‌ها: از تعداد 30 رأس گوسفند متعلق به نقاط مختلف کشور شامل نژادهای قزل، مهربان، لک قشقایی، بهمئی، قره‌گل و کرمانی نمونه‌های خون جمع‌آوری شد. DNA کلیه نمونه‌ها به روش شستشوی نمکی استخراج شد و به عنوان الگو جهت تکثیر و توالی-یابی ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری مورد استفاده قرار گرفت. سپس کمیت و کیفیت DNA استخراج شده با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری و الکتروفورز ژل آگارز 2 درصد تعیین شد. آغازگرهای رفت و برگشت جهت تکثیر بخشی از ناحیه D-loop ژنوم میتوکندری به طول 623 جفت باز طراحی گردید. واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی انجام گرفت. محصولات واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز پس از خالص‌سازی تعیین توالی شدند. این توالی‌ها با 19 توالی مشابه ژنوم میتوکندری دیگر متعلق به نژادهای گوسفندان موجود در بانک جهانی ژن مقایسه شده و درخت فیلوژنتیکی آن‌ها ترسیم گردید. یافته‌ها: با بررسی ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری گوسفندان مورد مطالعه، 39 جایگاه نوکلئوتیدی متغیر و 17 هاپلوتیپ شناسایی شد. نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنها 7 درصد از تغییرات در بین گروه‌ها و 93 درصد در درون جمعیت‌ها توزیع شده است. همچنین اختلاف ژنتیکی بین جمعیت‌های مورد مطالعه براساس شاخص تثبیت در سطح 5 درصد معنی‌دار نبوده و مقدار آن 071/0 محاسبه شد. نتیجه‌گیری: مقدار شاخص تثبیت به دست آمده در این مطالعه بیانگر این است که میزان تمایز ژنتیکی متوسط متمایل به پایین بین جمعیت‌های مورد مطالعه وجود داشت. نتایج فیلوژنی نشان داد که تمامی گوسفندان مورد مطالعه به جز نژاد مهربان همگی در یک کلاستر دسته‌بندی شدند. گروه‌بندی نژادهای قره‌گل، کرمانی، لک قشقایی، قزل و بهمئی با نژاد‌های مربوط به کشور‌های چین، ترکیه، اندونزی، تاجیکستان، هند و قزاقستان می‌تواند به دلیل مشابهت ژنتیکی آن‌ها با توجه به نزدیکی جغرافیایی مکان زیستی آن‌ها باشد. همچنین گوسفند نژاد مهربان با یکی از نژاد‌های گوسفندان چینی (شماره دسترسی DQ903266.1) با هم گروه‌بندی شدند که در شاخه‌ای دیگر اما نزدیک به گوسفندان دیگر مورد مطالعه قرار گرفتند که این گروه‌بندی می‌تواند نشان دهنده قرابت ژنتیکی این دو نژاد ‌باشد.}, keywords_fa = {ژنوم میتوکندری,فیلوژنی,گوسفند,ناحیه HVR1}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3341.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3341_5bf6f2ca58f6df3862be485c9c095a18.pdf} } @article { author = {موسوی, سیده زهرا and نظیفی, نرگس and پیرخضرانیان, زانا and احمدیان, کسری}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {35-54}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.10955.1452}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تعیین نواحی اپی توپی سلول B و T پروتئین فلاژلین از باکتری کلستریدیوم شووای، عامل بیماری شاربن علامتی در دام با استفاده از تجزیه و تحلیل های بیوانفورماتیکی}, abstract_fa = {سابقه و هدف: شاربن علامتی از جمله بیماری های حاد و موثر بر گاو و گوسفندان جوان است که علائم این بیماری ایجاد میوزیت و مسمومیت است که اغلب کشنده می‌باشد. عامل این بیماری باکتری کلستریدیوم شووای است که یک باکتری گرم مثبت، میله‌ای شکل و بی‌هوازی است و تولید گاز و اسپور می‌نماید. اسپور این باکتری مقاومت بالایی دارد و می‌تواند در خاک و غذا سال‌ها زنده بماند. ابعاد این باکتری 8-3×1-5/0 میکرون است و معمولاً به‌ صورت انفرادی، گاهی دیپلو، بندرت استرپتو باسیل مشاهده می‌گردد. مهمترین آنتی‌ژن حفاظتی این باکتری فلاژلین نامیده می‌شود که یک پروتئین سطحی است و در پروتئین فلاژلا قرار دارد. ازآنجا که پروتئین فلاژلین یک فاکتور بیماری‌زایی است، بنابراین یک آنتی‌ژن حفاظتی به شمار می‌آید که در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته‌است و از آن می‌توان در طراحی واکسن نوترکیب استفاده کرد. هدف اصلی از مطالعه‌ی حاضر بررسی پروتئین فلاژلین با استفاده از تجزیه و تحلیل‌های بیوانفورماتیکی و مشخص کردن نواحی اپی‌توپی مربوط به سلول B و T است. مواد و روش ها: با استفاده از نرم افزار‌های بیوانفورماتیکی پیش بینی کننده‌ی اپی توپ‌های سلول B و T و همچنین نرم افزارهای پیش بینی کننده‌ی ساختار دوم و سوم پروتئین، اپی‌توپ‌های نهایی پروتئین فلاژلین بر اساس بالاترین امتیاز و بیشترین تکرار در نرم افزارها تعیین شدند و در نهایت به منظور بررسی بیشتر خواص اپی‌توپ‌های انتخاب شده، بررسی هضم آنزیمی و توان آنتی ژنی اپی توپ‌های نهایی با نرم‌افزار VaxiJen 2.0 با حد آستانه 8/0 نیز به کمک نرم افزار‌های تحت وب مربوطه انجام شد. یافته ها: نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر سه اپی‌توپ در دامنه‌ی توالی آمینواسیدی 95-107، 311-320، 399-406 برای سلول T و 3 اپی توپ با توالی اسیدآمینه ای 146-156، 246-254، 291- 299 برای سلول B مشخص کرد و نشان داد که توالی آمینو اسیدی 32_ 45 یک اپی توپ مشترک برای سلول ها B و T است. در نهایت تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی ساختار دوم و سوم نشان داد که توالی اسید آمینه‌ای 32_45 ناحیه‌ی اپی توپی مشترک در دو گروه سلول های B و T می باشد که 61 درصد این ناحیه شامل حلقه های تصادفی است و در سطح ساختار آنتی‌ژن فلاژلین قرار دارند. نتیجه گیری: استفاده از توالی اسید آمینه ای اپی توپ های حاصله بخصوص اپی توپ مشترک در سازه‌های نوترکیب مورد استفاده در واکسن‌های نسل جدید می‌تواند علاوه بر حذف خطرات ناشی از آثار سوء واکسن‌های زنده و تخفیف حدت یافته، سطح بالایی از پاسخ سیستم ایمنی را در بدن میزبان آلوده به باکتری کلستریدیوم شووای به وجود آورد.}, keywords_fa = {کلستریدیوم شووای,فلاژلین,پیش بینی اپی توپ,بیوانفورماتیک}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3342.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3342_020d66c78e8c3152cd850e394af0b22c.pdf} } @article { author = {دوستی, فرانک and قورچی, تقی and دستار, بهروز and آذرفر, آرش and سپهوند, اصغر}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {55-72}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11124.1462}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {مقایسه جایگزینی جو با مقادیر مختلف تفاله زیتون بر عملکرد و قابلیت هضم در بره‌ها و بزغاله‌های پرواری}, abstract_fa = {چکیده سابقه و هدف: با توجه به این که در حدود 70 تا 75 درصد (در کشورهای توسعه­یافته در حدود 50-60 درصد) از کل هزینه­های تولیدات دامی مربوط به خوراک است، در این رابطه استفاده از محصولات فرعی صنایع کشاورزی و تبدیلی، از مدت­ها قبل مورد توجه بوده­است تفاله زیتون یکی از این محصولات جنبی است که به عنوان منبع تأمین کننده انرژی در تغذیه گوسفند و بز مورد استفاده قرار می­گیرد. مقایسات کمی در خصوص عملکرد و قابلیت­هضم بین گوسفند و بز با خوراک­های با انرژی و پروتئین یکسان انجام گرفته است. هدف از این پژوهش، استفاده از سطوح مختلف تفاله زیتون در جیره بره­ها و بزغاله­های پرواری و مقایسه عملکرد و قابلیت هضم بین دو گونه می­باشد.   مواد و روش­ها: این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 با سه نوع جیره غذایی شامل سطوح صفر، 10 و 20 درصد تفاله زیتون و دو گونه دام (بره­ها و بزغاله­های پرواری) انجام گرفت. به هر تیمار پنج راس بره پرواری و یا بزغاله پرواری در سن سه ماهگی اختصاص داده ­شد که به صورت انفرادی در قفس‌های جداگانه به مدت 84 روز (15 روز دوره عادت­پذیری) نگه­داری شدند. جیره­ها از نظر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند.   یافته­ها: میزان مصرف خوراک در بره­ها با افزایش سطح تفاله زیتون در خوراک کاهش، اما در بزغاله­ها با استفاده از جیره حاوی تفاله زیتون افزایش یافت (05/0>P). قابلیت­هضم در بره­ها و بزغاله­ها با مصرف تفاله زیتون کاهش یافت و بزغاله­ها نسبت به بره­ها قابلیت­هضم بیشتری را نشان دادند (05/0>P). وزن بدن در انتهای دوره و افزایش وزن روزانه کل در بره­ها و بزغاله­های دریافت کننده تفاله زیتون با تیمار شاهد تفاوت معنی­داری نداشت. ضریب تبدیل خوراک در همه تیمارها به استثنای تیمار بزغاله­های دریافت کننده 20 درصد تفاله زیتون بهبود یافت (05/0>P) و همچنین گونه گوسفند نسبت به بز ضریب تبدیل بهتری را نشان داد (05/0>P ).   نتیجه­گیری: با توجه به نتایج ذکر شده و قیمت ارزان تفاله، استفاده از تفاله‌زیتون تا مقدار 20 درصد در بره­ها و 10 درصد در بزغاله­ها توصیه می‌گردد.   واژه­های کلیدی: تفاله زیتون، بره، بزغاله، مصرف، خوراک، رشد   *نویسنده مسئول: ghoorchit@yahoo.com}, keywords_fa = {تفاله زیتون,بره,بزغاله,مصرف,خوراک}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3343.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3343_c0f97590262cb8fd10fa66df3795ad64.pdf} } @article { author = {طهماسبی, عبدالمنصور and احمدی همدانی, مهناز and ناصریان, عباسعلی and جعفری آهنگری, یوسف}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {73-92}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11205.1468}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر ویتامین B12 در رقیق کننده بر پایه تریس بر حفاظت اسپرم قوچ زل}, abstract_fa = {سابقه و هدف: ویتامین B12 از ویتامین های محلول در آب است که در فرآیند اسپرماتوژنسیز و بقای عملکرد طبیعی اسپرماتووزا ضروری است. در حال حاضر اطلاعات اندکی در خصوص مکمل ویتامین B12 بر کیفیت سیمن منجمد شده موجود است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر سطوح مختلف ویتامین B12 بر کیفیت اسپرم قوچ زل در شرایط پیش و پس از انجماد بود. مواد و روشها: مایع منی از شش رأس قوچ سالم و بالغ با میانگین وزنی 5±55 کیلوگرم و سن 3-2 ساله با استفاده از شوکر الکتریکی اخذ شد و نمونه های مناسب با رقیق کننده تریس به نسبت 1 به4 مخلوط و پس از سردسازی تا دمای 4درجه سانتی گراد، ارزیابی شدند. سپس، پایوتهای 25/0 میلی لیتری با مایع منی رقیق شده پر و ابتدا در ازت مایع در دمای 120- درجه سانتیگراد به مدت 8-6 دقیقه قرار داده شد و سپس، در ازت مایع در دمای 196- درجه سانتیگراد، منجمد و نگهداری شدند. پس از مدت زمان 10 روز، پایوتها در دمای 37 درجه سانتیگراد یخ گشایی شدند و ویژگیهای زنده مانی، تحرک، حرکت پیشرونده، درصد ناهنجاریهای مورفولوژیکی، نقایص آکروزومی، درصد اسپرم طبیعی، یکپارچگی غشا پلاسمایی و درصد بازیابی زنده مانی و تحرک اسپرماتوزوا با استفاده از رنگ آمیزی و ارزیابی میکروسکوپی انجام شد و میزان آنزیم های آنتی اکسیدانتی کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز منی نیز، اندازه گیری شد. این پژوهش، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار شامل سطوح مختلف ( صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم بر میلی لیتر) ویتامین B12 با هشت تکرار انجام شد. داده های حاصل از این آزمایش، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر ویتامین B12 بر پارامترهای حیاتی اسپرم از جمله درصد زنده مانی، حرکت پیشرونده، یکپارچگی غشا پلاسمایی، نقایص آکروزومی و درصد اسپرم طبیعی در شرایط سردسازی تا 5 درجه سانتیگراد و شرایط پس از انجماد معنی دار بود (05/0p نتیجه گیری: میتوان پیشنهاد نمود که از سطح 2 میلی گرم بر میلی لیتر ویتامین B12 در رقیق کننده تریس، می توان برای محافظت اسپرم و جلوگیری از آسیب های ساختاری ناشی از رادیکال های آزاد و پراکسیداسیون لیپید و بهبود فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانتی در طی فرآیند انجماد- یخ گشایی منی قوچ زل استفاده نمود.}, keywords_fa = {ویتامین B12,کیفیت اسپرم,رقیق کننده,رادیکال آزاد,قوچ زل}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3344.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3344_c7d9b19e6684a17217435369e7ca6424.pdf} } @article { author = {نامجو, مرتضی and فرهنگ فر, همایون and باشتنی, مسلم and اقبال, علیرضا}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {93-116}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11352.1470}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ارزیابی تاثیر برخی سازه‌های محیطی بر وقوع تعادل منفی انرژی در گاوهای شیری ایران با استفاده از یک مدل خطی تعمیم‌یافته لجستیک}, abstract_fa = {سابقه وهدف: در گاوهایی با ظرفیت ژنتیکی بالا، میزان خوراک مصرفی قبل از زایمان کاهش می‌یابد که در پی آن، تعادل منفی انرژی رخ می‌دهد. تعادل منفی انرژی، بخشی از فیزیولوژی طبیعی گاوها در اوایل دوره‌ی شیردهی است. با این حال، وقوع این پدیده، اثرات منفی شدیدی بر تولید و سلامت گاوهای شیری می‌گذارد. هدف از این تحقیق، برآورد اثر برخی از عوامل مؤثر بر وقوع تعادل منفی انرژی در گاوهای شیری ایران می بوده است. مواد و روش‌ها: تعداد 784532 رکورد روز آزمون متعلق به 93259 رأس گاو شیری شکم اول در 660 گله که طی سال‌های 1382 الی 1392 زایش داشتند، مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی احتمال وقوع تعادل منفی انرژی، یک مدل خطی تعمیم‌یافته لجستیک به‌کمک رویهGLIMMIX نرم‌افزار آماری SAS بر داده‌ها برازش داده شد. در مدل مزبور، اثر سازه‌های استان (10 استان)، گامه‌ی شیردهی (10 ماه)، فصل تولید، سن در هنگام نخستین زایش (دو گروه 1- کمتر یا مساوی 25 ماه 2- بیشتر از 25 ماه)، نوع اسپرم پدر حیوان (سه گروه 1- اسپرم ایرانی 2- اسپرم کانادایی 3- اسپرم آمریکایی)، سال زایش (1392-1382)، شمار سلول‌های بدنی در شیر روزانه (دو گروه 1- کمتر یا مساوی 200 هزار در میلی‌لیتر 2- بیشتر از 200 هزار در میلی‌لیتر)، نوع ژنوتیپ گاو (دو گروه 1- زینه یا آمیخته ارتقاء یافته به-سمت اصیل 2- اصیل هلشتاین)، مقدار شیر روز آزمون (به عنوان متغیر کمکی)، تنوع درون‌ گله‌ای برای تولید شیر (دو گروه 1- تنوع بالا 2- تنوع پائین)، و همچنین اثر متقابل بین گامه‌ی شیردهی و فصل تولید، قرار داده شدند. با استفاده از رکوردهای روز آزمون درصد چربی و درصد پروتئین شیر در هر ماه شیردهی (و به‌دلیل در دسترس بودن آن‌ها تحت شرایط عملیاتی در گاوداری‌ها) و نقطه‌ی آستانه‌ای 12/0 ، متغیر وابسته به‌صورت دوتایی (کد صفر برای عدم وقوع و کد یک برای وقوع تعادل منفی انرژی) تعریف گردید. یافته‌ها: همه‌ی سازه‌های گنجانده شده در مدل، به‌جز سن در هنگام اولین زایش، اثر معنی‌داری از لحاظ آماری بر وقوع تعادل منفی انرژی داشتند (0001/0P نتیجه‌گیری: استفاده بیشتر از اسپرم‌های آمریکایی (همراه با برآورده شدن احتیاجات غذایی گاوهای پرتولید)، مدیریت متناسب با احتیاجات دام در فصل زمستان، استفاده بهینه از گاوهای زینه در طرح‌های اصلاح نژادی، توجه بیشتر به گاوهای تازه‌زا، یکنواختی تولید شیر گاوها در گله و همچنین بهبود وضعیت بهداشت و سلامت دام از جمله توصیه‌هایی است که می‌توانند برای کاهش وقوع تعادل منفی انرژی، مفید واقع گردند.}, keywords_fa = {نسبت چربی به پروتئین,تعادل منفی انرژی,گامه شیردهی,گاو شیری}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3345.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3345_516e1e95b8a6f4c4c5d567d81ff131fb.pdf} } @article { author = {زابلی, خلیل}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {117-134}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11674.1475}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {پیش بینی کینتیک تخمیر شکمبه ای سیلاژ ذرت با استفاده از برخی مدل ها به روش برون تنی}, abstract_fa = {سابقه و هدف: تکنیک تولید گاز به روش برون‌تنی (GP) جهت بررسی کینتیک تخمیر شکمبه‌ای خوراک استفاده می‌شود. با توجه به اینکه منحنی تولید گاز ساختار لگاریتمی دارد، لذا توصیف داده‌های حاصل از GP، از طریق برازش آنها با مدل‌های غیر خطی صورت می‌گیرد. برای این منظور انواع مدل‌های ریاضی را می‌توان به کار برد. شناخته شده‌ترین مدل به کار رفته در GP ، مدل نمایی (EXP) می‌باشد. اما گزارش شده است که برخی از مدل‌ها نسبت به مدل نمایی، نتایج GP را با دقت بالاتری پیش‌بینی می‌کنند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر پیش‌بینی کینتیک تخمیر شکمبه‌ای سیلاژ ذرت با استفاده از برخی مدل‌های غیر خطی بود. مواد و روش‌ها: در این تحقیق از 4 مدل ریاضی شامل نمایی (EXP)، ویبول (WEB)، میچرلینگ (MIT) و ریچارد (RCH) جهت پیش-بینی کینتیک تخمیر شکمبه‌ای در سیلاژ ذرت استفاده شد. سیلاژ ذرت در روزهای صفر، 20 ، 40 و 60 پس از سیلو کردن به عنوان نمونه خوراک استفاده شد. درصد ماده خشک و ترکیب شیمیایی (پروتئین خام، NDF، ADF و خاکستر خام) نمونه‌ها تعیین گردید. تکنیک تولید گاز توسط سرنگ‌های شیشه‌ای برای هر کدام از نمونه‌ها در 4 تکرار انجام شد. مقدار 200 میلی گرم خوراک خشک شده در آون با 30 میلی‌لیتر مایع شکمبه بافری شده به داخل هر یک از سرنگ‌های شیشه‌ای ریخته شده و در دمای 39 درجه سانتیگراد انکوباسیون شد. حجم گاز تولید شده در ساعات صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از انکوباسیون توسط مدل‌های آزمایشی برازش گردیدند. از آماره‌های میانگین مربعات خطا (MSE)، ضریب تعیین (R2) کارایی نسبی (RE)، آزمون LSD و معیار اطلاعات آکائیک (AIC) به عنوان پارامترهای نکویی‌برازش و انتخاب بهترین مدل استفاده شد. یافته‌ها: بر اساس نتایج به دست آمده، مقدار MSE به طور معنی‌داری در مدل EXP بیشتر از سایر مدل‌ها بود (05/0p نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مدل‌های WEB و RCH کینتیک تخمیر شکمبه‌ای سیلاژ ذرت را با دقت بیشتری برآورد کردند. لذا می‌توان پیشنهاد کرد که برای توصیف پروفیل تولید گاز در سیلاژ ذرت از مدل‌های WEB و RCH به جای مدل EXP استفاده شود.}, keywords_fa = {نکویی برازش,تکنیک تولید گاز,سیلوی ذرت,مدل های ریاضی}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3346.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3346_d7c2e4f6d851d9e9a1cdf96e4139148b.pdf} } @article { author = {یوسفیان, سارا and تیموری یانسری, اسداله and چاشنی دل, یداله}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {135-156}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11766.1478}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اثر اندازه ذرات و الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیرقابل هضم جیره بر عملکرد بره‌های پرواری}, abstract_fa = {سابقه و هدف: الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، به عنوان عامل پیش‌بینی مقدار مصرف خوراک مطرح شده است. به‌هرحال، تنظیم جیره با سطح ویژه‌ای از NDF بدون توجه به الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم (iNDF)، اثر قابل توجهی بر مصرف خوراک، قابلیت هضم و محتوای انرژی قابل متابولیسم جیره به جا می‌گذارد. بنابراین توجه به مقدار iNDF جیره در حیوانات پرتولید بسیار اهمیت دارد. از طرف دیگر، اندازه ذرات به طور انتخابی در شکمبه می‌مانند که توجیه کننده تفاوت در قابلیت هضم جیره‌های با مقدار ترکیبات شیمیایی مشابه است. بنابراین هدف از این آزمایش، ترکیب اثر اندازه ذرات و iNDF جیره و ارتباط آن با عملکرد بره‌های پرواری است. مواد و روش‌ها: در این آزمایش، تعداد 20 رأس بره‌ی نر نژاد لری با میانگین وزن 82/2± 15/25 کیلوگرم و سن مشابه (نزدیک به 8 ماه)، در یک طرح کاملاَ تصادفی در قالب فاکتوریل با 4 تیمار (در 5 تکرار) مورد استفاده قرار گرفته است. تیمارهای آزمایشی در این مطالعه شامل جیره‌هایی که از نظر محتوای NDF یکسان بوده اما حاوی: 1) یونجه با اندازه ذرات متوسط و مقدار iNDF کم، 2) یونجه با اندازه ذرات کوتاه و مقدار iNDF کم، 3) یونجه با اندازه ذرات متوسط و مقدار iNDF زیاد و 4) یونجه با اندازه ذرات کوتاه و مقدار iNDF زیاد بودند. مقدار iNDF با استفاده از میش‌های فیستولاگذاری شده و انکوباسیون شکمبه‌ای نمونه‌ها به مدت 288 ساعت محاسبه شد و مقدار الیاف موثر فیزیکی با استفاده از تکنیک الک‌های خشک تعیین شد. دام‌ها به‌صورت تصادفی انتخاب شدند و در جایگاه‌های انفرادی مستقر و پس از 14 روز عادت‌دهی به محیط و جیره‌ی آزمایشی به مدت 80 روز با دریافت جیره در حد اشتها، نگهداری شدند. مقدار مصرف خوراک روزانه اندازه‌گیری و وزن‌کشی دام‌ها هر 15 روز انجام شد. مقدار قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ترکیبات آلی جیره و نیز قابلیت هضم حقیقی، عملکرد شکمبه و ضریب تبدیل خوراکی محاسبه شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بخش iNDF جیره بر مصرف ماده خشک، مصرف ترکیبات شیمیایی جیره و قابلیت هضم خوراک اثر معنی‌داری داشت اما اثر NDF موثر فیزیکی (peNDF) بر آن‌ها معنی‌دار نشد. جیره‌های حاوی iNDF بیشتر، مقدار مصرف خوراک بیشتر و قابلیت هضم ماده خشک کمتری داشتند، اما قابلیت هضم حقیقی بین تیمارها تفاوت معنی‌داری نداشت. اثر iNDF و ویژگی‌های فیزیکی الیاف و اثر متقابل آن‌ها بر فعالیت جویدن و نشخوار و کل فعالیت جویدن بره‌ها (دقیقه به ازای ماده خشک، دقیقه به ازای الیاف نامحلول در شوینده خنثی، دقیقه به ازای الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم، دقیقه به ازای NDF قابل هضم در کل دستگاه گوارش و دقیقه به ازای الیاف موثر فیزیکی) معنی‌دار بود اما اثر آن‌ها بر ویژگی‌های شکمبه (pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی) معنی‌دار نبود. همچنین، اثر iNDF و peNDF بر عملکرد رشد بره‌ها معنی‌دار نبود اما اثر اندازه ذرات بر ضریب تبدیل معنی‌دار بود. نتیجه‌گیری: نتایج این آزمایش نشان داد که سطوح متفاوت اندازه ذرات و iNDF با وجود اینکه توانست بر برخی پارامترهای حیوانی موثر باشد اما نتوانست بر عملکرد تولیدی و رشد دام‌ها اثر بگذارد. نتایج نشان داد که iNDF نسبت به NDF، شاخص الیافی دقیق‌تری در تنظیم جیره‌های نشخوارکنندگان است.}, keywords_fa = {الیاف نامحلول در شوینده خنثی,الیاف موثر فیزیکی,قابلیت هضم,عملکرد رشد,بره‌ پرواری}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3347.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3347_75af0d15b51dddb167f8ecb41885033a.pdf} } @article { author = {محسنی ارزفونی, احسان and کشفی, حامد}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {157-170}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.9251.1385}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {برآورد بهره‌وری کل عوامل تولید و اندازه‌گیری پتانسیل تولید شیر در گاوداری‌های صنعتی استان مازندران}, abstract_fa = {نیاز به تولید فراوان محصولات لبنی و بویژه شیر و محدود بودن عوامل تولید، و همچنین تأکید برنامه پنجم و چشم انداز 20 ساله به بهبود شاخص‌های بهره‌وری در تولید، ضرورت استفاده‌ی بهینه از منابع و افزایش بهره‌وری را آشکار می‌سازد. در این تحقیق سطح بهره‌وری کل دامداری‌ها توسط شاخص ترنکوئیست- تیل در سال 1390برآورد شد. بر همین اساس با استفاده از دو روش اسنادی و پیمایشی (استفاده از نمونه‌گیری خوشه‌ای دو مرحله‌ای) داده‌های لازم جمع آوری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که شهرستان قائمشهر رتبه اول، شهرستان بابل رتبه دوم و شهرستان ساری رتبه آخر را در بهره‌وری عوامل تولید داشته‌اند. ضریب پراکنش در هریک از شهرستان‌های ساری، بابل و قائمشهر به ترتیب برابر 309/0 و342/0 و374/0 می‌باشد. همچنین نتایج این مطالعه بیانگر آن است که شاخص بهره‌وری در شهرستان قائمشهر بیشترین نوسان را در بین سایر شهرستان‌های مورد بررسی داشته است. همچنین پتانسیل تولید شیر در شهرستان‌های ساری، قائمشهر و بابل به ترتیب برابر 419/1888، 25/1969 و 03/1378 کیلوگرم برآورد گردید. با بهبود شاخص‌های بهره‌وری، در شهرستان‌های ساری، قائمشهر و بابل به ترتیب 57، 49 و 41 درصد بهبود خواهد یافت. برهمین اساس پیشنهاد می‌شود که باتوجه به نتایج بدست آمده و باتوجه به اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها، بخشی از درآمد ناشی از صرفه‌جویی یارانه‌ها در بخش تولید و زیرساخت‌های تولید هزینه گردد تا علاوه بر بهبود بهره‌وری در واحدهای تولیدی، قیمت تمام شده شیر نیز در بلندمدت کاهش یابد.}, keywords_fa = {بهره‌وری,شاخص ترنکوئیست تیل,گاوداری های صنعتی}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3348.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3348_d28068eeff6f512a58d4ecdd9fec6897.pdf} } @article { author = {زالی, ابولفضل and نصراللهی, سیدمحمود and قربانی, غلامرضا and مرادی, محمد}, title = {}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {4}, number = {3}, pages = {171-191}, year = {2016}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.11827.1482}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {الگوهای تغییر روزانه رفتار جویدن، مصرف خوراک، pH شکمبه و ترکیبات شیر در گاوهای پرتولید هلشتاین}, abstract_fa = {سابقه و هدف: مشخص شده است که رفتارهای تغذیه‌ای با تاثیر بر pH شکمبه می‌توانند چربی شیر را تغییر دهند اما الگوی تغییر روزانه این رفتارها و پاسخ‌های متعاقب در الگوی تغییر pH شکمبه و چربی شیر بررسی نشده است. هدف این آزمایش بررسی تغییر الگوهای روزانه رفتار جویدن، مصرف خوراک، pH شکمبه و ترکیبات شیر در گاوهای پر تولید هلشتاین در شرایط جیره‌های با کنسانتره بالا بود. روش‌ها و مواد: در این آزمایش از تعداد 78 گاو شیری در اواسط شیردهی (تعداد روزهای شیردهی برابر با 5/26 ± 103 روز) و پرتولید (میانگین تولید شیر 1/11± 1/50 کیلوگرم در روز)، با میانگین وزن بدن 8/76±630 و دفعات زایش 39/1±35/2 استفاده شد. گاوها به تدریج در طول 3 دوره 24 روزه وارد آزمایش شدند که دو هفته اول اختصاص به عادت دهی دام‌ها پیدا می‌کرد و نمونه‌گیری در 10 روز پایانی صورت می‌گرفت. جیره دام‌ها یکسان و حاوی 35 درصد علوفه و 65 درصد کنسانتره بود که به صورت خوراک کاملا مخلوط و دو بار در روز تغذیه می‌شد. تمام گاوها مورد اندازه‌گیری رفتار روزانه جویدن (خوردن و نشخوار)، میزان مصرف خوراک در ساعت‌های 2، 4، 6 ساعت پس از ارائه وعده صبح، تولید و ترکیب شیر قرار گرفتند. اندازه‌گیری pH شکمبه برای تمام گاوها با روش رمینوسنتزیس انجام شد و 14 گاو مورد اندازه‌گیری مداوم pH شکمبه به وسیله پروپ‌های اندازه‌گیری pH با توانایی کالیبراسیون مداوم و امکان انتقال بی‌سیم داده‌ها قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج این آزمایش حاکی از آن بود که عمده فعالیت خوردن گاوها در روز و در بین ساعت‌های 7 صبح تا 20 بعد از ظهر به وقوع می‌پیوندد در حالی که عمده فعالیت نشخوار در شب صورت می‌گیرد. گاوها در 2 ساعت اول روز با نرخ حدود 3 کیلوگرم بر ساعت خوراک می‌خوردند در حالی که در ساعت‌های بعد نرخ خوردن تا 1 کیلوگرم بر ساعت کاهش می‌یافت. سنجش مداوم pH شکمبه گاوها حاکی از شروع افت pH به دنبال شروع خوردن خوراک بود و این کمیت با 2 ساعت تاخیر نسبت به وعده خوراک عصر در پائین‌ترین نقطه خود قرار می‌گرفت. مدت زمان افت pH شکمبه به زیر 8/5 به میزان 840 دقیقه در روز بود که حاکی از درگیری دام‌ها با اسیدوز می‌باشد. در ادامه چربی شیر در اولین وعده بعد از این دوره افت pH، یعنی در وعده شب به کمترین مقدار خود رسید و این افت درصد چربی تا وعده صبح هم ادامه پیدا می‌کرد. بررسی تابعیت pH شکمبه از متغییرهای بررسی شده نشان داد که مصرف خوراک در 2 ساعت اول بعد از تغذیه صبح نقش تعیین‌کننده‌ای در کنترل pH شکمبه دارد. نتیجه‌گیری کلی: الگوی رفتار تغذیه‌ای می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در میزان pH شکمبه و مدت زمان افت pH شکمبه داشته باشد که این امر خود می‌تواند تعیین‌کننده‌ای در درصد چربی شیر در وعده‌های مختلف شیردوشی باشد. افزایش مصرف خوراک در ساعات اولیه روز می‌تواند سبب بهبود pH شکمبه شود.}, keywords_fa = {الگوی رفتارهای تغذیه ای,الگوی تغییر pH شکمبه,الگوی تغییر ترکیبات شیر,گاو شیری}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3349.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3349_0942b0c3044ba4df1974bd035d05e6bb.pdf} }