دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321مطالعه اثر تغذیه کنجاله سویای فرآوری شده با تانن استخراج شده از پوسته پسته بر عملکرد پروار و خصوصیات لاشه گوساله های نر هلشتاین1161771FAمهدی دهقان بنادکیدانشگاه تهرانعلیرضا جولازادهگروه علوم دامی - پردیس کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه تهرانکامران رضایزدیگروه علوم دامی- پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-1835-8612Journal Article20131110این پژوهش به منظور مطالعه تاثیر تغذیه کنجاله سویای فرآوری شده با سطوح مختلف تانن استخراج شده از پوسته پسته بر عملکرد پروار و خصوصیات لاشه گوساله های نر هلشتاین انجام شد. جهت انجام این تحقیق، 28 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزنی 63 ± 256 کیلوگرم و میانگین سنی 7 ماه، به جیره آزمایشی اختصاص داده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 7 تکرار به مدت 94 روز انجام شد. اقلام جیره پایه برای تیمارهای آزمایشی یکسان بود، بجز کنجاله سویا که در سطوح صفر، 5، 10 و 15 درصد (فرآوری شده با تانن استخراج شده از پوسته پسته) جداگانه به جیرهی پایه افزوده شد.در پایان آزمایش گوسالهها کشتار شدند و خصوصیات لاشه آنها مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تفاوت معنی داری بین جیرهها از لحاظ ماده خشک مصرفی مشاهده نشد. تفاوت معنیداری بین ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزن روزانه گوسالههای تغذیه شده با جیرههای مختلف مشاهده شد (05/0>P) بطوری که ضریب تبدیل غذایی در تیمار چهار(سطح 15 درصد تانن پوسته پسته در فرآوری کنجاله سویا) بطور معنی داری (05/0>P) بهتر از تیمار شاهد بود. تفاوت معنی داری بین خصوصیات لاشه در گوسالههای تغذیه شده با جیرههای مختلف مشاهده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که فرآوری کنجاله سویا با تانن استخراج شده از پوسته پسته، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراکی را در گوساله ها بهبود داد ولی تاثیری بر خصوصیات لاشه گوساله ها نداشت.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1771_851aa4bf228563cd72f2b712acc2aa99.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321اثر سطوح مختلف تفاله چغندر بر ترکیب شیمیایی، خصوصیات تخمیری، تجزیه پذیری و تولید گاز سیلاژ تفاله مرکبات17321763FAمرتضی کردیدانشجوی دکترای تغذیه نشخوارکنندگان0000-0003-2184-0861عباسعلی ناصریانهیئت علمی گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهدرضا ولی زادههیئت علمی گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهدعبدالمنصور طهماسبیهیئت علمی گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20121227این پژوهش به منظور بررسی ترکیب شیمیایی، خصوصیات تخمیری، تجزیه پذیری و تولید گاز سیلاژ تفاله مرکبات غنی شده با سطوح مختلف تفاله چغندر(SBP) در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی: تیمار 1 ( تفاله مرکبات تازه)، تیمار 2، 3 و 4 بترتیب شامل (شاهد+ 6، 12 و 18 گرم SBP /کیلوگرم سیلاژ) بودند. نتایج نشان دادند که DM% و CP% سیلاژها با افزایش سطوح تفاله چغندر بطور معنیداری افزایش یافت. درصد NDF، ADF، EE% و خاکستر بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشتند. ولی غلظت نیتروژن آمونیاکی و pH سیلاژها با افزایش SBP بطور معنیداری افزایش یافت. شاخصFlieg point نشان داد که همه سیلاژها از لحاظ کیفیت در دسته سیلاژ با کیفیت خوب قرار داشتند. داده های تجزیه پذیری نشان دادند که بخش (a) بطور معنیداری در گروه شاهد و تیمار حاوی 6 گرم SBP بالاتر بوده است ولی بخش(b) و (c) با افزایش SBP بطور معنیداری افزایش یافت. بین تیمارها از لحاظ پتانسیل تجزیه پذیری اختلاف معنیداری وجود نداشت. میزان تجزیه پذیری مؤثر سیلاژها با افزایش سطح SBP بطورمعنیداری افزایش یافت. میزان تولید گاز سیلاژها در زمان های مختلف انکوباسیون با افزایش سطح SBP بطورمعنیداری افزایش یافت. همچنین (b) و (c) نیز با افزایش SBP افزایش یافتند. بین تیمارها از لحاظ NEl و غلظت SCFA تفاوت معنیداری مشاهده نشد، اما میزان OMD وME توسط سطوح مختلف SBP بطور معنیداری افزایش نشان دادند. بنظر میرسد افزودن SBP به سیلاژ تفاله مرکبات میتواند موجب بهبود ارزش تغذیهای این فرآورده فرعی شود.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1763_e56442ca8b393a6aa0dddb5017c90d9b.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321اثر روغن کانولا و اسانس پونه کوهی بر عملکرد، فراسنجه های خونی و خصوصیات شیمیایی لاشه برههای پرواری دالاق33501764FAیداله چاشنی دلدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری- ریاست دانشکده علوم دامی و شیلاتnullحامد شهابیدانشجوی دکترا گروه علوم دامی پردیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریJournal Article20130504چکیده<br />این آزمایش به منظور تعیین اثر روغن کانولا و اسانس پونه کوهی بر عملکرد، اجزای لاشه، فراسنجه های خونی و خصوصیات شیمیایی لاشه برههای دالاق انجام شد. 16 رأس بره نر نژاد دالاق با میانگین وزن اولیه 2±25 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار به مدت 80 روز پروار شدند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از 1- تیمار شاهد (فاقد اسانس پونه کوهی و روغن کانولا)، 2- 2 درصد روغن کانولا، 3 – ترکیب 2 درصد روغن کانولا و 2/0 درصد اسانس پونه کوهی 4- 2/0 درصد اسانس پونه کوهی. گوسفندانی که از جیره حاوی روغن کانولا و اسانس پونه کوهی تغذیه کردند دارای بیشترین وزن لاشه پر، لاشه گرم و ران بودند (05/0>p). گوسفندان پروار شده با تیمارهای حاوی اسانس پونه کوهی و تیمار شاهد به ترتیب دارای کمترین و بیشترین مقدار چربی در محوطه بطنی و وزن نیم دنبه بودند (05/0>P). غلظت های گلوکز، کلسترول کل، تری گلیسرید، لیپوپروتئینهای با چگالی بالا (HDL) و لیپوپروتئینهای با چگالی پایین (LDL) به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند(05/0>P). مقدار آلبومین، کل پروتئین و نیتروژن اوره ای تحت تاثیر تیمار های آزمایشی قرار نگرفتند (05/0واژه های کلیدی: روغن کانولا، اسانس پونه کوهی، فراسنجه های خونی، خصوصیات لاشه، بره دالاقhttps://ejrr.gau.ac.ir/article_1764_bc3552a749d87bf471a60c7b616983d5.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321استفاده از کنجاله گوار بهجای کنجاله دانههای روغنی معمول در تغذیه برههای نر پرواری نژاد زل مازندران51661762FAمجید مهدوی کلاته نودانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننور محمد تربتی نژاددانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانسعید زره داراندانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0001-8979-9653فرید مسلمی پورمجتمع آموزش عالی گنبد کاووسرحمت سمیعیسازمان جهاد کشاورزی استان گلستانJournal Article20121006بهمنظور ارزیابی پتانسیل تغذیهای کنجاله گوار و مقایسه آن با سایر کنجالههای معمول در تغذیه دام (کنجاله های آفتابگران، پنبه-دانه، سویا و کلزا) آزمایشی در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول ترکیب شیمیایی کنجالههای مورد آزمایش اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بهجز بخش ماده خشک در سایر بخشهای مربوط به ترکیب شیمیایی تفاوتهایی بین کنجالههای مورد آزمایش وجود دارد. نتایج بیان کننده بالاترین میزان پروتئین خام مربوط به کنجاله گوار به میزان 02/51 درصد بود. در مرحله دوم آزمایش عملکرد پرواری برههای نر نژاد زل در دروه 90 روزه پروار مقایسه شد. اختلاف معنیداری در بین تیمارهای مختلف از نظر افرایش وزن روزانه مشاهده نشد. هر چند مقدار عددی افزایش وزن روزانه در برههای مصرف کننده کنجاله گوار بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0P <). نتایج نشان داد بین مصرف خوراک در برههای مصرف کننده کنجاله گوار و سویا اختلافی وجود نداشت. در این پژوهش ضریب تبدیل غذایی گروهی از برهها که کنجاله گوار بهعنوان مکمل پروتئینی آنها بود از سایر گروهها بهتر بود (05/0P <). میزان ضریب تبدیل کنجالههای سویا و کلزا اختلافی با هم نداشتند. با توجه به وجود شباهتهای زیاد کنجاله گوار با کنجاله سویا بهعنوان مکمل پروتئینی رایج مصرفی در ایران و با توجه به نتایج پژوهش حاضر در خصوص عملکرد پرواربندی، کنجاله گوار میتواند جایگزین مناسبی برای بخش پروتئینی جیره برههای پرواری باشد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1762_700b92cfd979342bd5ebabbfa83baf44.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140430بررسی تغییرات جمعیت پروتوزوآ در شکمبه گوسفند و تأثیرآن بر روی استفاده از جیرههای مختلف67901770FAعلی محرریدانشگاه شهرکردسید حسن نوریاندانشگاه شهر کردابراهیم اسدیدانشگاه شهر کردJournal Article20131024به منظور بررسی اثر حذف پروتوزوآی موجود در شکمبه و تأثیر آن بر روی استفاده از جیرههای مختلف، آزمایشی با 6 تیمار و 4 تکرار بر روی برههای بومی انجام گرفت. برای عمل پروتوزوآزدایی شکمبه برههای تحت آزمون، از ماده شیمیایی دی اکتیل سدیم سولفوسوکسینیت استفاده شد. تأثیر حذف پروتوزوآی موجود در شکمبه بر روی قابلیت هضم جیرههای مصرفی با استفاده از 3 نوع جیره شامل پروتئینی، الیافی و چربی افزوده شده، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اضافه وزن روزانه، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک مصرفی در بین گروه پروتوزوآزداشده و گروه شاهد و همچنین برای سه جیره تحت آزمون دارای اختلاف معنیداری نشد (05/0P) که نشان دهنده واکنش متفاوت برههای پروتوزوآ زدا شده به هنگام مصرف جیرههای مختلف است. نتایج بدست آمده در ارتباط با فراسنجههای خونی نشان داد که پروتوزوآزدائی سبب کاهش معنیدار کلسترول و افزایش اوره در این گروه شده است (05/0>P). قابلیت هضم مواد مغذی نیز در مورد عصاره اتری و پروتئین خام مصرفی تغییرات معنی داری را بین دو گروه پروتوزوآزداشده و شاهد نشان داد (05/0>P). بطور کلی با استفاده از اطلاعات پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجهگیری نمود که تأثیرات پروتوزوآزدایی شکمبه برهها در مقایسه با گروه شاهد به هنگام استفاده از جیرههای غذایی متفاوت، متغییر است. زیرا الگوی تخمیر شکمبهای حیوان پروتوزوآزداشده در بهرهبرداری از مواد خوراکی، متفاوت میباشد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1770_b6e413ca296aab5070b0b25d6d40ae06.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321تأثیر نوع منبع کربوهیدرات غیر الیافی بر تخمیرپذیری برخی از مواد خوراکی با استفاده از روش تولید گاز و کشت ثابت911101766FAفرخنده رضائیهیات علمیمحسن دانش مسگرانهیات علمی0000-0002-2738-5284Journal Article20130626در این آزمایش اثر افزودن انواع مختلف کربوهیدرات های غیر الیافی (ساکارز، نشاسته یا مخلوط مساوی از هر دو) بر مقدار تولید گاز و فراسنجه های تخمیر پذیری برخی از مواد خوراکی مورد مطالعه قرار گرفت. مواد خوراکی در آزمایش تولید گاز (سلولز خالص، علف خشک یونجه و تفاله چغندر قند) و کشت ثابت (علف خشک یونجه، سبوس گندم و تفاله چغندر قند) به صورت مکمل نشده و یا مکمل شده (70 میلیگرم به ازای گرم ماده خشک) با کربوهیدرات های غیر الیافی (ساکارز، نشاسته و ساکارز + نشاسته) استفاده شدند. نتایج حاصل از تولید گاز نشان داد که افزودن ساکارز در مقایسه با نمونه شاهد موجب افزایش معنی دار نرخ تولید گاز در علف خشک یونجه شد (069/0در مقابل 060/0). افزودن نشاسته به تفاله چغندر قند باعث کاهش معنی دار نرخ تولید گاز شد. همچنین زمانی که علوفه پایه علف خشک یونجه یا تفاله چغندر قند بود افزودن ساکارز، نشاسته یا ساکارز+ نشاسته به طور معنی داری تولید گاز از بخش قابل تخمیر را افزایش داد. در آزمایش کشت ثابت افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی هضم ماده خشک را در علف خشک یونجه به طور معنی داری کاهش داد. ثابت نرخ هضم ماده خشک در تفاله چغندر قند و سبوس گندم (به جز زمانی که ساکارز به سبوس گندم اضافه شد) به طور معنی داری با افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی کاهش یافت. بخش فاقد پتانسیل هضم ماده خشک در علف خشک یونجه با افزودن کربوهیدرات های غیر الیافی به محیط کشت به طور معنی داری افزایش پیدا کرد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1766_8a8e7250cbf35181ca06bf0fad3e6bad.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321مقایسه ارزش غذایی ارقام جو بومی و اصلاح شده با استفاده از روش تولید گاز1111261765FAعین اله عبدی قزلجهاستادیار دانشکده کشاورزی اهر، دانشگاه تبریزرشید صفریدانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر0000-0003-1774-9619Journal Article20130611چهار رقم جو اصلاح شده با نامهای ماکویی، والفجر، CB-74-12، M-82-12 و چهار رقم جو بومی با نامهای خاتون سراب، قره-آرپا، گوی-آرپا وگونجیک، در چهار تکرار کاشته شدند. پس از تعیین ترکیب شیمیایی، قابلیت تخمیر پذیری شکمبهای نمونهها با روش آزمایشگاهی تولید گاز تعیین گردید. سپس پارتیشنینک فاکتور آنها تعیین شد. میانگین پروتئین خام، خاکستر، ADF، چربی خام و NDF ارقام جو مورد آزمایش به ترتیب 3/104، 5/28، 7/69، 3/34 و 5/254 گرم در کیلوگرم بود و از نظر آماری اختلاف معنی داری بین آنها وجود داشت(05/0P<). قابلیت هضم ماده آلی ارقام بومی و اصلاح شده به ترتیب از 1/76 تا 1/82 و از 1/79 تا 7/82 درصد بود. پارتیشنینک فاکتور آنها نیز به ترتیب از 18/2 تا 6/2 و 32/2 تا 63/2 بود. نیتروژن آمونیاکی ارقام بومی و اصلاح شده نیز از 55/6 تا 7 و از 15/6 تا 07/7 میلی گرم در 30 میلی لیتر بود. در بین ارقام بومی، رقم گونجیک و خاتون سراب به ترتیب بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده آلی و پارتیشنینک فاکتور را داشتند و در بین ارقام اصلاح شده رقم والفجر و M-82-12 به ترتیب بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده آلی و پارتیشنینک فاکتور را داشتند. نتایج این آزمایش نشان داد، اگرچه اختلاف معنیداری بین جوهای بومی و اصلاح شده از نظرقابلیت هضم ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم وجود دارد ولی برخی از ارقام جو بومی از نظر ماده آلی قابل هضم و پارتیشنینک فاکتور قابل مقایسه با ارقام اصلاح شده میباشند.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1765_5c4e5e1ce8f38923b1c2942655cdd119.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321اثر جیرههای دارای پودر سیر بر تجزیهپذیری و هضم شکمبهای و رودهای مواد الیافی و پروتئینی در گوسفند عربی1271501767FAمرتضی چاجیدانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی را مین خوزستان0000-0002-9336-4094محمدحسین طاهری نیادانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانموسی اسلامیدانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانمحسن ساریدانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانطاهره محمدآبادیدانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانJournal Article20130627این آزمایش با هدف تعیین اثر استفاده از پودر سیر در جیره گوسفند بر گوارش پذیری شکمبهای-رودهای گوسفند انجام پذیرفت. در مرحله اول بهترین سطح سیر برای جیره گوسفندان با روش تولید گاز تعیین گردید. در مرحله دوم با تغذیه گوسفندان با این سطح مطلوب، اثر سیر بر هضم شکمبهای-رودهای کنجاله سویا و هضم و تجزیه شکمبهای یونجه مورد مطالعه قرار گرفت. در این مرحله دامهای مورد استفاده با جیره شاهد و جیره مکمل شده با بهترین سطح سیر (2 درصد ماده خشک جیره) به مدت 35 روز تغذیه شدند. نتایج نشان دادند که تولید گاز، بازده تولید توده زنده میکروبی (05/0P) در جیره حاوی 2 درصد پودر سیر بیشترین مقدار بود، لذا سطح 2 درصد به عنوان بهترین سطح پودر سیر در آزمایش حاضر انتخاب گردید. در آزمایش دامی، افزودن پودر سیر تاثیری بر توان تولید گاز علوفه یونجه و کنجاله سویا نداشت (05/0P>)، اما باعث افزایش معنی دار نرخ تولید گاز آنها شد (05/0P). در کل استفاده از پودر سیر تاثیر منفی بر فراسنجههای تولید گاز، بازده سنتز توده زنده میکروبی، تجزیهپذیری شکمبهای علوفه یونجه و کنجاله سویا و هضم رودهای کنجاله سویا نداشت و حتی از نظر عددی باعث بهبود آنها نیز شد (05/0P>).https://ejrr.gau.ac.ir/article_1767_55979c9c91ed4e06bce3c83ddb4af469.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321بررسی تنوع ژنتیکی گاوهای هلشتاین ایران با استفاده از اطلاعات شجره ای1511641769FAمحسن داداردانشجوی دکتری دانشگاه صنعتی اصفهانمحمد علی ادریساستاد دانشگاه صنعتی اصفهانسعید انصاری مهیاریاستاد یار دانشگاه صنعتی اصفهانمحمد رکوعیاستادیار دانشگاه زابلJournal Article20131022هدف از تحقیق حاضر بررسی تنوّع ژنتیکی گاوهای هلشتاین ایران با استفاده از اطّلاعات شجره ای جمع آوری شده طیّ سالهای 1360 الی 1390 بود. با بررسی این شجره مشخص شد که 2/70 درصد از کلّ شجره دارای پدر و مادر معلوم می- باشند. میانگین معادل تعداد نسل مجزّا در این جامعه 5/7 و میانگین تعداد مسیر برای محاسبه هم خونی در شجره 5/37 بود. میانگین معیار کامل بودن شجره برای 5 نسل 51 درصد و برای 15 نسل 27 درصد بود. میانگین ضریب هم خونی 38/3 درصد و میانگین درصد هم تباری 9/2 برآورد گردید. تعداد کلّ فوندرها، تعداد موثّر فوندرها، تعداد موثّر ژنوم فوندرها و تعداد موثّر غیر فوندرها در جامعه رفرنس به ترتیب 52625، 5/475، 5/14و 9/14 بود. این شاخص ها بیانگر آن است که در کاهش تنوّع ژنتیکی گاوهای هلشتاین ایران باتل نک ها و رانش ژنتیکی تصادفی نسبت به سهم نامساوی فوندرها نقش بسیار مهمتری دارند. همچنین اکثر رانش ژنتیکی تصادفی در جامعه مربوط به نسل های فوندرها بوده است. تعداد موثر اجداد در جامعه رفرنس 7/25 بود. در جامعه رفرنس 24، 50 و 75 درصد از سهم ژنی به ترتیب به 2، 11 و 82 جد مربوط می شود. با توجه به نتایج فوق، به نظر می رسد گله های ایران از تنوّع ژنتیکی نسبتا بالایی برخوردارند، اما به علت افزایش روند هم خونی در طیّ سالهای اخیر سرعت کاهش تنوّع ژنتیکی افزایش یافته است. بنابراین، به نظر می رسد برای کنترل کاهش از دست دادن ننوع ژنتیکی روشهای مناسب تلاقی گری مطلوب باشد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1769_b55da328b7a1a935c172155018c8aa85.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321ارزیابی ژنتیکی پارامترهای منحنی شیردهی برآورد شده توسط تابع ویلمینک در گاوهای هلشتاین1651781768FAعباس میخ چیدانشگاه آزاد اسلامی،واحد کاشمر،گروه علوم دامی،کاشمر، ایرانمجتبی حسین پور مشهدی- دانشگاه آزاد اسلامی،واحد مشهد،گروه علوم دامی، مشهد، ایرانJournal Article20131003به منظور ارزیابی ژنتیکی پارامترهای منحنی شیردهی از 16752 رکورد روز آزمون مربوط به 3068 گاو برای زایش اول که از یک گله هلشتاین طی سال های 1375تا 1390 از سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان رضوی ، جمع آوری شده بود استفاده گردید. برآورد پارامتر های منحنی شیر دهی با استفاده از تابع نمایی ویلمینک و رویه غیر خطی نرم افزار (SAS) برآورد گردید. تجزیه ژنتیکی نیز با کمک رویه های تک صفتی و دو صفتی نرم افزارWombat محاسبه گردید. محدوده وراثت پذیری های بدست آمده برای پارامتر های منحنی شیردهی از 05/0 (شیب کاهشی منحنی شیر دهی) تا 20/0 (شیر معادل بلوغ) متغیر بود. مقادیر وراثت پذیری برای شیب افزایشی منحنی شیردهی، اوج تولید شیر، میزان تولید اولیه و زمان رسیدن به اوج تولید به ترتیب 06/0 ، 1/0 ، 13/0 و06/0 برآورد گردید. وراثت پذیری های برآورد شده اکثرا دارای مقادیر پایینی بودند و این بیانگر آن است که پارامتر های منحنی شیردهی به میزان زیادی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرند. محدوده همبستگی های ژنتیکی بدست آمده بین پارامترهای منحنی شیردهی از 47/0- بین زمان رسیدن به اوج و شیب افزایشی تا 95 /0 بین اوج تولید شیر و میزان تولید اولیه، متغیر بود. همبستگی های ژنتیکی بدست آمده نشان داد که زمان اوج تولید همبستگی بالایی با شیر معادل بلوغ و میزان تولید اولیه داشت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که انتخاب بر اساس میزان تولید اولیه و اوج تولید شیر، می تواند تولید شیر معادل بلوغ را در گاوهای هلشتاین افزایش دهد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1768_bd714d2ee3898d8e290b9a84edb01d7e.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140321مقایسه اثرات کاربرد کوتاه مدت سیدر و اسفنج مدروکسی پروژسترون استات بر بازده تولید مثلی میش های عربی در خارج فصل تولیدمثلی1791941772FAپروین صارمی نژاددانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی دام، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانصالح طباطبائی وکیلیگروه علوم دامی - دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانمرتضی مموئیگروه علوم دامی - دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانخلیل میرزادهگروه علوم دامی - دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانمحمد بوجارپورگروه علوم دامی - دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانJournal Article20140116تعداد 52 رأس میش عربی 5-2 ساله در قالب طرح کاملا تصادفی به 3 گروه سیدر 6 روزه، اسفنج مدروکسی پروژسترون استات 6 روزه و کنترل (فاقد سیدر و اسفنج) تقسیم شدند. در دو گروه درمانی همزمان با برداشت سیدر و اسفنج پروژسترونی، میزان 600 واحد هورمون گونادوتروپین جفتی مادیان آبستن به صورت عضلانی تزریق شد و سپس به ازاء هر 5 رأس میش یک رأس قوچ سالم و بارور جهت تشخیص فحلی و جفتگیری معرفی شد. میزان القای فحلی، زمان بروز فحلی، بازگشت به فحلی، باروری، برهزایی، طول آبستنی، چندقلوزایی، میانگین وزن برهها و غلظت پروژسترون سرم خون در تیمارهای آزمایشی مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان القای فحلی در گروههای کوتاه مدت سیدر و اسفنج به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0>P). اختلاف معنیداری از لحاظ میزان بروز فحلی در دو گروه درمانی یافت نشد (05/0P). بیشترین میزان بروز فحلی در تیمارهای کوتاه مدت سیدر و اسفنج، به ترتیب 48-36 ساعت و 60-48 ساعت پس از خروج این ابزارها مشاهده گردید.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1772_61554a27d97cd82957282d2e6a423618.pdfدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاننشریه پژوهش در نشخوار کنندگان2345-42532120140520ارزیابی کارایی اقتصادی و فنی گاوداریهای شیری شهرستان گرگان1952121773FAفرشید اشراقیعضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانفاطمه کاظمیدانشجوی دکترای تغذیه دام دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20140118در این تحقیق تلاش شد تا میزان کارایی فنی و اقتصادی واحدهای تولیدی گاو شیری در شهرستان گرگان مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین منظور و با استفاده از دادههای جمع آوری شده از 33 پرسشنامه به طور همزمان از دو رویکرد پارامتری وناپارامتری استفاده شد. نتایج بررسی کلی ویژگیهای این واحدها نشان داد که واحدهای تولیدی مورد مطالعه از لحاظ مساحت کل و اندازه گله بیشترین تنوع یا عدم همگنی و از لحاظ سن مالک و تولید شیر بیشترین شباهت یا همگنی را دارا بودند. در بخش محاسبه کارایی فنی و اقتصادی، نتایج رویکرد پارامتری بر اساس برآورد تابع تولید کاب-داگلاس نشان داد که میانگین کارایی فنی و اقتصادی واحدهای تولیدی مذکور به ترتیب حدود 75 و 72 درصد میباشد. نتایج نشان داد که در صورت بهبود مدیریت فنی و اقتصادی، کاراییهای فنی و اقتصادی به ترتیب حدود 22 و 24 درصد قابل افزایش است. همچنین، بر اساس نتایج کارایی فنی و اقتصادی در رویکرد ناپارامتری، میانگین کارایی فنی و اقتصادی واحدهای تولیدی مذکور به ترتیب حدود 76 و 55 درصد بوده است. طبق این نتایج، بهبود مدیریت فنی و اقتصادی میتواند کاراییهای فنی و اقتصادی آنها را به ترتیب حدود 24 و 45 درصد افزایش دهد.https://ejrr.gau.ac.ir/article_1773_d46d74f380b35eda88ecae5bfbec1817.pdf