2024-03-29T18:47:30Z
https://ejrr.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=511
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
ناهمگنی واریانس صفات تولید شیر و چربی در مناطق مختلف آب و هوایی ایران و تأثیر آن بر تغییر رتبه گاوهای هلشتاین
جمشید
احسانی نیا
نوید
قوی حسین زاده
عبدالاحد
شادپرور
چکیده سابقه و هدف: در بیشتر مدلهای حیوانی استفاده شده برای ارزیابی ژنتیکی حیوانات، فرض میشود که واریانسهای ژنتیکی و باقیمانده در محیطها و ژنوتیپهای مختلف همگن هستند ولی در شرایطی که دادهها از محیطهای مختلف و یا در زمانهای متفاوت بدست میآیند، چنین فرضی ممکن است نادرست باشد. در مطالعات متعددی ناهمگنی واریانسهای ژنتیکی، باقیمانده و فنوتیپی براساس عوامل مختلف نظیر ناحیه جغرافیایی، سطح تولید و گله برای صفات تولیدی گزارش شده است. از آنجایی که انتخاب در برنامههای اصلاح نژاد انتخاب براساس ارزشهای اصلاحی برآورد شده میباشد، نادیده گرفتن ناهمگنی واریانسها نتایجی از قبیل انتخاب نادرست، کاهش پیشرفت ژنتیکی مورد انتظار و کاهش بازدهی برنامههای اصلاح نژادی را به همراه خواهد داشت. هدف از پژوهش حاضر بررسی همگنی یا ناهمگنی واریانسها برای صفات تولید شیر و مقدار چربی در مناطق مختلف آب و هوایی ایران و همچنین تأثیر روشهای مختلف تبدیل دادهها بر کاهش و یا رفع احتمالی ناهمگنی واریانسها و تأثیر آن بر تغییر رتبهبندی حیوانات برتر در جمعیت گاوهای هلشتاین ایران بود. مواد و روشها: در این پژوهش از رکوردهای شیر و چربی گاوهای هلشتاین که طی سالهای 1362 تا 1392 به وسیله مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود تولیدات دامی کشور ثبت شده بودند، استفاده شد. دادههای مربوط به صفات تولید شیر و چربی برای 305 روز دوره شیردهی و دو نوبت دوشش در روز تصحیح شده بود. دادهها براساس ناحیه جغرافیایی به سه گروه دستهبندی شدند و برای بررسی ناهمگنی واریانسها از آزمون بارتلت استفاده شد. برای رفع ناهمگنی واریانسها از روشهای تبدیل لگاریتمی، جذری و باکس-کاکس استفاده شد. ارزشهای اصلاحی برای دادههای خام و تصحیح شده و همستگیهای رتبهای اسپیرمن بین ارزشهای اصلاحی برآورد شده برای ارزیابی تغییر رتبه حیوانات نر و ماده ممتاز تحت درصدهای مختلف انتخاب برآورد شدند. یافتهها: نتایج آزمون بارتلت برای صفات تولید شیر و مقدار چربی در سه دوره شیردهی معنیدار بود که نشاندهنده ناهمگن بودن واریانسها است. روش تبدیل باکس-کاکس به ترتیب در دورههای شیردهی اول و سوم منجر به همگن شدن واریانسهای تولید شیر و چربی شد. وراثتپذیریهای برآوردشده پس از تبدیل دادهها در دامنهای از 114/0 تا 234/0 برای تولید شیر و 161/0 تا 193/0 برای چربی بود که نسبت به دادههای تبدیل نشده اندکی بالاتر بود. میانگین تغییرات رتبه حیوانات مشترک در یک درصد گاوهای ماده برتر بیشتر از پنج درصد گاوهای نر برتر بود. تبدیل باکس-کاکس ضمن همگن کردن واریانسها باعث شد که دو و پنج درصد گاوهای ماده و نر ممتاز به ترتیب برای صفات تولید شیر و مقدار چربی از فهرست معمولی خارج شوند. نتیجهگیری: براساس نتایج تحقیق حاضر میتوان نتیجه گرفت که اجزای واریانس صفات تولید شیر و چربی در جمعیت گاوهای هلشتاین براساس نواحی مختلف جغرافیایی ناهمگن هستند و ناهمگنی واریانس بر ارزیابی ژنتیکی و تغییر رتبه گاوهای نر و ماده ممتاز تأثیر دارد. روش تبدیل باکس-کاکس به دلیل رفع ناهمگنی واریانسها و همچنین داشتن بالاترین همبستگی رتبهای و حداقل تغییرات رتبه نسبت به سایر روشهای تبدیل داده برای تصحیح ناهمگنی واریانسها مناسبتر میباشد.
ناهمگنی واریانس
تولید شیر
میزان چربی
ارزش اصلاحی
گاو هلشتاین
2017
01
20
1
24
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3511_7e4786cd539148fbdb7f782403cc3059.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
تأثیرنقص شجره بر پیش بینی ارزش ارثی، روند ژنتیکی و وراثتپذیری صفات رشد قبل از شیرگیری گوسفندان قرهگل
سید اکبر
شیری
مجتبی
طهمورث پور
مختار علی
عباسی
محمد مهدی
شریعتی
داوود علی
ساقی
سابقه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر نقص شجره بر پیشبینی ارزش ارثی و روند ژنتیکی صفات رشد قبل از شیرگیری در گوسفند قرهگل بود. مواد و روشها: در این مطالعه از داده های جمعآوری شده در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند قرهگل سرخس، طی سالهای 1373 تا 1393، استفاده گردید. صفات مورد مطالعه شامل وزن تولد، وزن شیرگیری و متوسط افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری بودند. اطلاعات حاصل از 21 سال انتخاب و آمیزش برای هرصفت در فایل جداگانه ذخیره شد. فایل داده ها برای هر صفت در حالت شجره کامل و ناقص (حذف پدر برای صفر، 25 ،50، 75 و 100 درصد افراد شجره) تحت مدل حیوان آنالیز گردید. مؤلفههای واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفات با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده با استفاده از نرمافزار DMU برآوردید گردید. روند ژنتیکی صفات فوق از طریق تابعیت میانگین ارزش ارثی برسال تولد برآورد شد. یافتهها: روند ژنتیکی وزن تولد با حذف درصدهای مختلف شماره پدر (صفر، 25 ،50 ،75 و 100درصد) از شجره به ترتیب 0001/0±0002/0، 0001/0±0003/0،0001/0±0003/0-،0001/0±000002/0 - و 0003/0±0001/0 برآورد شدند. همچنین روند ژنتیکی وزن شیرگیری با حذف صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد شماره پدر از شجره به ترتیب 0137/0±1497/0 ،0137/0±0499/0، 0142/0±0568/0، 0141/0±0108/0- و0171/0±0709/0- و روند ژنتیکی متوسط سرعت رشد روزانه از تولد تا شیرگیری به ترتیب 0171/0±0709/0-،1288/0±5222/0،1222/0±0103/0-، 1213/0±3273/0- و 1221/0±9591/0- برآورد گردید. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل شده نقص در شجره با افزایش درصد حذف شماره پدر باعث کاهش روند ژنتیکی صفات مورد مطالعه گردید. سابقه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر نقص شجره بر پیشبینی ارزش ارثی و روند ژنتیکی صفات رشد قبل از شیرگیری در گوسفند قرهگل بود. مواد و روشها: در این مطالعه از داده های جمعآوری شده در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند قرهگل سرخس، طی سالهای 1373 تا 1393، استفاده گردید. صفات مورد مطالعه شامل وزن تولد، وزن شیرگیری و متوسط افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری بودند. اطلاعات حاصل از 21 سال انتخاب و آمیزش برای هرصفت در فایل جداگانه ذخیره شد. فایل داده ها برای هر صفت در حالت شجره کامل و ناقص (حذف پدر برای صفر، 25 ،50، 75 و 100 درصد افراد شجره) تحت مدل حیوان آنالیز گردید. مؤلفههای واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفات با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده با استفاده از نرمافزار DMU برآوردید گردید. روند ژنتیکی صفات فوق از طریق تابعیت میانگین ارزش ارثی برسال تولد برآورد شد. یافتهها: روند ژنتیکی وزن تولد با حذف درصدهای مختلف شماره پدر (صفر، 25 ،50 ،75 و 100درصد) از شجره به ترتیب 0001/0±0002/0، 0001/0±0003/0،0001/0±0003/0-،0001/0±000002/0 - و 0003/0±0001/0 برآورد شدند. همچنین روند ژنتیکی وزن شیرگیری با حذف صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد شماره پدر از شجره به ترتیب 0137/0±1497/0 ،0137/0±0499/0، 0142/0±0568/0، 0141/0±0108/0- و0171/0±0709/0- و روند ژنتیکی متوسط سرعت رشد روزانه از تولد تا شیرگیری به ترتیب 0171/0±0709/0-،1288/0±5222/0،1222/0±0103/0-، 1213/0±3273/0- و 1221/0±9591/0- برآورد گردید. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل شده نقص در شجره با افزایش درصد حذف شماره پدر باعث کاهش روند ژنتیکی صفات مورد مطالعه گردید.
ارزش ارثی
روند ژنتیکی
نقص شجره
گوسفند قرهگل
2017
01
20
25
42
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3512_5714143c32d93f0ec0bf570b19a74343.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
اثر استفاده از تفاله چغندر قند و دانه کانولا بر تخمیر میکروبی، جریان مواد مغذی و متابولیسم نیتروژن با استفاده از کشت پیوسته دوجریانه
صادق
اسداللهی
محسن
ساری
نعیم
عرفانی مجد
عظیم
میرزایی
سابقه و هدف: کربوهیدراتها منبع اصلی انرژی میکروارگانیسمهای شکمبه بوده و حدود 60 تا 70 درصد جیره حیوانات نشخوارکننده را تشکیل میدهند. مصرف بیش از اندازه کربوهیدراتهای نشاستهایی مانند دانه ذرت و جو توسط دام ایجاد اسیدوز حاد یا مزمن در دام مینماید. جایگزینی نشاسته با سایر منابع انرژیزا مانند الیاف محلول در شوینده خنثی یا چربی ضمن تأمین انرژی مورد نیاز دام مشکلات استفاده از منابع نشاستهایی برای دام را ندارند. با توجه به تأثیر مستقیم تخمیر مواد غذایی به وسیله باکتریها، پایداری زیستی محیط شکمبه و مشکلات ناشی از نمونهبرداری، زمان بری، هزینه کار با حیوان، شبیهسازی الگوی تخمیر مواد غذایی با استفاده از تکنیکهای نوین آزمایشگاهی که نتایج به دست آمده از تحقیق با آنها همبستگی زیادی با نتایج بهدست آمده بر روی حیوان دارد، گامی است اساسی برای بررسی تأثیر مواد مغذی مختلف بر تخمیر میکروبی شکمبه در کوتاهترین زمان ممکن. به همین منظور آزمایش مذکور با استفاده از کشت پیوسته دو جریانه به بررسی موضوع پرداخته است. مواد و روشها: هشت فلاسک تخمیر کشت پیوسته دو جریانه (1750 میلیلیتر) در قالب طرح فاکتوریل (2×2) بر اساس بلوک-های کامل تصادفی در سه دوره 10 روزه (7 روز عادت پذیری و 3 روز نمونهگیری) به منظور بررسی اثر منابع کربوهیدرات (نشاسته از منبع دانه جو در مقابل الیاف محلول در شوینده خنثی از منبع تفاله چغندر) با و بدون دانه کانولا بر قابلیت هضم ظاهری، الگوی اسیدهای چرب فرار، سوخت و ساز نیتروژن و کارآیی تخمیر باکتریایی مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) 64 درصد دانه جو 2) 62 درصد دانه جو به همراه 7 درصد دانه کانولا 3) 36 درصد تفاله چغندرقند با 28 درصد دانه جو 4) 36 درصد تفاله چغندرقند و 26 درصد دانه جو به همراه 7 درصد دانه کانولا. جیرهها شامل 90 درصد کنسانتره و 10 درصد علوفه بود. یافتهها: جایگزینی بخشی از دانه جو با تفاله چغندرقند موجب افزایش معنیدار (05/0>P) قابلیت هضم ظاهری NDF، ADF، تجزیهپروتئین خام، آمونیاک و میزان تولید باکتریها شد. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی،NDF ، ADF، غلظت نیتروژن آمونیاکی، آمونیاک و میزان تولید باکتری با افزودن دانه کانولا به جیرهها کاهش یافت (05/0>P). اثر متقابل جیرههای آزمایشی بر قابلیت هضم ظاهری NDF، ADF، تجزیه پروتئین خام، نیتروژن آمونیاکی، آمونیاک و ساخت و ساز باکتریایی موثر نبود (05/0P) غلظت استات، بوتیرات، نسبت استات به پروپیونات و کاهش غلظت پروپیونات و ایزوبوتیرات را موجب گردید. افزودن دانه کانولا به جیرهها تأثیر معنیداری بر غلظت اسیدهای چرب فرار نداشت (05/0 نتیجهگیری: به طورکلی نتایج نشان داد، جایگزینی بخشی از دانه جو با تفاله چغندرقند بهبود قابلیت هضم اجزای الیافی خوراک و افزایش تولید استات و بوتیرات در خروجی مایع تخمیری از کشت پیوسته دو جریانه را به دنبال داشت. قابلیت هضم شکمبهای مواد مغذی، میزان تولید استات، نیتروژن آمونیاکی و میزان تولید پروتئین با افزودن دانه کانولا به منابع کربوهیدراتی کاهش یافت.
کشت پیوسته دو جریانه
تخمیر میکروبی
دانه کانولا
تفاله چغندرقند
متابولیسم نیتروژن
2017
01
20
43
66
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3513_db360ae0739f7bd6dd382b30aa5fb509.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
اثر همزمانی نرخ تخمیر شکمبهای بر ساخت پروتئین میکروبی، تعادل نیتروژن و عملکرد رشد برههای نر پرواری لری
طاهر
یلچی
اسداله
تیموری یانسری
منصور
رضایی
یداله
چاشنی دل
چکیده سابقه و هدف: همزمانسازی نرخ تخمیر شکمبهای کربوهیدراتها و پروتئین خام روشی برای افزایش ساخت پروتئین میکروبی، افزایش بازدهی نیتروژن، کاهش دفع نیتروژن ادراری و بهبود عملکرد حیوان است. این پژوهش برای ارزیابی اثر همزمانسازی نرخ تخمیر شکمبهای کربوهیدرات و پروتئین بر مصرف خوراک، قابلیت هضم، فرآوردههای تخمیر شکمبهای و عملکرد رشد برههای نر پرواری تغذیه شده با جیرههای پرکنسانتره با ساختار و ترکیبی مشابه انجام شد. مواد و روشها: سه جیره با انرژی و پروتئین خام یکسان اما با شاخص همزمانی متفاوت شامل 59/0، 73/0 و 87/0 که با استفاده از فراسنجههای تجزیه پذیری ماده آلی و پروتئین خام اقلام خوراکی جیرهها محاسبه شده بودند، برای برههای نر پرواری تنظیم شدند. اثرات شاخص همزمانی جیرهها با استفاده از 21 رأس بره نر لری با میانگین وزن 38/3±79/25 کیلوگرم برای 95 روز (14 روز عادتپذیری و 81 روز دوره اصلی) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تکرار بررسی شدند. خوراک مصرفی و باقیمانده آن روزانه اندازهگیری شد. قابلیت هضم ظاهری با استفاده از نشانگر خاکستر نامحلول در اسید تعیین شد. افزایش وزن برهها برای محاسبه بازده خوراک و عملکرد رشد اندازهگیری شد. نمونهگیری از مایع شکمبه (روز 50 آزمایش) و خونگیری از برهها (روزهای 14 و 65 آزمایش) انجام شد. در روز 55 پرواربندی 3 رأس بره از هر تیمار انتخاب و به قفسهای متابولیک منتقل شدند و بعد از 3 روز عادتدهی برای 6 روز متوالی، ادرار گوسفندان جمعآوری و با اندازهگیری بازهای پورینی آن، ساخت پروتئین میکروبی برآورد شد. تعادل نیتروژن نیز با استفاده از مقادیر مصرف و دفع نیتروژن محاسبه شد. یافتهها: با افزایش شاخص همزمانی قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی و عصاره اتری افزایش یافتند، اما قابلیت هضم پروتئین خام، کربوهیدراتهای غیرالیافی و خاکستر خام بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشتند. اثر جیرههای آزمایشی بر pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه قبل از وعده خوراکدهی صبح معنیدار نبود، اما در سه ساعت پس از مصرف خوراک تفاوتهای معنیداری بین تیمارها مشاهده شد. جیرهی با کمترین شاخص همزمانی از بیشترین pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه برخوردار بود. بیشترین pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی را جیرهی با شاخص همزمانی کمتر داشت. ساخت پروتئین میکروبی و بازده آن و کل نیتروژن دفع شده در بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنیداری نداشتند اما با افزایش شاخص همزمانی مقدار نیتروژن ابقاء شده افزایش و غلظت نیتروژن اورهای خون کاهش یافت (05/0P نتیجهگیری: با افزایش شاخص همزمانی جیرهها ساخت پروتئین میکروبی افزایش نیافت اما قابلیت هضم ماده خشک و برخی مواد مغذی و نیتروژن ابقاء شده افزایش در حالیکه غلظت نیتروژن اورهای خون کاهش یافت. همچنین عملکرد رشد و بازده خوراک تاحدودی بهبود یافت. لذا استفاده از جیرههای غذایی با شاخص همزمانی زیاد برای تنظیم جیره یا تهیه مخلوط مناسبی از اقلام خوراکی برای تأمین احتیاجات غذایی دامهای پرواری میتواند مفید باشد.
آلودگی زیست محیطی
بره پرواری
پروتئین میکروبی
کارایی
شاخص همزمانی
2017
01
20
67
90
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3514_428e7f25a6496839de7802329d4e3773.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
تأثیر محصولات فرعی پسته بر فعالیت های آنزیمی شکمبه
حمید
تقوی
عباسعلی
ناصریان
رضا
ولی زاده
احمد
آسوده
علیرضا
حق پرست
چکیده سابقه و هدف: طبق آمار سازمان غذا وکشاورزی سازمان ملل (فائو) ایران بزرگترین تولیدکننده پسته (Pistachio vera) در جهان میباشد. با این حال وجود سطوح بالای ترکیبات فنلی و تانن در محصولات فرعی پسته، استفاده از آنها در جیره حیوانات را محدود نمودهاست. تاننها در ابتدا به عنوان ترکیبات ضدتغذیهای مورد توجه قرار گرفتند امادر سالهای اخیر به عنوان مواد گیاهی مفید جهت تنظیم تخمیر میکروبی معرفی شدهاند که دارای اثراتی همچون کاهش تجزیه پذیری پروتئین در شکمبه میباشند. با این وجود مکانیسم-هایی که تاننها به وسیله آنها سبب کاهش تجزیه شکمبهای اجزای مختلف مواد غذایی میگردند به طور کامل روشن نیست. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر محصولات فرعی پسته بر برخی از فعالیتهای آنزیمی شکمبه میباشد. مواد و روشها: آزمایش در 3 بخش طراحی گردید. بخش اول با هدف بررسی اثر تانن محصولات فرعی پسته بر ممانعت از دسترسی میکروارگانیسمهای شکمبه به سوبسترا انجام شد. در این بخش محصولات فرعی پسته با حرارت، رطوبت و پلی اتیلن گلایکول فرآوری شده تا تیمارهایی با میزان تانن متفاوت و ترکیبات شیمیایی یکسان حاصل گردد. سپس تیمارها به مدت 12 ساعت در شکمبه کیسهگذاری شده و فعالیتهای آنزیمی در میکروارگانیسمهای متصل به ذرات غذایی تعیین گردید. بخش دوم آزمایش با هدف بررسی اثر تانن محصولات فرعی پسته بر فعالیتهای آنزیمی بخش خارج سلولی )شیرابه شکمبه( انجام شد که عصاره آبی حاوی تانن محصولات فرعی پسته در سه سطح به محیط کشت اضافه گردید و پس از 24 ساعت انکوباسیون در دمای 39 درجه سانتیگراد، فعالیتهای آنزیمی در آنها اندازهگیری شد. هدف از انجام بخش سوم، بررسی اثر تانن محصولات فرعی پسته بر فعالیت آنزیمهای میکروبی مختلف در عصاره فاقد سلول شیرابه شکمبه (مهار نمودن یا افزایش فعالیت آنزیم) بود. در این مرحله پس از تهیه شیرابه شکمبه عاری از سلول، عصاره حاوی تانن محصولات فرعی پسته در سه سطح به محیط کشت اضافه گردید و پس از 24 ساعت انکوباسیون در دمای 39 درجه سانتیگراد، فعالیتهای آنزیمی در آنها اندازهگیری شد. یافتهها: بالاترین ضریب همبستگی منفی میان فعالیتهای پروتئازی، کربوکسی متیل سلولازی و زایلانازی، با تانن متراکم و سپس تانن کل وجود داشت. این در حالی است که همبستگی مثبتی میان فعالیت آمیلازی و بخشهای مختلف ترکیبات فنلی مشاهده شد. در بخش اول آزمایش با کاهش میزان تانن در تیمارهای آزمایشی، فعالیتهای پروتئازی، کربوکسی متیل سلولازی و زایلانازی، هم در کل میکروارگانیسمهای متصل به ذرات غذایی و هم در میکروارگانیسمهای دارای اتصالات محکم به ذرات غذایی افزایش یافته اما فعالیت آمیلازی آنها کاهش یافت. همچنین فعالیتهای پروتئازی، زایلانازی و آمیلازی در میکروارگانیسمهای دارای اتصالات محکم به ذرات غذایی پایین تر از میکروارگانیسمهای دارای اتصالات محکم و ضعیف به ذرات غذایی بود. در بخش دوم آزمایش، با افزایش سطح عصاره، فعالیت های آنزیمی پروتئازی، آمیلازی، کربوکسی متیل سلولازی و زایلانازی به طور معنیداری کاهش یافت که نشان میدهد تانن محصولات فرعی پسته دارای اثرات منفی بر فعالیت آنزیمهای هیدرولازی در بخش خارج سلولی (شیرابه شکمبه) می-باشند. در بخش سوم نیز با افزایش سطح عصاره، فعالیتهای آنزیمی پروتئازی، آمیلازی، کربوکسی متیل سلولازی و زایلانازی به طور معنی داری کاهش یافت که نشان میدهد تاننهای محصولات فرعی پسته دارای اثرات منفی مهارکنندگی آنزیمهای هیدرولازی میباشند. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که محصولات فرعی پسته احتمالاً به علت دارابودن تانن میتوانند سبب محدودیت فعالیتهای آنزیمی در نشخوارکنندگان شوند، که به نظر میرسد این عمل را از طریق کاهش دسترسی میکروارگانیسمها به سوبسترا، اثر بر میکروارگانیسمها و آزادسازی آنزیمها و اثر بر ساختار آنزیمهای خارج سلولی و مهار آنها انجام میدهند. واژههای کلیدی: تانن، محصولات فرعی پسته، فعالیت آنزیمی، شکمبه
"تانن"
"محصولات فرعی پسته"
"فعالیت آنزیمی"
"شکمبه"
2017
01
20
91
118
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3515_c8a8a511c35bc930f48d2172f895445e.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
بررسی بیان ژن CIB4 در بافتهای مختلف گوسفند کرمانی با استفاده از Real Time qPCR
امیرحسین
جعفری دره در
محمدرضا
محمد آبادی
علی
اسمعیلی زاده کشکوئیه
علی
ریاحی مدوار
سابقه و هدف: گوسفند کرمانی یکی از مهمترین نژادهای گوسفند بومی ایران است و به خوبی با شرایط محیطی خشن و نامطلوب قسمت جنوب شرقی کشور که آب و هوای گرم و خشک غالب است و مراتع کم و کم کیفت هستند سازگار شده است. پروتئین CIB4 یکی از اعضای خانواده پروتئینهای متصلشونده به کلسیم و اینتگرین، یعنی CIB میباشد که در باروری بالا موثر است. ژن CIB4 دارای 2 ترنسکریپت L-CIB4 و S-CIB4 میباشد. تا کنون وظایف بیولوژیکی CIB4 در پستانداران به خوبی مشخص نشده، ولی اخیرا" به دلیل اثر بالقوه CIB4 در افزایش باروری توجه زیادی به این پروتئین شده است. لذا، با توجه به نقش و اهمیت این پروتئین بر باروری، در مطالعه حاضر بیان این ژن در گوسفند کرمانی مورد ارزیابی قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه بیان ژن CIB4 در بافتهای مغز، قلب، شش، طحال، کلیه، کبد، تخمدان و بیضه (از هر بافت 3 تکرار) در گوسفند کرمانی (4 نر و 2 ماده) بررسی شد. در ابتدا بافتهای مختلف از گوسفند تهیه و در ازت مایع به آزمایشگاه منتقل شد و سپس RNA کل از تمامی نمونهها طبق دستورالعمل کیت استخراجOne Step RNA Reagent استخراج و cDNA با استفاده از از کیت سنتز cDNA شرکت فرمنتاز ساخته شد. پس از تکثیر ژن CIB4 و GAPDH به عنوان کنترل داخلی، نتایج منحنیهای Real Time qPCR و محصولات PCR با استفاده از الکتروفورز روی ژل آگارز 2 درصد بررسی شد. نتایج: نتایج اسپکتروفتومتری بیانگر کیفیت مناسب و مطلوب RNAهای استخراج شده بود و وجود دو باند 18S و 28S در RNA نشان دهنده سالم بودن RNA و عدم وجود باند اضافی نشان دهنده خلوص آن بود. مشاهده تک باند در محدوده bp574 برای برای ژن CIB4 در بافت بیضه و عدم وجود باند bp574 در بافتهای دیگر و وجود باند در محدوده bp150 برای ژن GAPDH در مورد همه نمونهها نشان داد که ژن CIB4 فقط در بیضه گوسفند کرمانی بیان میشود و در بافتهای مغز، قلب، شش، طحال، کلیه، کبد و تخمدان بیان نمیشود. نتیجه گیری: با توجه به این که ژن CIB4 فقط در بیضه گوسفند کرمانی بیان میشود و در بافتهای مغز، قلب، شش، طحال، کلیه، کبد و تخمدان بیان نمیشود، لذا میتوان پیشنهاد کرد که این ژن در باروری قوچها نقش دارد. اگر چه مشخص شد که این ژن مختص بیضه است و فقط در بیضه بیان میشود، ولی برای درک مکانیسمهایی که به وسیله آنها بیان این ژن کنترل میشود باید مطالعات تکمیلی انجام شود.
بیان ژن
CIB4
گوسفند کرمانی
Real Time qPCR
2017
01
20
119
132
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3516_00574aee8a62c04a421009c76bdd6aa6.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
مصرف، قابلیت هضم و فراسنجههای خونی تلیسه های سیستانی تغذیه شده با علوفه نی عمل آوری شده با اوره
امیر
مختارپور
مهدی
جهان تیغ
سابقه و هدف: درمناطق خشک و نیمه خشک، گونههای حیوانی که پرورش داده میشوند اغلب دامهای بومی هستند. این سیستم پرورش، ورودی کم و بهرهوری کمی دارد. منابع علوفهای که در این مناطق وجود دارد اغلب جوابگوی نیاز حیوان به صورت کمی و یا کیفی نمی-باشد. از این رو، به کار بردن راهکارهایی که بتواند منجر به افزایش راندمان استفاده از مواد مغذی موجود در علوفه برای حیوان شود، ضروری به نظر میرسد. در منطقه سیستان، علوفه نی و کاه غلات بیشترین سهم را در تغذیه تلیسههای سیستانی دارد ولی، آزمایشات درون تنی برای بررسی تاثیر علوفه نی با و بدون عمل آوری با اوره انجام نگرفته است. بنابراین، هدف از این آزمایش بررسی میزان خوراک مصرفی و قابلیت هضم مواد مغذی در تلیسههای سیستانی تغذیه شده با علوفه نی به عنوان تنها منبع خوراکی بود. مواد و روشها: 15 راس تلیسه سیستانی با میانگین وزن 26±180 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی استفاده شدند. تیمارها عبارت بودند از: 1) علوفه نی بدون عمل آوری، 2) علوفه نی عمل آوری شده با 1 درصد ماده خشک اوره و 3) علوفه نی عمل آوری شده با 2 درصد ماده خشک اوره. اوره ابتدا در آب حل و به علوفه نی اضافه شد و سپس به مدت 21 روز ذخیره شدند. مصرف و قابلیت هضم مواد مغذی و برخی فراسنجههای خونی اندازهگیری شدند. یافتهها: میزان پروتئین خام علوفههای عمل آوری شده با اوره نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود (05/0P نتیجه گیری: به طور کلی با توجه به فقیر بودن علوفه نی از لحاظ محتوای پروتئین، استفاده از 2 درصد اوره به عنوان مکمل ارزان قیمت در جیره تلیسههای سیستانی منجر به افزایش میزان پروتئین خام و متعاقب آن بهبود غیر معنیدار خوراک مصرفی و افزایش قابلیت هضم پروتئین شد و همچنین میتوان بخشی از احتیاجات پروتئینی آن را تامین کرد.
علوفه نی
تلیسه سیستانی
اوره
2017
01
20
133
148
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3517_a704c02418e20ba355d3f933ca59ecad.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر چربی شیر گاوهای هلشتاین با استفاده از الگوریتم انتخاب ویژگی
شهریار
کارگر
مرضیه
مکرم
سابقه و هدف: پایش ترکیبات شیر یک گله میتواند به ارزیابی سلامت و وضعیت تغذیهای گاوهای شیری کمک کند. چربی شیر یکی از با ارزشترین ترکیبات شیر به شمار میرود. چربی متغیرترین ترکیب شیر بوده و عوامل بسیار متعدد فیزیولوژیکی و محیطی میتوانند نسبت و مقدار آن را در شیر تحت تأثیر قرار بدهند. در صورتی که چربی شیر گلهای 3/0 درصد کمتر از میانگین نژادی باشد میتواند نشانگر بروز مشکلی باشد. جیرههایی که امکان بهبود در خروج بیشتر چربی را در شیر فراهم نمایند میتوانند به طور بالقوه از نظر اقتصادی سودمند باشند. بنابراین، جهت حفظ چربی شیر ضروری است که مهمترین عوامل مؤثر بر آن شناسایی، پایش و اندازهگیری شود. الگوریتم انتخاب ویژگی یکی از روشهای دادهکاوی است و به زعم دانسته ما در هیچ مقالهای از آن برای واکاوی مهمترین عوامل مؤثر بر چربی شیر گاوهای هلشتاین استفاده نشده است. از این رو، هدف از این پژوهش تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر چربی شیر گاوهای هلشتاین با استفاده از الگوریتم انتخاب ویژگی بود. مواد و روشها: برای انجام این پژوهش از 2112 داده خام حاصل از 66 عامل بالقوه مؤثر بر چربی شیر استفاده شد. داده با سه روش مهم الگوریتم انتخاب ویژگی (روشهای Best-First، Greedy-Stepwise و Ranker) و شش مدل مختلف (CFS-Subset-Eval، Info-Gain-Attribute-Eval، Gain-Ratio-Attribute-Eval، Symmetricer-Attribute-Eval، RelifeF-Attribute-Eval و Principal-Components) جهت تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر چربی شیر ارزیابی شد. داده با استفاده از نرم افزار WEKA (نسخه 8/3) واکاوی شد. یافتهها: نتایج نشان داد که روشهای Best-First و Greedy-Stepwise الگوریتم انتخاب ویژگی مناسبترین روش برای انتخاب عوامل مؤثر بر چربی شیر با استفاده از طبقهبندی Naive Bayes با کمترین میزان خطا هستند. بر این اساس، مهمترین عوامل مؤثر بر چربی شیر به ترتیب اسیدهای چرب غیر استریفیه خون، کل اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه، عصاره اتری مصرفی، کل زمان صرف شده برای فعالیت نشخواری به ازای هر کیلوگرم الیاف نامحلول در شوینده خنثی مصرفی، کل زمان صرف شده برای فعالیت نشخواری به ازای هر کیلوگرم الیاف نامحلول در شوینده خنثی علوفهای مصرفی، کل زمان صرف شده برای فعالیت جویدن به ازای هر کیلوگرم الیاف نامحلول در شوینده خنثی مصرفی، وزن بدن، نمره وضعیت بدنی، ضخامت لایه چربی پشت و گلوکز خون تعیین شدند. بنابر این، توجه به عوامل ذکر شده و پایش دائمی آن ها می تواند به حفظ چربی شیر در گله های پرورشی گاو شیری کمک کند. نتیجهگیری: بر اساس انتخاب تعداد محدودی از عوامل مؤثر بر چربی شیر با الگوریتم انتخاب ویژگی امکان پایش و اندازهگیری آنها جهت حفظ مؤثر چربی شیر در مزرعه و صرفهجویی در زمان و هزینه وجود دارد.
چربی شیر
الگوریتم انتخاب ویژگی
گاو شیری
2017
01
20
149
166
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3518_6ac59295f12e54e36f50e1244b9e00b9.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
اثرات جایگزینی دانه سویای برشته شده با دانه کلزای برشته شده در جیره گاوهای شیرده بر عملکرد تولید و ترکیب اسیدهای چرب شیر
حمید رضا
اسماعیلی
فردین
هژبری
محمد مهدی
معینی
هادی
حجاریان
سابقه و هدف: دانههای روغنی به منظور تأمین همزمان انرژی و پروتئین در تغذیه گاوهای شیرده استفاده میشوند. یافتن گزینههای جدید از این مواد امکان مدیریت شرایط کمبود سایرین و تأمین بهتر مواد مغذی را فراهم میکند. این مطالعه به بررسی اثرات جایگزینی دانه سویا برشته شده با دانه کلزای برشته شده در جیره گاوهای شیرده بر عملکرد تولید شیر و ترکیب اسیدهای چرب چربی شیر میپردازد. روشها و مواد: تعداد 104 رأس گاو شیرده هلشتاین اوایل شیردهی (0 ± 20 روز)، با میانگین تولید شیر روزانه 7/8 ± 47 کیلوگرم و چند بار زایش (39/1±35/2) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی (در چهار تیمار آزمایشی و 26 تکرار برای هر تیمار) مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل نسبت های مختلف دانه سویا برشته شده به دانه کلزای برشته شده (بر اساس ماده خشک) و در چهار تیمار به قرار زیر بودند: 1)100 به 0، 2) 66 به 33، 3) 33 به 66 و 4) 0 به 100. نسبت علوفه به کنسانتره بر اساس ماده خشک40 به 60 در نظر گرفته شد و تغذیه به صورت خوراک کاملاً مخلوط، در دو نوبت و در حد اشتها صورت میگرفت. دوره آزمایش 8 هفته بود (2 هفته عادت دهی و 6 هفته نمونهگیری) که روزهای شیردهی 20 تا 80 گاوها را در بر میگرفت. یافتهها: نتایج آزمایش نشان داد که تولید شیر و تولید پروتئین شیر با افزایش سطح دانه کلزای برشته شده به شکل درجه 2 تغییر میکند به نحوی که تیمارهای که فقط از دانه سویا یا دانه کلزا تشکیل شده بودند، تولید شیر بیشتری نسبت به دو تیمار حد واسط داشتند. همچنین تولید شیر تصحیح شده برای چربی 5/3 درصد، تمایل به داشتن روندی مشابه داشت. این در حالی بود که تولید چربی و درصد ترکیبات شیر تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند. نمره وضعیت بدنی دامها با افزایش سهم دانه کلزای برشته شده در جیره افزایش پیدا کرد. همچنین افزایش سهم دانه کلزای برشته شده در جیره سبب کاهش غلظت اسید پالمتیک و افزایش غلظت اسید اولئیک در شیر شد. اما میزان اسید لینولئیک و اسید لینولنیک در چربی شیر گاوهای تغذیه شده با جیرههای حاوی دانه کلزا برشته شده به خصوص جیرههایی که این دانه روغنی به طور کامل جایگزین سویا شده بود کاهش پیدا کرد. اما سطح اسیدهای چرب مزدوج چربی شیر تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند. نتیجهگیری کلی: بر اساس نتایج این آزمایش میتوان از دانه کلزای برشته شده به جای دانه سویا برشته شده در جیره گاوهای شیری استفاده کرد. اما پاسخ تولید شیر و ترکیب اسید چرب شیر در نسبت های مختلف جایگزینی متفاوت خواهد بود.
دانه های روغنی
گاو شیری
اسیدهای چرب چربی شیر
2017
01
20
167
188
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3519_9e0ec1fe775ae34f805b009a7a8f3828.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1395
4
4
اثر تغذیه علوفه گیاه کاسنی بر عملکرد پرواری و خصوصیات کشتاری برههای ترکیقشقایی
سید محمد رضا
هاشمی
مجید
هاشمی
مظاهر
صفدریان
چکیده سابقه و هدف: گیاهان دارویی مهمترین منابع جدید خوراکی بوده که در جیره حیوان بهمنظور تولید مناسب مورد بررسی قرار گرفتهاند. کاسنی یکی از این گیاهان است که میتواند سبب بهبود تولیدات حیوانی و اثرات مثبت بر سلامت دام شود. خصوصیات متابولیتهای ثانویه گیاه کاسنی مانند غیرقابل هضم بودن و تقابل انتخابی بر میکروفلور روده، سبب استفاده از این گیاه بهعنوان یک پریبیوتیک، درجیره غذایی دامها شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر افزودن علوفه گیاه کاسنی در جیره، بر صفات پرواری و خصوصیات کشتاری لاشه برههای پرواری بود. مواد و روشها: اثر علوفه گیاه کاسنی در جیره برههای نر ترکیقشقایی، بر صفات پرواری و خصوصیات کشتاری، در قالب یک طرح کامل تصادفی با 5 تیمار، بررسی شد. علوفه گیاه کاسنی در سطوح 0، 25، 50، 75 و 100 درصد، جایگزین یونجه شد. برای این آزمایش 30 رأس بره نر ترکیقشقایی، در نظر گرفته شد. برهها بهصورت جداگانه در قفسهای انفرادی قرار داده شدند. دو هفته بهعنوان دوره عادتدهی و 3 ماه بهعنوان دوره آزمایش در نظر گرفته شد. اضافه وزن روزانه، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در طول دوره پروار و اطلاعات مربوط به خصوصیات لاشه در پایان آزمایش، تعیین شد. لاشه به قطعات مرسوم در ایران قطعهبندی گردید. اطلاعات حاصل، با استفاده از برنامه GLM و با نرمافزار SAS مورد تجزیه آماری قرار گرفت. میانگینها با آزمون دانکن مقایسه شدند. یافتهها: در بین تیمارها، وزن زنده در پایان دوره، خوراک مصرفی روزانه و اضافه وزن روزانه، دارای تفاوت معنیدار بود (01/0P نتیجهگیری: استفاده از علوفه خشک گیاه کاسنی، سبب کاهش مصرف روزانه خوراک، اضافه وزن روزانه و وزن پایان دوره میشود اما افزایش درصد وزن گوشت، درصد وزن ران و درصد وزن دست به وزن لاشه و کاهش درصد وزن چربی به وزن لاشه را بهدنبال دارد. با توجه به نتایج این تحقیق، میتوان استفاده از سطوح 25 و 50 درصد علوفه خشک گیاه کاسنی را در جیره پرواری برههای ترکیقشقایی توصیه نمود.
کلمات کلیدی: کاسنی
پروار
لاشه
بره ترکیقشقایی
2017
01
20
189
204
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3520_fb2aa6e58a3bc564edf58ffde87e9d54.pdf