2024-03-29T12:55:40Z
https://ejrr.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=440
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
ارزیابی وضعیت تغذیه ای گاوهای تازه زا با آزمون پروفیل متابولیتهای خونی در فصل تابستان
احمدرضا
رنجبری
شهاب الدین
مشرف
محسن
راستی
اکبر
اسدیان
جواد
آزاد
سابقه و هدف: بر اساس مطالعات انجام گرفته لزوم بررسی پارامترهای خونی گاوها در هر گله جهت بررسی وضعیت فیزیولوژیکی دامها بخصوص در زمان دوره انتقال وجود دارد تا بر اساس آن مدیریت تغذیه گاوها ارزیابی شده و در صورت عدم بالانس و کمبود احتمالی، نقایص جیره برطرف و از کاهش تولید کمی و کیفی شیر و همچنین کاهش راندمان تولید مثلی جلوگیری شده و در نتیجه افزایش بهرهوری در گلههای گاو حادث شود. بنابراین هدف از بررسی و پژوهش فوق ارزیابی مدیریت تغذیهای گاوهای تازهزا به عنوان یک گروه از گاوهای انتقالی و ارائه راهکار مناسب جهت بهبود تغذیهای این دسته از گاوها میباشدمواد و روشها: بدین منظور از هفت گاوداری عضو اتحادیه تعاونیهای کشاورزی صنعت دامپروری استان اصفهان بطور تصادفی از هر یک تعداد 7 رأس گاو تازهزا انتخاب و از آنها خونگیری صورت گرفت. نمونهبرداری در تیر ماه سال 1392 انجام گردید. نمونهها جهت اندازه گیری میزان کلسترول، آلبومین، ازت اورهای، کل پروتئین، گلوکز، بتا هیدروکسی بوتیرات، اسیدهای چرب باند نشده، کلسیم و سدیم خون به آزمایشگاه ارسال شد. دادههای ارسالی از آزمایشگاه جهت آنالیز آماری به کامپیوتر منتقل و بر اساس طرح کاملاً تصادفی آنالیز شد. در این طرح مقایسه گاوداریها از لحاظ متابولیت های خونی با روش دانکن صورت گرفت. همچنین از طریق آزمون تی هر یک از متابولیتها نیز با دامنه طبیعی خود مورد سنجش قرار گرفت.یافتهها: نتایج طرح نشان داد که میزان گلوکز خون گاوهای برخی از گاوداریها از حداقل مقدار طبیعی( 50 میلیگرم در دسیلیتر) در تابستان پایین تر است(05/0 Pنتیجهگیری: بطور کلی می توان نتیجه گرفت که ظاهراً کمبود سدیم در اکثر گاوداریهای مورد بررسی در دوره اوایل شیردهی مشهود است. بالا بودن روزهای باز در اکثر گاوداری ها می تواند نتیجه پایین بودن آلبومین یا به عبارتی کمبود پروتئین در برخی از دام ها، پایین بودن گلوکز خون، پایین بودن سدیم و در برخی مواقع پایین بودن کلسیم بدن باشد.
گاو تازه زا
متابولیت های خونی
وضعیت تغذیه ای
گاوداری
2015
08
23
1
18
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2841_3125f42859d7a9dcc26c9a01513df99a.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
جمعیت پروتوزوآیی و تولید پروتئین میکروبی در گوسفندان تغذیه شده با دانه گلرنگ مایکروویو شده
حمید
پایا
اکبر
تقی زاده
حسین
جانمحمدی
غلامعلی
مقدم
علی
حسین خانی
به منظور بررسی تأثیر تغذیه دانه روغنی گلرنگ خام و دانه گلرنگ فرآوری شده با مایکروویو بر اکوسیستم شکمبه از قبیل pH، اسیدهای چرب فرار، نیتروژن آمونیاکی، جمعیت پروتوزوآیی و تولید پروتئین میکروبی از 3 رأس گوسفند نر فیستولاگذاری شده استفاده شد. این طرح در قالب طرح چرخشی ساده و در 3 دوره 24 روزه اجرا شد که 21 روز برای عادت پذیری و 3 روز برای جمع آوری نمونه ها اختصاص داده شد. در این آزمایش 4 درصد دانه گلرنگ خام و مایکروویو شده جایگزین سبوس در جیره شاهد شد. تیمارهای مختلف اثری بر pH، میزان اسیدهای چرب فرار و نیتروژن آمونیاکی شکمبه نداشتند. تأثیر افزودن دانه روغنی گلرنگ خام و فرآوری شده با مایکروویو بر جمعیت کل پروتوزوآیی و دو جنس انتودینیوم و دیپلودینیوم شکمبه مورد تحقیق قرار گرفت و افزودن دانه روغنی گلرنگ خام و فرآوری شده با مایکروویو موجب کاهش معنی دار جمعیت کل پروتوزوآیی شکمبه شد (05/0>P) ولی تفاوت معنی داری بین تیمارهای گلرنگ خام و فرآوری شده مشاهده نشد. تغذیه دانه گلرنگ مایکروویو شده موجب کاهش معنی دار جمعیت جنس انتودینیوم (05/0>P) و کاهش غیر معنی دار جنس دیپلودینیوم شد. تغذیه دانه گلرنگ مایکروویو شده میزان مشتقات پورین دفعی، جذبی و نیتروژن میکروبی وارد شده به دوازدهه را کاهش داد (05/0>P).
دانه گلرنگ
مایکروویو
اکوسیستم شکمبه
پروتوزوآ
پروتئین میکروبی
2015
08
23
19
36
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2842_e43566c13c56784115a971ed32edc192.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
اثر اسانس آویشن شیرازی (Zataria multiflora) بر فرآسنجههای تخمیر شکمبهای در جیرههای حاوی منابع مختلف نشاسته و چربی با روش تولید گاز
فرشید
فتاح نیا
طاهر
محمدی زاد
آرش
آذرفر
علی
خطیب جو
'گلنار
تاسلی
سابقه و هدفاثر اسانسهای گیاهی بر کینتیک تولید گاز و هضم در آزمایشهای متعدد بررسی شده است اما پژوهشهای کمتری در مورد اثر متقابل اسانسهای گیاهی و نوع سوبسترا در جیره پایه انجام شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر اسانس آویشن شیرازی در جیرههای حاوی منابع مختلف نشاسته (با سرعت تجزیه متفاوت) و جیرههای حاوی منابع مختلف چربی برکینتیک تولید گاز و فراسنجههای هضم و تخمیر شکمبه در شرایط آزمایشگاهی صورت گرفت.مواد و روشها تیمارهای آزمایشی در آزمایش اول شامل: 1- جیره حاوی دانه ذرت، 2- جیره حاوی دانه گندم و جو، 3- تیمار اول با موننسین، 4- تیمار دوم با موننسین، 5- تیمار اول با اسانس آویشن شیرازی و 6- تیمار دوم با اسانس آویشن شیرازی و در آزمایش دوم شامل: 1- جیره حاوی نمکهای کلسیمی اسیدهای چرب، 2- جیره حاوی روغن سویا، 3- تیمار اول با موننسین، 4- تیمار دوم با موننسین، 5- تیمار اول با اسانس آویشن شیرازی و 6- تیمار دوم با اسانس آویشن شیرازی بودند. تولید گاز جیرهها، مقادیر pH، نیتروژن آمونیاکی و گوارش-پذیری ظاهری ماده خشک و گوارشپذیری حقیقی ماده آلی اندازهگیری گردید. فراسنجههای تولید گاز و تخمیر و انرژی قابل متابولیسم برآورد شد. یافتههادر هر دو آزمایش اسانس آویشن شیرازی و موننسین باعث کاهش تولید گاز 24 ساعت، پتانسیل تولید گاز، غلظت اسیدهای چرب فرار، نیتروژن آمونیاکی و انرژی قابل متابولیسم جیرههای آزمایشی در مقایسه با جیرههای پایه (بدون افزودنی) شدند (05/0>P). نتایج آزمایش اول نشان داد که اسانس آویشن شیرازی و موننسین باعث کاهش نرخ تولید گاز در ساعت، تولید توده میکروبی، گوارشپذیری ظاهری ماده خشک و حقیقی ماده آلی در مقایسه با جیرههای پایه (بدون افزودنی) شدند (05/0>P). افزودن اسانس آویشن شیرازی در مقایسه با موننسین تولید گاز 24 ساعت، گوارش پذیری ظاهری ماده خشک و حقیقی ماده آلی، غلظت کل اسیدهای چرب فرار، پتانسیل تولید گاز، حداکثر میزان تولید گاز در ساعت را کاهش (05/0>P) و نیمه عمر تولید گاز و pH مایع شکمبه را افزایش داد (05/0>P). افزودن اسانس آویشن شیرازی به جیره دارای نشاسته گندم و جو در مقایسه با نشاسته ذرت سبب افزایش تولید گاز، حداکثر میزان تولید گاز، گوارش-پذیری ماده خشک و ماده آلی و تولید توده میکروبی و کاهش بازده تولید توده میکروبی و pH شد (05/0>P). نتایج آزمایش دوم نشان داد که اسانس آویشن شیرازی و موننسین باعث کاهش نیمه عمر تولید گاز، حداکثر میزان تولید گاز در ساعت نسبت به جیرههای پایه (بدون افزودنی) شدند (05/0>P). افزودن اسانس آویشن شیرازی و موننسین باعث افزایش زمان حداکثر سرعت گاز تولیدی و سرعت تجزیهپذیری گردید(05/0>P). افزودن اسانس آویشن شیرازی در مقایسه با موننسین باعث افزایش تولید گاز 24 ساعت، گوارشپذیری ظاهری ماده خشک، غلظت کل اسیدهای چرب فرار، سرعت تجزیهپذیری، حداکثر میزان تولید گاز در ساعت و افزایش زمان حداکثر سرعت تجزیهپذیری ماده آلی شد (05/0>P). افزودن اسانس آویشن شیرازی به جیره دارای نمکهای کلسیمی اسیدهای چرب در مقایسه با روغن سویا بر فراسنجههای تولید گاز و تخمیر شکمبهای اثری نداشت (05/0P>). نتیجهگیریدر کل اسانس آویشن شیرازی فراسنجه های تخمیر و هضم را تغییر داد و اثرآن با توجه به منبع نشاسته در جیره متفاوت بود.
آویشن شیرازی
منبع نشاسته
نوع چربی
کینتیک تولید گاز
2015
08
23
37
58
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2843_a79901730340a73b2ba6bc78fcf49f03.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
مقایسه بین ارزش تغذیهای لئوکانا (Leucana Leucocephala) دو فصل زمستان و تابستان با یکدیگر و با علوفهیونجه با روش تولید گاز
شهین
نسیمی
مرتضی
چاجی
طاهره
محمدآبادی
محمد
بوجارپور
سابقه: شناخت ارزش تغذیهای گونههای مقاوم بومی شده هر منطقه برای دامها، راهی برای تامین نیاز غذای دام و در نتیجه آن انسان میباشد. هدف: مقایسهی ارزش تغذیهای برگ، غلاف، دانه و شاخهی کامل سوبابل در دو فصل زمستان و تابستان. مواد و روشها: ترکیبات شیمیایی بخشهای مختلف سوبابل اندازهگیری شد. از روش تولیدگاز و هضم دو مرحلهای برای تعیین قابلیتهضم و تخمیر نمونههای آزمایشی استفاده شد. یافتهها: مقدار پروتئینخام، خاکستر، ADF و NDF برگ، غلاف و دانه فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان شد. غلظت تانن تمام اجزاء سوبابل در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان شد. مقدار پروتئین یونجه از تمام اجزاء سوبابل به جزء غلاف زمستان، کم تر بود (05/0PP). پارتیشینینگ فاکتور، بازده تولید تودهی میکروبی سوبابل در فصل تابستان بالاتر از زمستان بود (05/0>P). تمام فراسنجه های تخمیری فوق در اجزاء درخت سوبابل نسبت به یونجه بیشتر بودند (05/0>P). اسیدهای چرب فرار کوتاه زنجیر (SCFA)، انرژی متابولیسی (ME) و مادهی آلی قابل هضم (OMD) برگ، غلاف، دانه و شاخهی کامل سوبابل در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان بود. مقدار ME دانه، غلاف و شاخه کامل (فقط زمستان) و مقدار OMD تمام اجزاء سوبابل در هر دو فصل بیشتر از یونجه بود (05/0>P). قابلیت هضم اجزاء درخت سوبابل در فصل زمستان بالاتر از تابستان بود و برای تمام اجزاء درخت سوبابل به جز دانه، قابلیت هضم کم تری نسبت به یونجه مشاهده شد (05/0>P). نتیجهگیری: در مجموع، سوبابل فصل تابستان از هضم پذیری کمتری نسبت به سوبابل فصل زمستان برخوردار بود. در کل، اجزاء سوبابل به خصوص دانه آن از ارزش غذایی بالایی بر خوردار بودند که همسان با یونجه و یا حتی بالاتر از می باشد؛ لذا در مناطق مستعد، شاید بتوان آن را به عنوان جایگزینی برای یونجه استفاده نمود. سابقه: شناخت ارزش تغذیهای گونههای مقاوم بومی شده هر منطقه برای دامها، راهی برای تامین نیاز غذای دام و در نتیجه آن انسان میباشد. هدف: مقایسهی ارزش تغذیهای برگ، غلاف، دانه و شاخهی کامل سوبابل در دو فصل زمستان و تابستان. مواد و روشها: ترکیبات شیمیایی بخشهای مختلف سوبابل اندازهگیری شد. از روش تولیدگاز و هضم دو مرحلهای برای تعیین قابلیتهضم و تخمیر نمونههای آزمایشی استفاده شد. یافتهها: مقدار پروتئینخام، خاکستر، ADF و NDF برگ، غلاف و دانه فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان شد. غلظت تانن تمام اجزاء سوبابل در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان شد. مقدار پروتئین یونجه از تمام اجزاء سوبابل به جزء غلاف زمستان، کم تر بود (05/0PP). پارتیشینینگ فاکتور، بازده تولید تودهی میکروبی سوبابل در فصل تابستان بالاتر از زمستان بود (05/0>P). تمام فراسنجه های تخمیری فوق در اجزاء درخت سوبابل نسبت به یونجه بیشتر بودند (05/0>P). اسیدهای چرب فرار کوتاه زنجیر (SCFA)، انرژی متابولیسی (ME) و مادهی آلی قابل هضم (OMD) برگ، غلاف، دانه و شاخهی کامل سوبابل در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان بود. مقدار ME دانه، غلاف و شاخه کامل (فقط زمستان) و مقدار OMD تمام اجزاء سوبابل در هر دو فصل بیشتر از یونجه بود (05/0>P). قابلیت هضم اجزاء درخت سوبابل در فصل زمستان بالاتر از تابستان بود و برای تمام اجزاء درخت سوبابل به جز دانه، قابلیت هضم کم تری نسبت به یونجه مشاهده شد (05/0>P). نتیجهگیری: در مجموع، سوبابل فصل تابستان از هضم پذیری کمتری نسبت به سوبابل فصل زمستان برخوردار بود. در کل، اجزاء سوبابل به خصوص دانه آن از ارزش غذایی بالایی بر خوردار بودند که همسان با یونجه و یا حتی بالاتر از می باشد؛ لذا در مناطق مستعد، شاید بتوان آن را به عنوان جایگزینی برای یونجه استفاده نمود.
تخمیر
تولید گاز
عامل پارتیشنینگ
قابلیت هضم
اسیدهای چرب کوتاه زنجیر
2015
08
23
59
76
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2844_931992ea1d2274958e947a1c8fa40f3b.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
پاسخهای عملکردی گاوهای شیرده هلشتاین تغذیه شده با جیرههای با اندازه ذرات متفاوت علوفه یونجه خشک
سید مهدی
کریم زاده
سابقه و هدف: اندازه ذرات علوفه دارای دو جنبه متضاد بر عملکرد حیوان است. از یک طرف، تغذیه علوفههایی با ذرات بلند سبب افزایش فعالیت جویدن و pH شکمبهای و کاهش خطر اسیدوز تحت حاد، از طرف دیگر سبب کاهش نرخ عبور مواد هضمی و در پی آن خوراک مصرفی و سپس شیر تولیدی میشود. لذا این آزمایش بهمنظور تعیین پاسخهای عملکردی گاوهای شیرده تغذیه شده با جیرههایی حاوی علوفه یونجه خشک با اندازه ذرات دارای میانگین هندسی 09/3 و 65/4 میلیمتر انجام شد.مواد و روشها: در این آزمایش از 8 رأس گاو هلشتاین مشابه با توجه به مرحله تولید، وزن، سن، نژاد و سلامت، در قالب طرح چرخشی یا گردان 2×2 (دو تیمار در دو دوره آزمایش 21 روزه (2 هفته برای سازگاری با جیره و 7 روز بهمنظور نمونهبرداری)) با 4 تکرار در هر تیمار استفاده شد. در طی 7 روز نمونهگیری، مصرف خوراک، شاخصهای خونی و شیر اندازهگیری شد.یافتهها: مقدار ماده خشک مصرفی گاوها با کاهش اندازه ذرات علوفه یونجه افزایش پیدا کرد (25 در مقابل 5/22 کیلوگرم در روز). کربوهیداتهای غیر الیافی، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، خاکستر و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی مصرفی نیز با افزایش اندازه ذرات یونجه خشک کاهش یافت. الیاف مؤثر فیزیکی بزرگتر از 8 میلیمتر مصرفی در این آزمایش بین دو تیمار از لحاظ آماری معنیدار بود، که در جیره با اندازه ذرات ریزتر در مقایسه با جیره با اندازه ذرات بزرگتر مقدار کمتری بود (41/0 در مقابل 52/0 کیلوگرم). با افزایش میانگین هندسی اندازه ذرات یونجه خشک جیره از 09/3 به 65/4 میلیمتر، مقدار شیر تولیدی تغییری نکرد، در حالیکه درصد چربی شیر تولیدی از 26/3 به 65/3 درصد افزایش داشت. در این آزمایش محتوای پروتئین، لاکتوز، اوره، مواد جامد غیر چربی شیر ، کل مواد جامد شیر و تعداد سلولهای بدنی شیر در بین دو تیمار تفاوت معنیداری نداشت. با افزایش اندازه ذرات علوفه خشک جیره محتوای گلوگز و تریگلسیرید خون گاوها با افزایش اندازه ذرات افزایش یافت. محتوای انسولین خون در گاوهای تغذیه شده با جیرههای دارای میانگین هندسی بزرگتر علوفه خشک، بیشتر بود (29/16 و 86/12 میلیگرم بر دسی لیتر). محتوای کلسترول، آنتیاکسیدان، اوره و اسید بتاهیدروکسی بوتیریک در بین دو تیمار اندازه ذرات علوفه یونجه خشک جیره تفاوت معنیداری نداشت. با توجه به نتایج بهدست آمده از این آزمایش، با کاهش اندازه ذرات علوفه یونجه خشک و جیره اسیدیته مایع شکمبهای کاهش پیدا کرد. اسیدیته مایع شکمبه برای جیره حاوی یونجه با میانگین هندسی 09/3 و 65/4 به ترتیب 09/6 و 39/6 بود.نتیجهگیری: با افزایش اندازه ذرات علوفه یونجه، pH مایع شکمبه، ماده خشک مصرفی و چربی شیر بیشتر شد.
گاو شیری
هلشتاین
اندازه ذرات
علوفه یونجه
2015
08
23
77
94
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2845_35aa815b3a2abf0d7a2c314a2a9ebb6e.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
اثر دانه سویای برشته در مقایسه با کنجاله سویای لیگنوسولفاته بر عملکرد گاوهای هلشتاین شیرده
حسن
رفیعی یارندی
غلامرضا
قربانی
مسعود
علیخانی
علی
صادقی
سابقه و هدف: استفاده از سویای برشته در جیره گاوهای شیری رایج است، اما دمای برشته کردن و اثر آن بر عملکرد دام و بخشهای پروتئینی جیره به خوبی شناخته نشده است. برای از بین بردن مواد ضد تغذیهای و افزایش پروتئین عبوری، دانه سویا فراوری میشود و حرارت رایجترین روش فراوری دانه سویا است. هدف اصلی این تحقیق برآورد اثر دمای برشته کردن سویا بر بخشهای پروتئینی جیره، عملکرد شیردهی گاوهای شیرده، و مقایسه اقتصادی دانه سویای برشته با کنجاله سویای لیگنوسولفاته بود. مواد و روشها: برای بررسی تاثیر سویای برشته شده در دماهای مختلف بر مصرف خوراک، تولید و ترکیب شیر از 8 گاو هلشتاین اواسط زایش، با میانگین روزهای شیردهی 14±92 و تولید شیر 3±9/42 کیلوگرم در روز، در یک طرح مربع لاتین 4×4 تکرار شده استفاده شد. تیمار شاهد دارای کنجاله سویای لیگنوسولفاته و نمکهای کلسیمی اسیدهای چرب بود و تیمارهای 2، 3 و 4 به ترتیب دارای سویای برشته شده در دمای 115، 130 و 145 درجه بودند. جیرهها دارای 40 درصد علوفه و 60 درصد کنسانتره بود. یافتهها: ماده خشک مصرفی تمایل به افزایش در جیره شاهد نسبت به جیرههای دارای سویای برشته داشت. تولید شیر و شیر تصحیح شده در جیره شاهد از جیرههای دارای سویای برشته بیشتر بود. تفاوتی در کارایی (شیر تصحیح شده بر مصرف خوراک) بین جیره شاهد و جیرههای دارای سویای برشته و همچنین بین دماهای مختلف برشته کردن وجود نداشت. درصد چربی شیر برای سویای برشته شده در دمای 130 درجه از سویای برشته شده در دماهای 115 یا 145 درجه بیشتر بود. از لحاظ اقتصادی، جیره شاهد نسبت به جیرههای دارای سویای برشته گرانتر بود و نسبت درآمد به هزینه جیرههای حاوی دانه سویای برشته بطور معنیداری نسبت به جیره شاهد بیشتر بود. جیره حاوی دانه سویای برشته شده در دمای 130 درجه نسبت به سایر جیرهها میزان کمتری از پروتئین قابل هضم در روده داشت. دانه سویای برشته شده در دمای 130 و 145 درجه میزان کمتری از بخش پروتئین با تجزیه متوسط و میزان بیشتری از بخش پروتئین کند تجزیه نسبت به دمای 115 درجه و تیمار شاهد داشتند. پروتئین غیر قابل تجزیه همبستگی بیشتری با تولید شیر و ماده خشک مصرفی نسبت به پروتئین قابل تجزیه داشت. در بین بخشهای مختلف پروتئینی، بخش با تجزیه متوسط در شکمبه همبستگی بالایی با مصرف خوراک، تولید و ترکیبات شیر داشت. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که گاوهایی که جیره شاهد مصرف کردند تولید شیر و مصرف خوراک بالاتری از گاوهایی که سویای برشته مصرف کرده بودند داشتند. در بین دماهای مختلف برشته کردن (115، 130 و 145 درجه)، سویای برشته شده در دمای 115 درجه سانتیگراد مصرف خوراک کمتر و تولید شیر بالاتری داشت. بخش پروتئین با تجزیه متوسط در شکمبه مهمترین بخش بین بخشهای پروتئینی است و بیشترین همبستگی را با مصرف خوراک، تولید و ترکیب شیر دارد.
فراوری سویا
بخش پروتئینی متوسط التجزیه
پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه
2015
08
23
95
116
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2846_b2d9519c20c92e3fd094a20d1c4eb142.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
اثر مقادیر مختلف پروتئین و نسبت های مختلف ذرت سیلو شده و علوفه یونجه بر تولید شیر و نیتروژن دفعی گاوهای شیری هلشتاین
بهرام
محتشمی
حمیدرضا
میرزایی
حمید
امانلو
چکیدهسابقه و هدف: به منظور مطالعهی اثرات سطوح مختلف پروتئین خام و نسبتهای مختلف ذرت سیلوشده و علوفه یونجه (به عنوان منابع علوفهای) روی تولید و ترکیب شیر، بازدهی نیتروژن گاوهای شیرده هلشتاین در اواسط شیردهی (50 ±118= روزهای شیردهی، میانگین وزن گاوها 93±545 کیلوگرم)آزمایشی انجام شد. جیرههای با پروتئین خام پایین ولی پروتئین قابل تجزیه در شکمبه ای (RUP) مناسب میتواند هم از جهت اقتصادی و هم محیطی موثر باشد. علاوه بر پروتئین مصرفی نوع علوفه خورده شده هم ممکن است مهم باشد. سیلاژ ذرت و علوفه یونجه دو علوفه بسیار رایج در جیره گاوهای شیری هستند. سیلاژ ذرت یک منبع کربوهیدراتی قابل تخمیر است و یونجه هم غنی از RDP است. از این رو نسبت این منابع علوفهای در جیره میتواند روی استفاده از نیتروژن تاثیر داشته باشد.مواد و روش ها: 16 رأس گاو شیرده یک بار زایش (8 =n) و چند بار(2 تا 5) زایش (8 =n) در قالب طرح کاملا تصادفی متعادل در دو دورهی زمانی 28 روزه به چهار جیرهی غذایی اختصاص داده شدند. جیرهها شامل: 1. جیره با پروتئین خام بالا (08/19%) ، 2. جیره با پروتئین خام متوسط (01/17%)، 3. جیره با پروتئین خام پایین (04/15%) و 4. جیره با پروتئین خام متوسط (02/17%) و نسبت ذرت سیلو شده به علوفه یونجه برای بخش علوفه در چهار جیره بصورت 80:20، 80:20، 20:80 و 20:80 و نسبت علوفه به کنسانتره 50:50 بود. یافتهها: گاوهای تغذیه شده با جیرههای آزمایشی تفاوت معنیداری در ماده خشک مصرفی (01/0 Pنتیجهگیری: به طور کلی بر اساس استفاده نیتروژن و همچینین تولید شیر، 02/17 درصد پروتئین در جیره غذایی با نسبتهای متفاوت ذرت شیلو شده به علوفه یونجه برای تولید شیر 56/27 کیلوگرم در روز مناسب است. کاهش پروتئین جیره به این مقدار (17%) میتواند دفع ازت و بخصوص نیتروژن ادرای به محیط را کاهش دهد. افزایش پروتئین در جیرههای (با سطوح علوفه یونجه بالا) نمیتواند منجر به بهبود ماده خشک مصرفی ناشی از افزایش قابلیت هضم شود. استفاده از 4 جیره با نسبتهای متفاوت از نظر علوفه یونجه و سیلاژ ذرت روی تولید شیر تاثیری نداشت ولی با افزایش غلظت پروتئین دفع نیتروژن حیوان افزایش یافت.
گاو شیری
مقدار پروتئین
بازده نیتروژن
تولید شیر
2015
08
23
117
132
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2847_fddbb92934b22887ca76f0fdb5944de9.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
برآورد پسروی ناشی از همخونی در صفات مرتبط با رشد در بزغالههای مرخز
محمد
الماسی
امیر
رشیدی
محمد
رزم کبیر
چکیده سابقه و هدف: بز مرخز یک نژاد چند منظوره است که بیشتر به منظور تولید موهر پرورش داده میشود. تعداد این نژاد در سالهای اخیر کاهش شدیدی داشته است که این کاهش احتمال ایجاد همخونی را افزایش میدهد. بر اساس تعریف، آمیزش بین افرادی که رابطه خویشاوندی آنها بیشتر از متوسط جمعیت است همخونی گفته میشود. همخونی باعث افزایش واریانس ژنتیکی بین فامیلها، کاهش واریانس ژنتیکی داخل یک فامیل، افزایش هموزیگوتی، کاهش هتروزیگوتی و افزایش ظهور اثر آللهای مغلوب مضر و درنتیجه کاهش پاسخ به انتخاب در صفات اقتصادی میشود. نتایج تحقیقات متعددی که در زمینه اثرات ناشی از همخونی بر عملکرد صفات مرتبط با رشد دامها انجام گرفته در اغلب موارد اثر منفی همخونی بر این صفات را گزارش کرده است. لذا هدف از این پژوهش برآورد پسروی ناشی از همخونی در صفات وزن تولد، وزن از شیرگیری، وزن 6 ماهگی، وزن 9 ماهگی، وزن یک سالگی و میانگین افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری در گله بزهای مرخز ایستگاه دامپروری سنندج بود. مواد و روشها: در این مطالعه از شجره 4186 رأس بزغاله حاصل از 201 بز نر و 1323 رأس بز ماده که طی 20 سال (1371-1391) از گله بزهای مرخز ایستگاه دامپروری سنندج جمعآوری شده بود، برای برآورد پسروی ناشی از همخونی در صفات مرتبط با رشد استفاده شد. ضریب همخونی برای هر دام با استفاده از نرمافزار CFC برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل اثر همخونی بر صفات مورد مطالعه از روش حداکثر درستنمایی محدود شده و 12 مدل حیوانی استفاده شد، بطوری که ضریب همخونی افراد و مادران به عنوان متغیر کمکی وارد مدل شد. برای این منظور نرمافزار ASReml 3.0 به کار برده شد. یافتهها: 07/58 درصد از حیوانات گله همخون بودند. میانگین ضریب همخونی کل جمعیت و جمعیت همخون به ترتیب 03/3 و 21/5 درصد بود. بیشترین ضریب همخونی 25/31 درصد بود. در بین افراد، بیشترین فراوانی مربوط به افرادی با ضریب همخونی بین صفر تا 10 درصد بود (04/47 درصد). همچنین 553 رأس از مادران نیز همخون بودند که ضریب همخونی کل مادران و مادران همخون به ترتیب 05/2 و 91/4 درصد بود. ضریب همخونی در هر سال به طور میانگین 04/0 ± 24/0 درصد افزایش یافته بود که از نظر آماری معنیدار بود. پسروی ناشی از همخونی و خطای استاندارد مربوطه در صفات وزن تولد، وزن از شیرگیری، میانگین افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، وزن 6 ماهگی، وزن 9 ماهگی و وزن یک سالگی به ازای یک درصد افزایش در همخونی دام به ترتیب 57/1 ± 50/0-، 21/7 ± 20/20-، 13/0 ± 11/0-، 38/12 ± 49/30-، 87/17 ± 49/9+ و 40/24 ± 67/58- گرم برآورد شد. همچنین پسروی ناشی از همخونی در این صفات به ازای یک درصد افزایش در همخونی مادر به ترتیب 08/2 ± 05/0-، 74/9 ± 62/6-، 16/0 ± 03/0-، 76/9 ± 90/13-، 59/13 ± 27/39- و 12/25 ± 37/49- گرم برآورد شد. نتیجه گیری: در همه صفات افراد غیرهمخون میانگین بیشتری نسبت به افراد همخون داشتند. بنابراین، با توجه به افزایشی بودن روند همخونی در سالهای مورد مطالعه و کاهش میانگین صفات در افراد همخون، به منظور جلوگیری از افزایش اثرات زیانآور ناشی از همخونی در این گله باید با حذف آمیزشهای خویشاوندی بسیار نزدیک و افزایش آمیزشهای دور، همخونی را در این گله کنترل و مدیریت نمود.
واژههای کلیدی: بز مرخز
همخونی
وزن بدن
حداکثردرستنمایی محدود شده
2015
08
23
133
150
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2848_319714f9554b0bf870c81ee6e53f785b.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
تجزیه ژنتیکی صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش با استفاده از مدل تابعیت تصادفی بی اسپلاین در گوسفند لری بختیاری
رویا
زرگر
محمد علی
طالبی
سابقه و هدف: بهبود صفات تولید مثلی میش یک هدف مهم برای افزایش سود آوری گوسفند بویژه در سیستم تولید بره می باشد. یکی از روش های برآورد اجزای واریانس استفاده از مدل تابعیت تصادفی می باشد که این نوع مدل یک رفتار مداوم از مشاهدات را در طول زمان فراهم می کند و قادر به ترکیب واریانس و کوواریانس ناهمگن در طول زمان با کاهش تعداد پارامترها است. هدف از این تحقیق، برآورد اجزای واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش گوسفند لری بختیاری با استفاده از مدل های رگرسیون تصادفی بی اسپلاین بود.مواد و روشها: از اطلاعات 6146 صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش طی سال های 1369 تا 1392، ایستگاه توسعه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری استفاده شد. نحوة پرورش گله به صورت سیستم نیمه متحرک و روستایی بود. بره ها در سن 5 ± 90 روزگی از شیر گرفته شدند. بررسی عوامل ثابت موثر بر صفات با استفاده از مدل خطی تعمیم یافته و با نرم افزار سیستم تجزیه آماری انجام شد. اجزای واریانس و پارامترهای ژنتیکی بر اساس مدل های تابعیت تصادفی بی اسپلاین (تکه ای) خطی و درجه 2 و تعداد گره های 4 تا 6 و با نرم افزار ومبت برآورد شدند. یافتهها: میانگین و انحراف معیار صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش 42/0± 17/1 بود. سال تولد و سن میش هنگام زایش اثرات بسیار معنی داری (001/0>p) بر این صفت داشتند. بر اساس معیارهای اطلاعات آکائیک و بیزین، بهترین مدل LLL4 (خطی برای تابعیت ثابت، اثرات ژنتیکی افزایشی و اثرات محیط دائمی با تعداد چهار گره) بود. در این مدل، واریانسهای ژنتیکی افزایشی، محیط دائمی و فنوتیپی صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش به ترتیب در دامنه 11/0 تا 52/0، 10/0 تا 76/0 و 11/0 تا 89/0 بدست آمد. وراثتپذیری و نسبت واریانس محیط دائمی به کل صفت تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش به ترتیب در دامنه 02/0 تا 34/0 و 01/0 تا 25/0 بود.نتیجه گیری: اجزای واریانس و وراثت پذیری تعداد بره شیر گیری شده در هر زایش در سنین مختلف میش متغیر بود. وراثت پذیری تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش در سنین 14 و 25 ماهگی بالاتر از سنین دیگر بود. با توجه به وراثت پذیری و خطای معیار، صحت ارزش های اصلاحی برای این صفت در سنین 14 تا 32 ماهگی بالاتر می باشد. همچنین با انتخاب برای افزایش تعداد بره شیرگیری شده می توان انتظار داشت که صفت کل وزن شیرگیری به عنوان مهمترین صفت مؤثر بر سودآوری نیز افزایش یابد.
اجزای واریانس
وراثت پذیری
بی اسپلاین
تابعیت تصادفی
تعداد بره شیرگیری شده
2015
08
23
151
168
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2849_b91a7ccf756af797ab08275526a20e93.pdf
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4253
1394
3
3
بررسی ارتباط چند شکلی ژنهای لپتین و گیرنده هورمون رشد با کیفیت منی گاو هلشتاین
مهسا
عسگری
هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط چند شکلی دو ژن کاندیدای لپتین ( شامل دو جایگاه اگزون 2 و اینترون 2) و گیرنده هورمون رشد (قسمتی از پروموتور) با صفات کیفی منی گاوهای نر هلشتاین بود. به این منظور مجموعا 69 گاو نر از دو ایستگاه اصلاح نژاد شمالغرب کشور (41 گاو نر) و مرکز اصلاحنژاد و بهبود تولیدات دامی کشور (28 گاو نر) انتخاب شد که در بین سالهای 1392 - 1382 اسپرم گیری شده بودند. چهار صفت مورد مطالعهی مربوط به کیفیت منی شامل حجم انزال (سیسی)، جمعیت اسپرم (میلیون/سیسی)، درصد اسپرم زنده قبل از انجماد (درصد) و درصد اسپرم زنده بعد از ذوب (درصد) بودند. استخراج DNA با استفاده از روش نمکی با کمی تغییرات انجام شد، سپس ارزیابی چندشکلی در دو جایگاه ژن لپتین (اگزون 2 و اینترون 2) به روشPCR-RFLP و در ژن گیرنده هورمون رشد (پروموتور) با روش ریز ماهواره انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تمام جایگاههای مورد بررسی چند شکل بودهاند. با ادغام دو جمعیت به یک جمعیت، در جایگاه اگزون 2 ژن لپتین، فراوانی ژنوتیپهای TT ,AT ,AA بترتیب 28/0، 20/0و 52/0 و فراوانی آلل T و آلل A بترتیب 041/0 ± 62/0 و 041/0 ± 38/0 برآورد شد. بعلاوه در جایگاه اینترون 2 ژن لپتین، فراوانی ژنوتیپهای AA ,AB ,BB، بترتیب 0 ، 68/0 و 32/0 و فراوانی آلل A و B، بترتیب 031/0 ± 84/0 و 031/0 ± 16/0 برآورد شد. در جایگاه پروموتور ژن گیرنده هورمون رشد سه ژنوتیپ 17/TG17TG، 21/ TG17 TGو 21/ TG21 TG بترتیب با فراوانی 27/0، 48/0 و 25/0 و دو آلل 21 TGو 17 TG بترتیب با فراوانی 042/0 ± 49/0 و 042/0 ± 51/0 مشاهده شد. در جایگاه های پروموتور گیرنده هورمون رشد (67/0P
منی
هلشتاین
لپتین
گیرنده هورمون رشد
2015
08
23
169
184
https://ejrr.gau.ac.ir/article_2850_18a60e48a6fd910202cbacc6ad2ccea5.pdf