per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
1
20
10.22069/ejrr.2018.14249.1601
4176
اثرات استفاده از گندم عملآوری شده به روشهای مختلف بر عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در برههای پرواری
Effects of using wheat processed by different methods on the performance, chemical composition and blood digestibility in fattening lambs
امین ولی زاده
valizadeh64@gmail.com
1
تقی قورچی
ghoorchit@yahoo.com
2
سعید حسنی
saeedh_2000@yahoo.com
3
دانشجو دکتری دانشکده علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استاد دانشکده علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استاد دانشکده علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
سابقه و هدف: گندم یکی از محصولات غالب کشت در ایران میباشد که میتواند در تغذیه دام مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از اوره به عنوان منبع ازت و در ترکیب با هیدروکسیدسدیم و فرمالدئید میتواند به صورت آهسته رهش مورد استفاده میکروارگانیسمها قرار گیرد. از طرفی فرآوریهای مختلف فیزیکی میتواند بر تجزیهپذیری مواد مغذی آن در شکمبه و همچنین قابلیت هضم آنها در قسمتهای بعدی شکمبه اثر گذار باشد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثرات فرآوریهای مختلف گندم بر ترکیبات شیمیایی، عملکرد رشد و قابلیت هضم در تغذیه برههای پرواری میباشد. مواد و روشها: تعداد 30 راس بره نر نژاد افشاری با میانگین وزن اولیه 3±21/31 کیلوگرم مورد استفاده قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار شامل: 1- جیره شاهد: گندم کامل، 2-گندم آسیاب شده، 3-گندم عملآوری شده با اوره و هیدروکسیدسدیم و آسیاب شده، 4-گندم عملآوری شده با اوره و فرمالدئید و آسیاب شده ، 5-گندم عملآوری شده با اوره و هیدروکسیدسدیم و پلت شده و 6-گندم عملآوری شده با اوره و فرمالدئید و پلت شده انجام گرفت. به هر تیمار 5 راس بره پرواری تعلق گرفت. 14 روز عادت پذیری و 84 روز دوره آزمایشی برای دامها در نظر گرفته شد. از روز 80 از جیرههای آزمایشی و مدفوع نمونهگیری شد و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی با روش خاکستر نامحلول در اسید اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج آزمایش نشان میدهد که عملآوریهای فیزیکی-شیمیایی گندم به شکل معنیداری منجر به افزایش وزن روزانه بیشتر نسبت به تیمار بدون عملآوری شد (05/0>P). همچنین تیمار پنجم (اوره+هیدروکسیدسدیم+پلت شده) به شکل معنیداری نسبت به تیمارهای اول (بدون عملآوری) و تیمار دوم (آسیاب شده) افزایش وزن روزانه بالاتری نشان داد (05/0>P). از سویی نتایج نشان داد که عملآوری فیزیکی-شیمیایی منجر به وزنگیری بالاتری در انتهای دوره نسبت به تیمار بدون عملآوری و تیمار به تنهایی آسیاب شده، میشود (05/0>P). نتایج حاصل از عملآوریهای فیزیکی-شیمیایی گندم حاکی از عدم تاثیر معنیدار بر روی متوسط مصرف خوراک روزانه میباشد ( 05/0<P). نتایج در رابطه با ضریب تبدیل غذایی مشابه با افزایش وزن روزانه میباشد و نشان میدهد که فرآوریهای فیزیکی-شیمیایی منجر به بهبود ضریب تبدیل غذایی نسبت به تیمار بدون عملآوری شد (05/0>P) و در پایان دورهی پروار تیمارهای پنجم (اوره+هیدروکسیدسدیم+پلت شده) و ششم(اوره + فرمالدئید + پلت شده) کمترین ضریب تبدیل غذایی را به خود اختصاص دادند. عملآوری های فیزیکی-شیمیایی به شکل معنیداری سبب بهبود قابلیت هضم ماده خشک، فیبر نامحلول در شویندهی خنثی، فیبر نامحلول در شویندهی اسیدی و نشاسته دانه گندم شد (05/0>P) در عین حال تاثیر معنیداری بر قابلیت هضم ماده آلی و پروتئین خام این دانه غله نداشت (05/0<P). نتیجهگیری: نتایج این آزمایش نشان میدهد که با توجه به تاثیر مثبت عملآوری گندم بر عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی، با روشهای مناسب فرآوری میتوان به شکل موثرتر و با بازده بالاتر از گندم به عنوان منبع تامین کننده انرژی خوراک در تغذیه نشخوارکنندگان استفاده نمود. واژههای کلیدی: فرآوریهای مختلف گندم، قابلیت هضم، ترکیبات شیمیایی و بره پرواری
Background and objectives: The wheat as a main cultured grain in Iran can be used in animal nutrition. Urea as a nitrogen source combined with NaoH and formaldehyde can be slowly used by microorganisms. On the other hand, different physical processing methods can affect on degradability of nutrients in the rumen and other parts of gastrointestinal tract. Therefore, the aim of this research was to study the effects of using wheat processed by different methods on the performance, chemical composition and blood digestibility in fattening lambs. Materials and methods: Thirty male lambs with an initial body weight of 31.21 ± 3 kg were used in a completely randomized design for an 84-day feeding experiment with a 14-day adaptation period. Experimental treatments included: 1- whole wheat, 2- milling wheat, 3- milling wheat+3.5% urea+3.5 % NaoH, 4- milling wheat+ 3.5% urea+ 0.6 % formaldehyde, 5- pelleted wheat+3.5% urea+3.5 % NaoH, 6- pelleted wheat+ 3.5% urea+ 0.6 % formaldehyde. Five lambs were then randomly allocated to each treatment. At the 70 day of the period, feces and feed intake samples were collected to determine nutrient digestibility by acid insoluble ash method. Results: Results indicated that chemical-physical processing of grain wheat had significant effect compare to control group on daily weight gain of lambs (P<0/05). Moreover, average daily gain (ADG) of urea+NaoH+Pelletig treatment was significantly higher than control and grinding treatments (P<0.05). On the other hand, result showed that gain at the end of experimental period was significantly higher for chemical-physical treatments compare to control and grinding treatments (P<0.05). Result showed that chemical-physical processing of grain wheat did not affect on dry matter intake (DMI) during total feeding trial (P>0.05). For feed conversion ratio (FCR) results showed that chemical-physical processing lead to improvement in feed conversion ratio (FCR) compare to control and grinding treatments (P<0.05) and at the end of the experimental period chemical+Pelletig , treatment had the least feed conversion ratio (FCR) (P<0.05). Chemical-physical processing can be effectively lead to improvement of digestibility of dry matter, neutral detergent fiber, acid detergent fiber and starch of grain wheat (P<0.05) but digestibility of organic matter and crude protein did not affected (P>0.05). Conclusions: The result of this study showed that based on positive effects of processing wheat on growth performance and digestibility of nutrients, by suitable processing method, wheat can be effectively used as a source of of energy for ruminants. Keywords: Growth performance, Digestibility, Fattening lambs, Chemical composition.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4176_8ddfd7b92036a36a998c7632f19de5fb.pdf
فرآوریهای مختلف گندم
قابلیت هضم
ترکیبات شیمیایی
بره پرواری
Growth performance
digestibility
Fattening lambs
Chemical composition
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
21
34
10.22069/ejrr.2018.14487.1612
4113
تعیین اهداف اصلاحی و ضرایب اقتصادی بز عدنی در سیستم پرورش مرتعی
Determination of breeding goals and economic values of Adani goat in pasture system
سید ابو طالب صادقی
sstalebam@gmail.com
1
محمد رکوعی
rokouei@uoz.ac.ir
2
مهدی وفایی واله
me_va84@yahoo.com
3
مختار علی عباسی
pmaz_abbasi@yahoo.com
4
هادی فرجی آروق
hadifaraji.um@gmail.com
5
1- دانشجوی دکتری بخش علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل 2- بخش تحقیقات علوم دامی مرکز آموزش و نحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی
هیات علمی گروه علوم دامی دانشگاه زابل
گروه علوم دامی دانشگاه زابل
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
استادیار پژوهشکده دامهای خاص- دانشگاه زابل
چکیده سابقه و هدف: افزایش سوددهی هر واحد تولیدی، مهمترین راهکار برای افزایش قدرت رقابت آن در همه زمینهها و از جمله دامپروری میباشد. اولین قدم در طراحی برنامههای اصلاح نژاد دام، تصمیمگیری در مورد اهداف اصلاحی مناسب بوده و بزرگترین عامل در ناکارآمد بودن برنامههای اصلاح نژاد دام، عدم تبیین صحیح اهداف اصلاحی است. بنابراین تعیین اهداف اصلاحی و ضرایب اقتصادی صفات مهم در بز عدنی که یکی از دامهای مهم نوار ساحلی خلیج فارس است، کمک زیادی برای اصلاح نژاد این دام خواهد کرد. مواد و روشها: در این مطالعه از یک مدل ثابت قطعی که فرض میکند تنوعی در میان حیوانات برای صفات مهم مورد استفاده در محاسبه ضرایب اقتصادی وجود ندارد، استفاده گردید. به منظور برآورد پارامترهای مورد نیاز (جمعیتی، تولیدی، تولیدمثلی، مدیریتی و اقتصادی)، به مدت یک سال کامل تولید (از ابتدای شهریور 95 تا ابتدای شهریور 96)، تعداد 7 گله بز عدنی با 920 رأس بز مولد تحت رکوردگیری مستقیم قرار گرفتند. با تشکیل معادلات سود و تغییر صفات به اندازه یک درصد یا یک واحد، در حالی که میانگین سایر صفات در حد میانگین جمعیت ثابت بودند، ضرایب اقتصادی صفات محاسبه گردید. وزن اقتصادی صفات به ازاء یک انحراف معیار ژنتیکی افزایش در صفت مربوطه در حالی که سایر صفات در حد میانگین ثابت نگه داشته شدند، محاسبه شد. برای مقایسه صحیح ضرایب اقتصادی صفتها، اهمیت نسبی آنها تعیین شد. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین درآمد، سهم فروش بزغاله و شیر و بیشترین هزینه سهم مدیریت و کارگری بود. صفاتی که جزء اهداف اصلاحی بز عدنی به دست آمدند شامل میزان بزغالهزایی، تعداد زایش در سال، تعداد بزغاله متولد شده در هر زایش، وزن فروش بزغاله در 12 ماهگی، میزان آبستنی، زندهمانی بزغاله تا شیرگیری، زندهمانی بز مولد، زندهمانی از شیرگیری تا فروش، شیر تولیدی، وزن بلوغ بزهای مولد و میزان دوقلوزایی با ضرایب اقتصادی به ترتیب 7/22، 5/17، 8/12، 1/12، 1/10، 8/9، 9، 6/4، 9/1، 7/0-، 3/0 بودند. نتیجهگیری: در بز عدنی صفات تولیدمثلی، ماندگاری و تولیدی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت هستند. با توجه به شرایط حاکم بر سیستم پرورش این دام، صفات تعداد زایش در سال، میزان بزغالهزایی، تعداد بزغاله متولد شده در هر زایش، وزن فروش بزغاله در 12 ماهگی، میزان آبستنی، زندهمانی بزغاله تا شیرگیری، زندهمانی بز مولد، زندهمانی از شیرگیری تا فروش و شیر تولیدی به ترتیب از مهمترین صفات هستند و باید در برنامههای اصلاح نژاد بز عدنی مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
Abstract Background and objective: Increasing the profitability of each production unit, is the most important way to increase its competitiveness in all fields, including animal husbandry. The first step in designing livestock breeding programs is to decide on appropriate breeding goals and the Lack of precise breeding goal determination is the most important factor behind the inadequacy of livestock breeding programs. Therefore, the determination of the breeding objectives and economic values of the important traits in the Adani goat, which is one of the important livestock of the Persian Gulf coastal strip, will greatly help the breeding of this animal. Materials and methods: In this study, a deterministic static model which assumes no variation among animals for the important traits was used for calculation of economic values. In order to estimate the required parameters (demographic, productive, reproductive, managerial, and economic), for a whole year of production (from the 1st of September 2016 to the 1st of September 2017), seven flocks of Adani goats with 920 does were directly recorded. The economic values of the traits were calculated by generating profit equations and changing the traits by one percent or one unit, while the mean of other traits was constant at the average of the population. The economic weight of the traits was calculated for a genetic standard deviation of the increase in the corresponding trait while the other traits were maintained at a constant average. In order to correct comparison the economic values of the traits, their relative importance was determined. Results: The results of this study showed that the highest income was the share of kid sales and milk and the largest share of the cost was the management and labor contribution. The traits that were included in the objective goals of the Adani goat including kidding rate, number of kidding per year, litter size, the weight of the kid sales at 12 months, conception rate, survival of the kid to weaning, doe survival, survival from weaning to sales, milk production, mature doe weight, and twining rate were 22.7, 17.5, 12.8, 12.1, 10.1, 9.8, 9, 4.6, 1.9, -0.7 and 0.3, respectively. Conclusion: Reproduction, longevity and production traits are the most important trait in Adani goats, respectively. According to the breeding conditions of this animal, number of kidding per year, kidding rate, litter size, the weight of the kid sales at 12 months, conception rate, survival of the kid to weaning, doe survival, kid survival from weaning to sales and milk production are the most important traits, respectively and must be regarded more in breeding programs for Adani Goats.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4113_a413d7fc8c7b8e328555e28afc9f3962.pdf
اهداف اصلاحی
وزن اقتصادی
صفات تولیدی و تولیدمثلی
بز عدنی
Breeding goals
Economic weights
Production and reproduction traits
Adani goat
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
35
46
10.22069/ejrr.2018.14318.1604
4114
تاثیر جایگاه فری استال بر میزان شیوع لنگش و شمار سلول بدنی شیر در گاوداری های صنعتی استان مازندران
Effect of freestall housing on prevalence of lameness and milk somatic cell count in industrial dairy farms of Mazandaran province
فریبا فریور
fariba_farivar@yahoo.com
1
حمید حاجی زاده
hamid.tahghigh1358@gmail.com
2
فرزاد قنبری
3
اشور محمد قره باش
ghareh44@yahoo.com
4
استادیار گروه علوم دامی- دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه گنبد کاووس
فارغ التحصیل دانشگاه گنبد
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه گنبد کاووس
استادیار گروه علوم دامی- دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه گنبدکاووس
سابقه وهدف: طی چند دههی اخیر با بکارگیری فناوریهای اصلاحنژادی، تغذیهای و مدیریتی، سطح تولید در گاوهای شیری بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. در این مدت مطالعات متعددی گزارش کردهاند که سطح تولید حیوان به شکل معنیداری تحت تاثیر رفاه و محل نگهداری حیوان میباشد. از جمله عواملی که تولید و اقتصاد گاوداریها را تحت تاثیر قرار میدهد، وجود یا عدم وجود ناهنجاریهای سیستم پستانی و حرکتی میباشد. اختلال در سطح آسایش و رفاه حیوان شانس ابتلا به این ناهنجاریها را افزایش می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین میزان وقوع لنگش و شمار سلولهای بدنی موجود در شیر با سیستم پرورشی فریاستال یا غیر فریاستال در گاوداریهای صنعتی استان مازندران بوده است. مواد و روشها: در این پژوهش از رکوردهای زایش چهار گاوداری صنعتی واقع در استان مازندران با سیستم نگهداری فریاستال و غیر فریاستال طی دو سال 1393 و 1394 بهمنظور بررسی اثر جایگاه پرورشی بر نرخ ناهنجاری لنگش و شمار سلول بدنی شیر استفاده گردید. جهت بررسی ناهنجاری لنگش به دلیل ماهیت دودویی صفت از روش چند متغیره رگرسیون لجستیک و برای بررسی شمار سلول بدنی شیر از رگرسیون مختلط استفاده گردید. عواملی نظیر اثر گله، سال و فصل زایش، دوره شیرواری و جایگاه نگهداری بعنوان اثرات ثابت و سن در نخستین زایش در هر دو صفت و روزهای شیردهی در بررسی شمار سلولهای بدنی به عنوان متغیرهای کمکی در مدل در نظر گرفته شدند. یافتهها: تفاوت میانگین امتیاز سلول بدنی در جایگاههای فریاستال و غیرفریاستال معنیدار بود (05/0>P). بیشترین تفاوت امتیاز سلول بدنی بین دو جایگاه فریاستال و غیر فریاستال 23/0 ± 20/2 تخمین زده شد. همچنین شکم زایش اثر معنیدار بر امتیاز سلول بدنی داشته و با افزایش سن میزان آن بهطور متوسط از 99/1 به 2/3 رسید. اثر تمامی عوامل موجود در مدل بر میزان وقوع لنگش معنیدار بود (05/0>P). نتایج نشان داد در صورت استفاده از جایگاه فریاستال در مقایسه با جایگاه غیر فریاستال احتمال ابتلا به لنگش بهطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد (16/2 – 52/1) 82/1) و درصد وقوع آن از 50/20 در جایگاههای غیر فریاستال به 58/13 در جایگاههای فریاستال کاهش یافت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده میتوان گفت که استفاده از سیستم فریاستال در پرورش گاو شیری به میزان قابل توجهی نرخ وقوع ناهنجاری پستانی و حرکتی را کاهش میدهد. از این رو استفاده از این سیستم با رعایت اندازه و نسبت جایگاه به تعداد دام برای افزایش رفاه و سلامت دام میتواند به اقتصاد و سودآوری گلهها کمک قابل ملاحظهای نماید.
Background and objectives: Over the past few decades, milk production has increased dramatically by employing breeding, feeding and management techniques and during this period, several studies have reported that the level of animal production is significantly affected by animal welfare status and type of housing system. Two of the most important factors influencing the production and economy of dairy farms are the presence or absence of abnormalities of the limbs and mastitis. Disturbance in animal comfort and welfare has increased the odds ratio of development of these abnormalities. The purpose of this study was to investigate the relationship between the occurrence of lameness and somatic cell count in milk in free stall and non-fossil stall systems in industrial dairy farms of Mazandaran province. Materials and methods: In this study, 4 Holstein dairy farms in Mazandaran province with freestall or non-freestall housing system were used to evaluate the effect of housing system type on the incidence of lameness and somatic cell count of milk, during 2013 and 2014. To investigate the lameness incidence Logical regression (Proc logistic) method was used because of binary nature of data and the Proc Mixed procedure was used to investigate the somatic cell score (SCS). Herd, year and season of calving, parity and type of housing were used as fixed factors and age of first calving for both and days in milk for SCS were considered as Co-variates in the model. Results: The difference of SCS means in freestall and non-freestall systems was significant P<0.05). The greatest difference in SCS was found between two herds with freestall and non-freestall systems (2.2 ± 0.23). Also parity had a significant effect on SCS (P<0.05). With an increase in the parity, SCS was increased from 1.99 to 3.2 in average. All of the factors in the model had significant effect on lameness incidence (P<0.05). The results showed that use of freestall compared to the non-freestall system can decrease the odds ratio of lameness significantly (1.82 (1.52- 2.16)) and the incidence rate of lameness from 13.58 in freestall to 20.55% in non-freestall system. Conclusion: Based on the results of this study, it can be concluded that the use of the freestall system in dairy cattle farms, can result in a significant decrease in the incidence of mastitis and lameness. Hence, the use of this system, with respect to the size and cow number to stall number ratio, can improve the welfare and health status of the cows and therefore can make a significant contribution to improve the economic indices and profitability of the dairy herds.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4114_0bf048e7681f12980fb6b20428ecc56a.pdf
جایگاه فریاستال
لنگش
گاو شیری
امتیاز سلول بدنی
Freestall housing
Lameness
Dairy cow
Somatic Cell Score
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
47
60
10.22069/ejrr.2017.14014.1587
4115
شناسایی چند شکلی در ناحیه تنظیمی بالادست ژن های کالپاین و کالپاستاتین و ارتباط آن با برخی صفات اقتصادی در گوسفندان لری بختیاری
Detection of polymorphism in upstream regulatory region of calpain and calpastatin genes and its association with body weight and fat-tail characteristics traits in Lori-Bakhtiari sheep
احسان نوبخت لنگری
ehsan_nobakht@yahoo.com
1
ایوب فرهادی
ayoub_farhadi@ymail.com
2
سید حسن حافظیان
hassanhafezian@yahoo.com
3
محسن قلی زاده
mh_gholizadeh@yahoo.com
4
دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
دانشگاه ساری
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
سابقه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تنوع آللی در ناحیه تنظیمی بالا دست ژنهای کالپاین و کالپاستاتین، تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک ژنهای مورد نظر و ارتباط آماری واریانتهای آللی با صفات وزن بدن و دنبه در گوسفند لری بختیاری بوده است. مواد و روش ها: تعداد 150 نمونه خون به طور تصادفی تهیه و DNA با روش نمکی بهینه یافته استخراج شد. سپس جفت آغازگرهای اختصاصی با نرم افزارOligo7 به ترتیب برای تکثیر قطعاتی با اندازههای 245 و 225 جفت بازی از ناحیه بالا دست ژنهای کالپاستاتین و کالپاین طراحی شدند. پس از انجام PCR فرآورده های تکثیری حاصل از جایگاه های نشانگری کالپاستاتین و کالپاین به ترتیب در معرض هضم با آنزیمهای اندونوکلئاز PstI و HaeIII قرار گرفتند. به دلیل یک شکل بودن نتایج حاصل RFLP، برای ارزیابی دقیق تر توالیهای تکثیر شده از تکنیک SSCP استفاده شد. بعد از تعیین ژنوتیپ، از هر الگوی باندی ژن کالپاین یک نمونه مورد توالی یابی قرار گرفت. برای شناسایی موتیفهای درگیر در فرآیند تنظیم ژنی و همچنین جهش های موجود در الگوهای باندی مختلف، توالیهای به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای DNASIS MAX و BioEdit مورد بررسی قرار گرفتند. ارتباط الگوهای باندی مشاهده شده در جایگاه کالپاین با صفات وزن بدن در تولد، 3، 6 و 12 ماهگی و صفات دنبه شامل وزن، محیط بالا و پایین و ارتفاع دنبه در گوسفند لری بختیاری با استفاده از رویه Glimmix نرمافزار SAS (نسخه 1/9) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: سه الگوی باندی مختلف A، B و C در جایگاه کالپاین در نمونه های لری بختیاری به ترتیب با فراوانی های 66، 9 و 25 در صد مشاهده شدند. ناحیه بالادست جایگاه ژنی کالپاستاتین در پژوهش حاضر یک شکل بود. تجزیه و تحلیل آماری وجود ارتباط آماری معنی داری را بین الگوهای باندی در جایگاه نشانگر کالپاین و صفت وزن تولد در گوسفندان لری بختیاری نشان داد (P
Background and objective: The aim of the present study was to investigate allelic diversity in upstream regulatory region of calpastatin and calpain genes, bioinformatics analysis of studied genes and association of allelic variants with body weight and fat-tail traits in Lori-Bakhtiari sheep. Materials and methods: One hundred and fifty blood samples were collected randomly and DNA was extracted by modified salting out method. The specific primer pairs were designed using Oligo 7 software for amplification of fragments with lengths of 245 and 225 bp from upstream regulatory region of calpastatin and calpain genes, respectively. After PCR, the amplified products of calpastatin and calpain marker sites were subjected to endonuclease digestion with PstI and HaeIII enzymes, respectively. Due to the monomorphic of RFLP results, the SSCP technique was used for more accurate assessment of amplified fragments. After genotyping, one sample from each banding patterns of calpain gene was sequenced. The obtained sequences were investigated for identification of motifs involved in gene regulation and also mutations in different banding patterns by DNASIS MAX and BioEdit softwares. Association between observed banding patterns and body weight traits at birth, 3, 6 and 12 months of age and weight, upper bound, lower bound and the height of fat-tail was investigated by Glimmix procedure of SAS (version 9.1) software. Results: Three banding patterns of A, B, and C with frequencies of 66, 9, and 25% were observed in Lori-Bakhtiari samples, respectively. The upstream region of calpastatine gene was monomorph in present study. Statistical analysis showed significant association between banding patterns of calpain marker site and body weight at birth in Lori-Bakhtiari sheep (P
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4115_70194347d91b7485cd5865b13648ceee.pdf
ژن کالپاستاتین
ژن کالپاین
گوسفند لری بختیاری
ناحیه تنظیمی بالادست
بیوانفورماتیک
Calpastatin gene
Calpain gene
Lori-Bakhtiari sheep
Upsream regulatory region
Bioinformatics
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
61
72
10.22069/ejrr.2017.12400.1509
4116
اثر جایگزینی دانه سویا فرآوری شده با کنجاله سویا بر عملکرد، قابلیت هضم و برخی فراسنجه های خونی و شکمبه ای در گاو شیری هلشتاین
Effects of substitution of processed soybean seed with soybean meal on performance, nutrient digestibility, and some blood and ruminal parameters in Holstein dairy cows
محمدهادی اعظمی
m.h.aazami@gmail.com
1
Abdol Mansour Tahmasbi
a.tahmasbi@lycos.com
2
Abbasali Naserian
abasalin@yahoo.com
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد
استاد گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهد
استاد گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهد
اثر جایگزینی دانه ی سویای فرآوری شده با کنجاله ی سویا بر تولید و ترکیب شیر، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، فراسنجه های خونی و فراسنجه های تخمیری شکمبه گاوهای شیری هلشتاین در اواسط دوره ی شیردهی چکیده سابقه و هدف: فرآوری اقلام خوراکی گاه موجب افزایش بازده مصرف خوراک و نتیجتا عملکرد دام ها می گردد. در گاوهای شیری پر تولید نیاز به پروتئین بیش از ظرفیت تولیدی میروارگانیسم های شکمبه است. از این رو استفاده از منابع پروتئین عبوری، ضروری می باشد. فرآوری حرارتی سویا موجب افزایش محتوی پروتئین عبوری خوراک می شود که نتیجه ی آن افزایش جذب پروتئین جیره در روده ی باریک (با حداقل تغییرات) و به طبع آن افزایش بازده استفاده از نیتروژن خواهد بود. مواد و روش ها: از نه راس گاو اصیل هلشتاین چند شکم زایش در قالب طرح گردان با سه تکرار استفاده شد. برای هر دوره در هر تیمار 3 راس گاو در نظر گرفته شد. آزمایش در 3 دوره 21 روزه شامل 14 روز عادت پذیری به جیره های غذایی و 7 روز دوره جمع آوری، نمونه گیری و رکورد برداری، انجام شد. اندازه گیری عملکرد تولید شیر به صورت روزانه انجام شد. روزهای 19 و 20 هر دوره، نمونه گیری از شیر جهت تعیین چربی، پروتئین، لاکتوز و کل مواد جامد شیر به عمل آمد. نیتروژن خون، شکمبه و شیر در هر دوره نمونه گیری اندازه گیری شد. قاببلیت هضم مواد مغذی، اسیدیته ی شکمبه و فراسنجه های خونی گلوکز، نیتروژن اوره ای، پروتئین کل، تری گلیسیرید و کلسترول خون مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: جایگزینی دانه ی سویای فرآوری شده با کنجاله ی سویا اثر معنی داری بر میزان مصرف ماده خشک و تغییرات وزن بدن نداشت. میزان کل تولید شیر، تولید شیر تصحیح شده بر اساس 3/5 درصد چربی، کل مواد جامد، درصد چربی، درصد پروتئین، درصد لاکتوز و نیتروژن شیر بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. اسیدیته و نیتروژن آمونیاکی شکمبه تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. قابلیت هضم ظاهری ماده ی خشک، ماده ی آلی، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. غلظت فراسنجه های خونی گلوکز، نیتروژن اوره ای ، پروتئین کل ، تری گلیسیرید و کلسترول بین گروه های مختلف آزمایشی یکسان بود. نتیجه: نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که جایگزینی کنجاله ی سویا با دانه ی سویای برشته شده و یا اکسترود شده منجر به بهبود عملکرد گاوهای هلشتاین اواسط شیردهی نمی شود. پس جایگزینی دانه ی سویای فرآوری شده با کنجاله ی سویا تنها در صورتی منطقی خواهد بود که قیمت سویای فرآوری شده از کنجاله ی سویا ارزان تر باشد و یا دانه ی سویا نسبت به کنجاله سویا، بیشتر در دسترس باشد. کلمات کلیدی: دانه سویا برشته شده، دانه ی سویای اکسترود شده، کنجاله سویا، گاو شیری، تولید شیر
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4116_7dcda45034343b3d5723af47462d56bd.pdf
سویا فرآوری شده
کنجاله سویا
گاو شیری
تولید شیر
فراسنجه های خونی
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
73
86
10.22069/ejrr.2017.13918.1582
4117
شناسایی ریزRNAها، ژنهای هدف و مسیرهای سیگنالدهی مرتبط با تولید شیر با استفاده از miRNA-seq
Identification of the Major miRNAs, Target Genes and Signaling Pathways Associated with Milk Production Using miRNA-Seq
همایون فرهنگ فر
jlr@birjand.ac.ir
1
الهام بهدانی
el_behdani86@yahoo.com
2
دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند
دانشگاه رامین خوزستان
سابقه و هدف: مولکولهای ریزRNA توالیهای کوتاهی (با میانگین طول 22 نوکلئوتید) هستند که با اثر بر تنظیم بیان ژنها فرآیندهای بیولوژیکی بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهند. تولید شیر فرآیند فیزیولوژیکی میباشد که تحت تأثیر تعداد بسیار زیادی از ژنها، ریزRNAها، مسیرهای ژنی و مسیرهای سیگنالدهی قرار میگیرد. در این مطالعه با بررسی مولکولهای محافظت شده ریزRNA در بین گونههای موش، گاو و بز به شناسایی ریزRNAها، ژنهای هدف آنها و مسیرهای ژنی مرتبط با تولید شیر پرداخته شد. مواد و روشها: در این مطالعه جهت بررسی مکانسیم مولکولی اثر ریزRNAها بر تولید شیر، ابتدا دادههای مورد نظر با شماره دسترسی GSM1295115 برای گونه موش، GSM1295118 برای گونه گاو و GSM969927 برای گونه بز از پایگاه داده GEO دانلود شدند. شناسایی ریزRNAها با استفاده از نرمافزار mirdeep2 انجام شد. در این مطالعه از پایگاه داده mirwalk برای شناسایی ژنهای هدف ریزRNAهایی که دربافت پستان هر سه گونه بیان میشوند؛ استفاده گردید. پایگاه اطلاعاتی mirwalk قادر به تخمین ژنهای هدف بر اساس الگوریتمهای ده پایگاه اطلاعاتی دیگر میباشد. ترسیم ارتباطات ژنی شبکه برهمکنش ریزRNAها و ژنهای هدفشان توسط نرمافزار cytoscape انجام شد. جهت بررسی مسیرهای ژنی و سیگنالدهی مرتبط با ژنهای هدف از پایگاه اطلاعاتی DAVID استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج این مطالعه ژنهای miR-93-5p، miR-27b-3p، miR-27a-3p و miR-200c-3p از مهمترین ریزRNAها و ژنهای Pten، Rlim، Pdik1l و Setd5 از مهمترین ژنهای هدف در فرآیند تولید شیر و مسیرهای بیوسنتزی ترکیبات شیر بودند. از مهمترین نتایج این مطالعه معرفی Setd5 به عنوان یک ژن جدید مرتبط با فرآیند تولید شیر میباشد. آنالیز مسیرهای ژنی نشان داد که مسیر چسبندگی کانونی، مسیر سیگنالدهیMAPK ، مسیر سیگنالدهی mTOR، مسیر سیگنادهی PI3K-Akt و مسیر سیگنالدهی نروتروفین از مهمترین مسیرهای ژنی میباشند که توسط ژنهای هدف فعال شده و نقش مهمی در بیوسنتز تولید شیر و توسعه بافت پستانی دارند. این مسیرهای ژنی میتوانند با اثرگذاری بر تکثیر سلولهای آلوئول، افزایش انشعابات، توسعه بافت پستانی، متابولیسم اسیدهای آمینه، اثر بر سیستم اندوکرینی، مسیرهای سیگنادهی پرولاکتین و سنتز ترکیبات شیر مانند چربی، پروتئین و لاکتوز، فیزیولوژی و بیولوژی تولید شیر را تحت تأثیر قرار دهند. نتیجهگیری: با توجه به نقش حیاتی ریزRNAهای مهم در شبکه مورد بررسی و ژنهای هدف این مولکولها و همچنین مسیرهای ژنی مورد مطالعه، میتوان در برنامههای اصلاح نژادی به عنوان مهمترین تنظیمکنندههای مربوط به فرآیند تولید شیر از آنها بهره برد. از این اطلاعات میتوان جهت معرفی و کاربرد ژنهای کاندید و کاربرد آنها در روش انتخاب به کمک ژن و یا انتخاب ژنومی استفاده کرد. با توجه به اینکه تولید شیر با توسعه و تکامل بافت پستانی همراه میباشد، مولکولهای ریزRNA و ژنهای هدفی که در این مطالعه به آن پرداخته شده است، میتوانند کاندید مناسبی در کلیه فرآیندهای تکامل و تمایز نیز مطرح گردند.
Background and objectives: miRNA molecules are short sequences (With an average length of 22 nucleotides) that regulate many biological processes by suppressing gene expression. Milk production is a physiological process that influence by a large number of genes, miRNAs and signaling pathways. In this study, identification of miRNAs, their target genes and signaling pathways were done by investigation of interspecies conserved miRNAs in mouse, cattle and goat. Materials and methods: In this study, to investigate molecular mechanism of miRNA’s effect on milk production, firstly data were downloaded with accession number GSM1295115 for mouse species, GSM1295118 for cattle species and GSM969927 for goat species from GEO database. Identification of miRNAs was done by mirDeep2. In this study, mirwalk database was used to detect target genes of miRNA which expressed in all three species. The mirwalk database is also able to estimates target genes based on the ten other databases’ algorithms. Visualization of miRNA and their target genes’ interaction was performed by cytoscape. DAVID database was used to study target genes-related gene and signaling pathways. Results: According to these results miR-93-5p, miR-27b-3p, miR-27a-3p and miR-200c-3p genes are the most important miRNA and Pten, Rlim, Pdik1l and Setd5 genes are the most important target genes on the process of milk production and pathways of milk components biosynthesis. One of the most important results of this study was detected Setd5 as the novel milk production process-related gene. Gene pathway analysis showed Focal adhesion pathway, MAPK signaling pathway, mTOR signaling pathway, PI3K-Akt signaling pathway and Neurotrophin signaling pathway were the most important of gene pathways which active by target genes and have a vital role in milk production biosynthesis and development of mammary glands. Theses gene pathways could effect on milk production physiologically and biologically by influencing on the development of alveolar cells, increasing branches, developing of mammary tissue, amino acid metabolism, influencing on endocrine system, prolactin signaling pathway and influencing on the milk compounds synthesis such as fat, protein and lactose. Conclusion: According to critical role of the important miRNA in the studied network and target genes of these molecules and also investigated gene pathways, it could be used in breeding programs as the most important regulators in milk production process. This information could be used to introduce and apply candidate genes for the gene assisted selection method or genomic selection. Given that milk production is along with development and differentiation of breast tissue, miRNA molecules and target genes which investigate in this study could be the good candidates in all developmental and differential processes.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4117_e07cf9d11a069ff6ebeec1246a4a6850.pdf
مقایسه بین گونهای
دادههای توالییابی ریزRNA
تولید شیر
Interspecies comparison
miRNA-Seq
Milk production
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
87
100
10.22069/ejrr.2018.14278.1603
4118
بررسی موقعیتهای جسم زرد و جنین و ارتباط آنها با فراسنجههای خونی میشهای آبستن و غیرآبستن لری بختیاری
Investigation of the positions of corpus luteum and fetus and their relationship with blood metabolites in pregnant and non-pregnant Lori-Bakhtiari ewes
جواد حبیبی زاد
j_habibi58@yahoo.com
1
مهرداد معمار
meamar@yu.ac.ir
2
محمد رضا بحرینی بهزادی
bahreini@yu.ac.ir
3
مصطفی محقق دولت ابادی
mmuhaghegh@yu.ac.ir
4
گروه علوم دامی-دانشکده کشاورزی - دانشگاه یاسوج
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
سابقه و هدف: متابولیتهای مختلف از جمله گلوکز، کلسترول و نیتروژن اوره سرم از شاخصهای بسیار مهم برای بیان وضعیت پروتئین و انرژی در گوسفند هستند. نشان داده شده است که غلظت متابولیتهای سرم در زمانهای مختلف فعالیت تولیدمثلی و همچنین در میشهای آبستن با یک یا دو جنین تغییر میکند. بنابراین هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر وضعیتهای مختلف تولیدمثلی بر غلظت متابولیتهای مختلف سرم در میشهای لری بختیاری بود. مواد و روشها: این تحقیق طی فصول تولیدمثل و غیر تولیدمثل در میشهای آبستن و غیر آبستن انجام شد. در ابتدای آزمایش با مراجعه به کشتارگاه، میشهای نژاد لری بختیاری با سن 3 الی 4 سال انتخاب شدند. سپس نمونههای خون از همه میشها قبل از کشتار جمعآوری و برای اندازهگیری گلوکز، کلسترول و نیتروژن اوره سرم به آزمایشگاه منتقل شدند. بخش اول این پژوهش در فصل غیر تولیدمثلی انجام شد و 48 عدد دستگاه تولیدمثلی غیرآبستن جمعآوری و به سه گروه تیماری بهصورت زیر تقسیم شدند. گروه 1: دارای یک جسم زرد؛ گروه:2 دارای دو جسم زرد (یکطرفه) و گروه 3: دارای دو جسم زرد (دو طرفه). بخش دوم این پژوهش طی فصل تولیدمثلی انجام شد. 144 دستگاه تولیدمثلی جمعآوری و در 9 گروه تیماری به صورت زیر تقسیم شدند. گروه 1: دارای یک جسم زرد و غیرآبستن؛ گروه 2: دارای دو جسم زرد (یکطرفه) و غیرآبستن؛ گروه 3: دارای دو جسم زرد (دو طرفه) و غیرآبستن؛ گروه 4: دارای یک جسم زرد با یک جنین؛ گروه 5: دارای یک جسم زرد با دو جنین؛ گروه 6: دارای دو جسم زرد (یکطرفه) با یک جنین؛ گروه 7: دارای دو جسم زرد (دوطرفه) با یک جنین؛ گروه 8: دارای دو جسم زرد (یکطرفه) با دو جنین و گروه 9: دارای دو جسم زرد (دو طرفه) با دو جنین. یافتهها: این پژوهش نشان داد که از بین تیمارهای آزمایشی، بالاترین غلظت گلوکز سرم در میشهای دارای یک جسم زرد با یک جنین و پائینترین غلظت گلوکز سرم در میشهای دارای دو جسم زرد (دو طرفه) با دو جنین مشاهده شد (05/0>P). همچنین غلظت گلوکز سرم در میشهای دارای دو جسم زرد (یک طرفه و دوطرفه) که تنها یک جنین داشتند نسبت به میشهای دارای یک جسم زرد با دو جنین بهطور معنیداری بیشتر بود (05/0>P). نتایج نشان داد که غلظت کلسترول سرم میشها در فصل تولیدمثل نسبت به فصل غیرتولیدمثل در هر دو وضعیت جسم زرد منفرد و دوتایی بهطور معنیداری بیشتر بود (05/0>P). علاوه بر این، غلظت کلسترول سرم در میشهای دارای یک جسم زرد و دو جنین نسبت به میشهای دارای جسم زرد دوتایی (دو طرفه) با دو جنین اختلاف معنیداری نداشت. غلظت نیتروژن اوره سرم نیز در میشهای غیر آبستن طی فصل تولیدمثل بهطور معنیداری (05/0>P) بیشتر از فصل غیر تولیدمثل بود. بهعلاوه، غلظت این متابولیت بین میشهای با موقعیتهای مختلف جسم زرد (یکطرفه و دوطرفه) و همچنین میشهای دارای یک جسم زرد و دو جنین اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی نشان داد که غلظت گلوکز سرم طی فصل غیر تولیدمثلی نسبت به فصل تولیدمثلی بیشتر بود در حالیکه در میشهای آبستن نسبت به میشهای غیر آبستن همچنین در میشهای با دو جنین نسبت به یک جنین کمتر بود. غلظت کلسترول و نیتروژن اوره سرم نیز در میشهای آبستن نسبت به میشهای غیر آبستن و در میشهای دارای دو جنین نسبت به یک جنین بیشتر بود.
Background and objectives: Different metabolites such as glucose, cholesterol and urea nitrogen of serum are important indices for protein and energy status in sheep. It was shown that, the concentration of serum metabolites change at the different times of reproductive activities and also in the pregnant ewes with one or two fetuses. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of different corpus luteum and fetus positions on serum metabolites in Lori-Bakhtiari ewes. Materials and methods: This study was conducted on the pregnant and non-pregnant ewes. At the beginning of the experiment Lori-Bakhtiari ewes (3 to 4 years of age) were chosen at abattoir. Then, the blood samples were collected before slaughtering and transported to the laboratory for evaluating glucose, cholesterol and urea nitrogen concentrations of serum. The first part of the study was conducted in out-breeding season and 48 non-pregnant ewes reproductive tracts were collected and divided into 3 treatment groups as follow: group 1 with one corpus luteum; group 2 with two corpora lutea (unilateral) and group 3 with two corpora lutea (bilateral). The second part of this experiment was conducted in the breeding season and 144 reproductive tracts were collected and divided into 9 treatment groups as follow: group 1 with one corpus luteum and non-pregnant; group 2 with two corpora lutea (unilateral) and non-pregnant; group 3 with two corpora lutea (bilateral) and non-pregnant; group 4 with one corpus luteum and one fetus; group 5 with one corpus luteum and two fetuses; group 6 with two corpora lutea (unilateral) and one fetus; group 7 with two corpora lutea (bilateral) one fetus; group 8 with two corpora lutea (unilateral) and two fetuses and group 9 with two corpora lutea (bilateral) and two fetuses. Results: This study indicated that among the experimental groups the maximum concentration of serum glucose was observed in the ewes with one corpus luteum and one fetus and the minimum concentration of serum glucose was observed in the ewes with two corpora lutea (bilateral) and two fetuses (P < 0.05). Serum glucose concentration in ewes with two corpora lutea (unilateral and bilateral) which had only one fetus were also more than that of the ewes with one corpus luteam and two fetuses (P < 0.05). The results indicated that serum cholesterol concentration of ewes in breeding season was significantly (P < 0.05) higher than serum cholesterol concentration of ewes with both one and two corpora lutea in out-breeding season. In addition, cholesterol concentration in ewes with one corpus luteum and two fetuses did not have significant difference with serum cholesterol concentration in ewes with two corpora lutea (bilateral) and two fetuses. The concentration of serum urea nitrogen of ewes in breeding season was significantly higher than the concentration of serum urea nitrogen of ewes in out-breeding season. This metabolite did not have any significant difference (P > 0.05) between the ewes with different positions of corpora lutea (unilateral and bilateral) and the ewes with one corpus luteam and two fetuses. Conclusion: In conclusion, the results showed that serum glucose concentration in out-breeding season was higher than breeding season. Whiles it was lower than in pregnant ewes compared with non-pregnant ewes and also in ewes with two fetuses compared with on fetus. The concentrations of cholesterol and urea nitrogen of serum were higher than pregnant ewes compared with non-pregnant ewes and also in ewes with fetuses compared with one fetus.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4118_a09b499b281162dfaac269ed0408ded2.pdf
گلوکز
کلسترول
نیتروژن اوره
آبستنی
میش لری بختیاری
glucose
Cholesterol
Urea nitrogen
Pregnancy
Lori-Bakhtiari ewes
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
101
118
10.22069/ejrr.2017.13635.1568
4119
اثر اسید لینولئیک مزدوج خوراکی و مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E برعملکرد تولیدی و فراسنجه های خونی گاوهای هلشتاین
Effect of dietary conjugated linoleic Acid (CLA) Supplementation with injectable Se and VE supplement on productive performance and blood parameters of holstein dairy cows
ذبیح الله عبدالملکی
zabih_m55@yahoo.com
1
منوچهر سوری
m.souri@razi.ac.ir
2
محمد مهدی معینی
m.moeini2008@gmail.com
3
آرمین توحیدی
atowhidi@ut.ac.ir
4
دانشگاه رازی-دانشکده کشاورزی،
دانشگاه رازی-دانشکده کشاورزی،
دانشگاه رازی -دانشکده کشاورزی،
دانشگاه تهران-گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی
چکیده سابقه و هدف: اسید لینولئیک مزدوج به گروهی از ایزومرهای هندسی و موقعیتی اسید لینولئیک 18 کربنه (2: 18C) اشاره دارد که با یک پیوند ساده از هم جدا شده اند. دو ایزومر شناخته شده این اسید، ایزومر سیس 9 ترانس 11 و ترانس 10 سیس 12 می باشند. مطالعات نشان داده است که ایزومر ترانس 10 سیس 12 چربی شیر را در گاوهای شیری کاهش می دهد. مکمل اسید لینولئیک مزدوج با کاهش انرژی مورد نیاز برای سنتز چربی شیر، بالانس انرژی را در گاوهای شیری بهبود می بخشد. از طرفی با بهبود روشهای محافظت کردن چربی ها از بیوهیدروژناسیون در شکمبه، استفاده از آنتی اکسیدانها هنگامی که چربی های غیر اشباع محافظت شده خورانیده مورد نیاز می باشد. سلنیم و ویتامین E مواد مغذی ضروری هستند که در نقش بیولوژیکی مهمی به عنوان آنتی اکسیدان سهیم هستند. هدف از آزمایش حاضر مطالعه تأثیر مکمل اسید لینولئیک مزدوج محافظت شده و مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E بر عملکرد تولیدی و فراسنجه های خونی در گاوهای شیرده هلشتاین در دوره انتقال و اوایل شیردهی بود. مواد و روشها: تعداد۴۰ راس گاو شیری بر اساس تولید شیر دوره قبلی و نوبت زایش انتخاب و از حدود 21 روز پیش از زایش تا 60 روز پس از آن، به طور تصادفی در بین 4 تیمار آزمایشی قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره پایه (کنترل)2- جیره پایه بعلاوه مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E3- جیره پایه بعلاوه 100 گرم مکمل اسید لینولئیک مزدوج در روز 4- جیره پایه بعلاوه 100 گرم مکمل اسید لینولئیک مزدوج همراه مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E.بود. مکمل سلنیم و ویتامین E به میزان 40 سی سی در روزهای21-، 1، 14، 28 و 42 نسبت به روز زایش به صورت عضلانی به هر گاو تزریق شد. مقدار خوراک مصرفی و تولید شیر به صورت روزانه، ترکیبات شیر به صورت هفتگی، وزن و امتیاز بدنی با فواصل 21 روز تعیین شدند. نمونه های خون نیز از همه گاوها درروزهای تزریق گرفته شد. یافته ها: افزودن مکمل اسید لینولئیک مزدوج تأثیر معنی داری بر افزایش تولید شیر و بهبود بازده تولیدشیر و توازن انرژی داشت (01/0>(P). استفاده از مکمل اسید لینولئیک مزدوج درصد و مقدار چربی شیررا به طور معنی داری کاهش داد(001/0>P). اما تأثیرمعنی داری بر درصد پروتئین ،موادجامد بدون چربی و تعداد سلولهای سماتیک شیر نداشت (05/0P>). اگرچه میزان و مقدار پرونئین ،لاکتوز و مواد جامد بدون چربی شیررا افزایش داد (001/0>P). افزودن مکمل اسید لینولئیک مزدوج باعث بهبود غیر معنی داربرخی از صفات تولید مثلی مانند تعدادتلقیح به ازای آبستنی و روزهای بازغیرآبستنی شد. (05/0P>).. افزودن مکمل اسید لینولئیک مزدوج تأثیر معنی داری برغلظت فراسنجه های خون نداشت (0.05P>). اثرات متقابل اسید لینولئیک مزدوج و مکمل و سلنیم و ویتامین E بر غلظت گلوکز پلاسما معنی دار بود (0.05P<). گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد کمترین غلظت گلوکز پلاسما را داشتنددر مقابل گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی مکمل اسید لینولئیک مزدوج بیشترین غلظت گلوکز پلاسما را داشتند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از اسید لینولئیک مزدوج سبب کاهش چربی شیر و افت کمتر نمره وضعیت بدنی و افزایش تولید شیر و بهبود بالانس انرژی شده اما تأثیر معنی داری بر غلظت فراسنجه های خونی ندارد. استفاده از مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E سبب کاهش تولید چربی شیر و افزایش مواد جامد بدون چربی شیر می شود .استفاده از مکمل اسید لینو لئیک مزدوج و مکمل تزریقی سلنیم و ویتامین E سبب بهبود غیر معنی دار عملکرد تولید مثلی شده است.
Abstract: Background and objectives: Conjugated linoleic acid refers to the positional and geometric isomers of linoleic acid (cis–9, cis–12 18:2). The CLA have conjugated double bonds that are separated by a single bond between 2 carbons. Generally, two isomers are addressed with respect to CLA is cis-9, trans-11 CLA and the trans-10, cis12 CLA., the studies have shown that Trans-10, cis-12 is a specific CLA isomer that decreas milk fat synthesis in lactating cow's supplements may improve energy balance (EB) in lactating cow's by reducing their energy requirements for milk synthesis. One the other hand with improvement in method of of fat from biohydrogenation in the rumen use of aitioxidant,s is nesseray when protected unsatturated fat are fed. Vitamin E (VE) and (Se) are essential micronutrients that share a common biological role as antioxidants. The purpose of this expperiment was to evaluate effect of Supplementary Rumen protected CLA with Supplementary injection of E-Se on reproductive perfomance and blood metabolit's change in Holstein cow's in transition period and early lactaction Materials and methods: forthy multiparous dairy cows were seleced and alloated randomaly into four treatment groups based on their previous milk yield and expected calving date during 21th precaving until 60th post calving .treatment groups consisted of 1 basal diet (Control), 2-basal diet plus injectable E-Se Supplement (E-Se),3- basal diet plus CLA 100 g/day per each cow (CLA) 4- basal diet plus CLA 100 g/day per each cow and Injectable E-Se Supplement (CLA+E-Se.The dose of injectable E-Se supplement was 40 ml/cow. The injection has done muscularly in each cow in days, -21, 1, 14, 28 and 42 after calving.. Dry matter intake an milk yield daily, milk composition weekly, 'Weight and BCS Three weekly was measured. Blood samples were collected in -21, , 1, 7, 14, 21 periods of calving. Results: feeding CLA had significantly affected on increase of milk yield 'milk efficiency and energy balance in dairy cow's (P<0.001) feeding CLA significantly decreased milk fat percentage and yield (P<0.001) and had not affected on percentage of other component of milk such as protein, Solid not fat, lactose, and somatic cell cont's (P>0.05). althought protein yield, Solid not fat and lactose, significantly increase with CLA supplementation (P<0.001). Reproductive traits such as open day's, service per conception none significantly improved with CLA supplementation (P>0.05). Feeding CLA had not significant affected on blood metabolit's in caving and post calving.interaction effect's of CLA with E-Se had siginificant on glucose concentration (P<0.05). cow's fed with control ration had less glucose concentration in contrast cow's fed with ration with CLA suuplment had highest glucose concentration (P<0.05) conclusion: Results of this experiment showed that use of CLA supplement to dairy cows cause decrease in milk fat and reduce BCS losses and incerase milk yield and improvement in energy balance but had not significant effect on blood parameter. use of injectable E-Se supplement cause decrease in milk fat yield and increased milk SNF yield use of CLA supplement and injectable E-Se supplement non signifiantly improve reproductive performance of dairy cows
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4119_223fdc6e02525d3743a49b22034ab832.pdf
گاو شیری
دوره انتقال
اسید لینولئیک مزدوج
ویتامین E و سلنیوم
: Dairy cow
Transition period
Conjugated linoleic acid
Selenium
Vitamin E
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
119
144
10.22069/ejrr.2017.13674.1569
4120
بررسی تغییرات ترکیب شیمیایی، روند تجزیه پذیری شکمبهای و هضم رودهای نشاسته و پروتئین خام واریتههای مختلف دانه جو پرتوتابی شده با ریزموج
Radiation effects of micrwave on chemical compounds, rumen degradability, starch digestion and crude protein of different barley grain varieties
الناز پیرعدل
e.piradl@gmail.com
1
رسول پیرمحمدی
r.irmohammadi@urmia.ac.ir
2
حامد خلیل وندی بهروزیار
h.khalilvandi@urmia.ac.ir
3
گروه علوم دامی دانشگاه ارومیه
استاد بخش تغذیه نشخوارکنندگان، گروه علوم دامی دانشگاه ارومیه
گروه علوم دامی دانشگاه ارومیه
سابقه و هدف: پرتوتابی ریزموج نوعی عملآوری حرارتی برای کاهش تجزیهپذیری شکمبهای پروتئین خام، نشاسته و افزایش پروتئین عبوری به روده کوچک در جهت بهبود تخمیر شکمبهای غلات میباشد. این پژوهش در راستای بررسی روند تجزیهپذیری نشاسته و پروتئین خام ارقام مختلف دانه جو پرتوتابی شده با ریزموج و نحوه توزیع پروتئین در سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل و سیستم پروتئین قابل متابولیسم انجام شد. مواد و روشها: تعیین ترکیبات شیمیایی با آسیاب آزمایشگاهی با الک 1 میلیمتری آسیاب و غلظت ماده خشک، ماده آلی پروتئین خام (دستگاههای کجلدال )، چربی خام با استفاده از روشهای استاندارد AOAC(2000)، نشاسته به روش آنتروم (44) و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (سیستم آنکوم ) و الیاف محلول در شوینده اسیدی با روش ون سوست و همکاران (1991) اندازهگیری (سه تکرار) شد. ارقام جو ماکویی، بهمن آبی و سهند بهمدت 2، 4 و 6 دقیقه در معرض تابش پرتو ریزموج (مایکرویو) قرار گرفتند. کنتیک و فراسنجههای تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک، نشاسته و پروتئین نمونههای خوراکی بهروش کیسههای نایلونی با استفاده از سه رأس گوساله نر نژاد هلشتاین مجهز به فیستولای قابل انعطاف شکمبهای در ساعات 0، 2، 4، 6، 8، 12، 24 و 48 ساعت و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی تعیین شد. توزیع پروتئین بر اساس سیستم پروتئین قابل متابولیسم بر اساس معادلات مربوطه تعیین و میزان حلالیت پروتئین در بافرهای مختلف بهمنظور فهم نحوه توزیع بخشهای مختلف پروتئین در سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل (CNCPS) تعیین شد. علاوه بر این اثر پرتوتابی بر نحوه توزیع کربوهیدراتهای دانه جو در این سیستم مورد مطالعه قرار گرفت. یافتهها: تحت تأثیر پرتوتابی ریزموج میزان ماده خشک، پروتئین خام، مادهآلی، الیاف محلول در شوینده اسیدی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی ارقام مختلف دانه جو کاهش یافت بهطوری که در مدت زمان 6 دقیقه کمترین میزان ماده خشک، پروتئین خام، مادهآلی، الیاف محلول در شوینده اسیدی ،الیاف نامحلول در شوینده خنثی و چربی خام مربوط به رقم سهند بود. نتایج این آزمایش نشاندهنده تأثیر کاهنده و معنیدار پرتوتابی در زمانهای مختلف بر میزان نشاسته و پروتئین قابل تجزیه مؤثر در شکمبه و وجود اختلاف معنیداری بین ارقام مختلف مورد بررسی از این نظر بود. در بین ارقام مختلف مورد مطالعه، فراسنجههای مختلف تجزیهپذیری رقم جوی سهند بیش از سایر ارقام تحت تأثیر عملآوری قرار گرفت. تفاوت بین ارقام مختلف در پاسخ به عملآوری را میتوان بازتابی از میزان پوسته، نشاسته و پروتئین خام و توزیع متفاوت نشاسته در بخشهای مختلف دانه دانست. افزایش زمان پرتوتابی سبب افزایش تأثیرگذاری آن بر فراسنجههای مختلف موردارزیابی در ارتباط با تجزیهپذیری پروتئین خام و نشاسته شد. عملآوری ارقام مختلف دانه جو با پرتوهای ریزموج سبب کاهش معنیدار میزان پروتئین محلول، کاهش نیتروژن غیرپروتئینی و افزایش در مقادیر پروتئین و نشاسته بالقوه قابل دسترس در سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل شد. بااینحال، افزایش زمان پرتوتابی سبب افزایش مقادیر پروتئین متصل به دیواره سلولی و افزایش معنیدار پروتئین غیرقابل دسترس شد ولی تأثیری بر مقادیر نشاسته قابل دسترس نداشت. برخلاف نتایج آزمون سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل، پرتوتابی تأٍثیر منفی بر گوارش پذیری پس شکمبهای پروتئین خام ارزیابی شده بر اساس روش سه مرحلهای آنزیمی نداشت ولی میزان گوارشپذیری نشاسته را تحت تأثیر قرار داد. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده تفاوت در پاسخ ارقام مختلف جو به پرتوتابی با امواج ریزموج و لزوم انجام آزمون درونتنی بود. بهنظر میرسد بر اساس نتایج ارائه شده، بهترین پاسخ در تأثیرگذاری بر فراسنجههای ارزش غذایی در راستای بهبود تخمیر شکمبهای، تجزیهپذیری پروتئین، نشاسته و افزایش مقادیر نشاسته و پروتئین گوارشپذیر ورودی به روده باریک را میتوان مربوط پرتوتابی بهمدت 4 دقیقه در ارقام مختلف دانست.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4120_4df5ce85480d1786117fcb294e7460b5.pdf
پروتئین قابل متابولیسم
نشاسته
غلات
عمل آوری حرارتی
تجزیه پذیری
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2018-02-20
5
4
145
152
10.22069/ejrr.2018.14151.1595
4121
مطالعه تابع توزیع زنده مانی در بزغاله های کرکی راینی از تولد تا یکسالگی
Studying survival distribution function in Raini Cashmere kids from birth to yearling
فاطمه محمدینژاد
mohammadinejad298@gmail.com
1
محمدرضا محمد آبادی
mmohammadabadi@yahoo.ca
2
ارسلان برازنده
mabrazandeh@gmail.com
3
مسعود اسدی فوزی
masadi@uk.ac.ir
4
بخش علوم دامی دانشگاه شهید باهنر کرمان
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
بخش علوم دامی دانشگاه جیرفت
بخش علوم دامی دانشگاه شهید باهنر کرمان
سابقه و هدف: علیرغم تغییرات زیاد در کشاورزی به دلیل پیشرفتهای صنعتی، جهانی شدن و پیشرفتهای تکنولوژیکی، جمعیت بز در جهان افزایش یافته است. پرورش بز یکی از عناصر کلیدی دخیل در اقتصاد کشاورزانی دارد که در نواحی خشک و نیمه خشک دربرگیرنده بیشتر مساحت ایران زندگی میکنند. حدود 30 میلیون راس بز کرکی در سراسر جهان وجود دارد که 5/4 تا 5 میلیون راس از آنها در ایران پرورش داده میشوند. بز کرکی راینی مهمترین نژاد کرکی کشور بوده و در جنوب شرقی ایران گسترده است و برای تولید گوشت و کرک نگهداری می شود. تقریبا سه میلیون رأس از این نژاد در استان کرمان وجود دارد. در سالهای اخیر برنامه ملی اصلاح نژاد به منظور مطالعه و حفاظت از تنوع ژنتیکی این نژاد اجرا شده، ولی منجر به پیشرفت زیادی در سوددهی اقتصادی آن نشده است که یکی از دلایل آن میتواند فقدان یک شاخص انتخاب اقتصادی برای صفات پایه در برنامه اصلاح نژاد باشد. زنده مانی یکی از صفات مهم اقتصادی و از عوامل تاثیرگذار بر درآمدزایی گله ها است زیرا هر گونه مرگ و میر یا حذف زودهنگام دام درآمد دامدار را کاهش می دهد. بنابراین، ورود این صفت در برنامه های اصلاحی می تواند منجر به بهبود آن و در نتیجه بازدهی اقتصادی بیشتر شود. با توجه به اهمیت زنده مانی و اینکه تا کنون زنده مانی بزهای کرکی راینی مطالعه نشده است، هدف از این مطالعه بررسی تابع توزیع زنده مانی بزغاله های کرکی راینی از زمان تولد تا یکسالگی بود. مواد و روش ها: در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از رﻛﻮردﻫﺎی زﻧـﺪهﻣـﺎﻧﻲ ﺗﻌـﺪاد 3055 راس بزغاله (حاصل از 201 راس بز نر و 1309 راس بز ماده)، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﮔﻠﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎه ﭘﺮورش و اﺻﻼح نژاد بز کرکی راینی واﻗﻊ در شهرستان بافت که ﻃﻲ ﺳﺎلﻫﺎی 1386-1372 ﺟﻤﻊآوری ﺷﺪه بودند، استفاده شد. توزیع فراوانی علل حذف و تابع توزیع زنده مانی بزغالهها تا سن یکسالگی با استفاده از نرم افزار R برآورد شد. یافته ها: میزان حذف بزغالهها از تولد تا سن یکسالگی برابر با 09/22 درصد میباشد ﻛﻪ مقدار آن در سه ماه اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب 2/11، 08/5، 17/2 و64/3 درصد می باشد. مهمترین دلایل حذف به ترتیب اولویت مازاد پرواری و مرگ در اثر بیماری بوده است. میزان زنده مانی تجمعی بزغالهها از تولد تا سن یکسالگی 91/77 درصد بود. ضریب تابعیت میزان زنده مانی از سن نشان داد ﻛﻪ روزانه 048/0 درﺻﺪ از زنده مانی بزغالهها ﻛﺎﻫﺶ می یابد. نتیجه گیری: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮدن ﻣﻴﺰان ﺗﻠﻔﺎت در ﺳﻪ ﻣﺎهه اول زﻧﺪﮔﻲ بزغالهﻫﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻲﮔﺮدد در ﻧﺤﻮة مدیریت و ﺳﻴﺴﺘﻢ ﭘﺮورش بزغالهﻫﺎ تجدید نظر گردیده و در کنار آن بهبود ظرفیت ژنتیکی و لحاظ نمودن صفت زنده مانی در برنامه های اصلاح نژادی مدنظر قرار گیرد.
Background and objectives: The goat population has increased globally despite major changes in agriculture due to industrial mergers, globalization, and technological advances in the developed countries. Goat farming is one of the key elements contributing to the economy of farmers living in the arid and semi-arid regions including most areas of Iran. There are 30 million heads of cashmere goats around the world and 4.5-5 million heads of cashmere goats are bred in Iran. Raini goat is one of the most important Iranian native goats that spread in the southeast of Iran where these animals are kept for both meat and cashmere production. There are almost 3 million heads of this trait in Kerman province. Although many breeding programs were performed, but have not led to much progress in its economic profitability. One of these reasons can be lack of an economic selection index for basic traits. Survival is one of the most important economic traits and effects on income of farmers, because death or early culling of animals decreases income of breeders. Hence, considering this trait in breeding programs can improve it and increase economic performance of animals. Considering the importance of survival, and the fact that survival of Raini goats has never been studied, the aim of this study was to estimate survival distribution function in Raini kids from birth to yearling. Materials and methods: Data set used in this study were 3055 records of kids (from 201 male goats and 1309 female) related to the breeding station of Raini goat located in the Baft city of Kerman province, collected during the years 1992 to 2007. The frequency distribution for causes of culling and survival distribution function of kids to yearling age was estimated by R software. Results: The overall kids’ culling up to yearling age was 21.09 percent, which in the first, second, third and fourth triplet months was 11.2%, 5.08%, 2.17%, and 3.64%, respectively. The most causes of removing kids from the flock were extra-fattening kids and mortality due to illness, respectively. The accumulative survival from birth to yearling age of kids was 77.91 percent. The regression coefficient of survival showed that the survival rate decreased by 0.048 percent per day. Conclusion: Considering the higher mortality rate in the first 3 months of life, it can be recommended to reconsider in the way of management and breeding system, improve genetic capacity and involve survival trait in breeding programs.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_4121_24c078e758c7a2e202d3cf9c1251c741.pdf
بز کرکی راینی
زنده مانی
صفات اقتصادی
مرگ و میر
Survival
Economic traits
Mortality
Raini Cashmere Goat