per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
1
22
10.22069/ejrr.2016.3225
3225
بررسی انباشت اطلاعات در توالی DNA اشرشیاکولی موثر در بیماری ورم پستان در گاو شیری با استفاده از نظریه اطلاعات
مصطفی قادری زفره ایی
mosmos741@yahoo.com
1
علی بندی دستجردی
alibandi66@yahoo.com
2
محمدرضا بحرینی بهزادی
bahreini@yu.ac.ir
3
فرهاد صمدیان کرج آباد
fsamadian@yu.ac.ir
4
مهرداد معمار
meamar@yu.ac.ir
5
استادیار ژنتیک و اصلاح دام گروه علوم دامی دانشگاه یاسوج
دانشگاه یاسوج
استادیار ژنتیک و اصلاح دام گروه علوم دامی دانشگاه یاسوج
دانشگاه یاسوج
دانشگاه یاسوج
سابقه و هدف: بیماری ورم پستان هزینههای زیادی را سالانه به واحدهای پرورش گاو شیری در کشورهای مختلف وارد میکند. ورم پستان ناشی از باکتری اشرشیاکولی، در گاوهای با تولید شیر بالا شایع بوده که همراه با تعداد کم سلولهای بدنی در شیر است. شدت و تأثیر ورم پستان ناشی از باکتری اشرشیاکولی در بین گاوهای درون یک گله و همچنین در بین مراحل مختلف شیرواری یک گله متفاوت است. حالت شدید ورم پستان ناشی از باکتری اشرشیاکولی با کاهش میزان تولید شیر همراه است که میتواند منجر به مرگ گاو شیری دارای بیماری نیز شود. از آنجایی که باکتری اشرشیاکولی مهمترین نقش را در ایجاد و گسترش بیماری ورم پستان دارد، در این تحقیق سعی شد که توالیهای قطعات DNA این باکتری که در ایجاد ورم پستان نقش دارند، از پایگاه بانک جهانی ژن استخراج و با استفاده از نظریه اطلاعات مورد بررسی قرار گیرند. مواد و روشها: در این مطالعه، ابتدا توالیهای DNA باکتری اشرشیاکولی مرتبط با بیماری ورم پستان در گاو شیری از پایگاه بانک جهانی ژن (NCBI) انتخاب و سپس این توالیها با فرمت FASTA ذخیره شدند. توالیهای قطعههای DNA با یکدیگر همتراز شدند. میزان آنتروپی، اطلاعات متقابل بین نوکلئوتیدها و همچنین فاصله بین قطعههای DNA با استفاده از نرم افزار متلب محاسبه و مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آنتروپی توالیهای قطعات DNA این باکتری متفاوت بوده اما تقریباً همه آنها از میزان زیادی آنتروپی برخوردار بودند H(x) > 1.900)). قدر مطلق فاصله کولبک – لایبلر نشان داد که توالیهای DNA، نامشابه بودند. بنابراین چنین استنباط شد که توالیهای DNA یاد شده در شبکههای متفاوت متابولیکی نقش دارند و لذا دستورزی آنها – نظیر خاموش کردن بیان آنها– میتواند اثرات پیشبینی نشدهایی را ایجاد کند. نتایج حاصل از اطلاعات متقابل نشان داد که نوکلئوتیدهای موجود در قطعات مختلف DNA دارای میزان ارتباط مختلفی هستند. این ارتباط غیر یکسان بین قطعات مختلف DNA میتواند نوعی از درجهی عدم تعادل پیوستگی را بین بازهای DNA نشان دهد. نتیجهگیری کلی: در یک نتیجهگیری کلی میتوان چنین بیان کرد که برای مدیریت بیماری ورم پستان ناشی از باکتری اشرشیاکولی میتوان آن دسته از قطعات DNA که بیشترین آنتروپی را دارند به عنوان اهداف زیستفنآوری و دارویی در نظر گرفت. به دلیل اینکه فرضیه اساسی و کلیدی این پژوهش آن بود که هر چه قدر یک قطعه DNA آنتروپی بیشتری در یک مجموعه ژنومی خاص را ایجاد کند، شاید نقش بیشتری در ایجاد ورم پستان در گاو شیری داشته باشد.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3225_b24a737828fc5efaf71ceab3c3f1bd40.pdf
اشرشیاکولی
اطلاعات متقابل
آنتروپی
کولبک لایبلر
ورم پستان
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
23
44
10.22069/ejrr.2016.3226
3226
بررسی اثر کاربرد ترکیبات نیتروژن غیر پروتئینی آهسته رهش ایزوبوتیر آلدئید منو اوره و اپتیژن بر فراسنجههای شکمبهای و گوارشپذیری مواد مغذی در گوسفند
علیرضا طالبیان مسعودی
armasoudi@gmail.com
1
محمد مهدی معینی
mmoeini2008@gmail.com
2
منوچهر سوری
m.souri@razi.ac.ir
3
هرمز منصوری
hormoz.mansouri@gmail.com
4
معصومه عبدلی سنجانی
mabdoli@iau-arak.ac.ir
5
عضو هیات علمی
گروه علوم دامی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، کرج
گروه شیمی،دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک
چکیده:سابقه و هدف: کاهش نرخ تجزیه اوره یکی از راهبردهای بهبود مصرف آن در دامهای نشخوار کننده است و فراورده های متعدد آهسته رهش برای این منظور توسعه یافته اند. این تحقیق به منظور بررسی اثرات استفاده از دو ترکیب نیتروژن غیر پروتئینی آهستهرهش شامل ایزوبوتیرآلدئیدمنواوره و اپتیژن بر فراسنجههای شکمبهای و گوارشپذیری مواد مغذی در گوسفند و مقایسه آنها با اوره معمولی انجام شد.مواد و روشها: ایزوبوتیرآلدئیدمنواوره با روش متصل نمودن زنجیره کربن شاخهدار به ملکول اوره جهت کاهش درجه حلپذیری آن ساخته شد و نمونه های ساخته شده از نظر ساختمان شیمیایی، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند. اثرات استفاده از این ترکیب بر خصوصیات تخمیر شکمبه، گوارشپذیری خوراک، تولید پروتئین میکروبی و تعادل نیتروژن در مقایسه با اوره معمولی و ترکیب وارداتی اپتیژن در یک آزمایش درون تنی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از چهار راس گوسفند بالغ نر توده نژاد فراهانی دارای فیستولای شکمبهای در قالب طرح آزمایشی مربع لاتین استفاده شد.یافته ها: آزمایشات طیف سنجی مادون قرمز و رزونانس مغناطیسی پروتون نمونههای ساخته شده نشان دهنده انجام صحیح واکنش ساخت ترکیب همچنین بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ترکیب ساخته شده موید تشکیل ترکیب مورد نظر بود. استفاده از ترکیبات آهسته رهش مزبور در جیره باعث اختلاف معنی دار در غلظت نیتروژن آمونیاکی شیرابه شکمبه شد به نحوی که در زمانهای نیم و یک ساعت پس از مصرف خوراک در دامهای تغذیه شده با جیره حاوی اوره، مقدار نیتروژن آمونیاکی شیرابه شکمبه بیشتر از جیرههای حاوی نیتروژن آهسته رهش بود درحالیکه تفاوتی بین این جیرهها مشاهده نگردید. در ساعت دو پس از مصرف خوراک، بیشترین مقدار نیتروژن آمونیاکی متعلق به جیره حاوی اوره به مقدار 77/10 میلی گرم در دسیلیتر و کمترین مقدار آن متعلق به جیره حاوی ترکیب ایزوبوتیرآلدئید منو اوره به مقدار 80/4 میلیگرم در دسیلیتر بود و جیره حاوی اپتیژن با 34/6 میلیگرم در دسیلیتر بین این دو قرار گرفت(01/0>p). گوارشپذیری ماده خشک، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و شوینده اسیدی و همچنین تولید پروتئین میکروبی تحت تاثیر بکار گیری ترکیبات آهسته رهش قرار نگرفت ولی مصرف ماده خشک در دامهای تغذیه شده با اپتیژن بیشتر از دامهای تغذیه شده با اوره یا ترکیب ایزوبوتیرآلدئیدمنواوره بود(05/0>p). بیشترین میانگین مصرف نیتروژن روزانه در این آزمایش متعلق به جیره حاوی اپتیژن به مقدار 33/18 گرم در روز و کمترین مقدار آن مربوط به جیره حاوی ترکیب ایزوبوتیرآلدئیدمنواوره به مقدار 39/13 گرم در روز بود و بین جیره های آزمایشی از نظر مقدار دفع نیتروژن اختلاف معنی داری مشاهد گردید. بیشترین مقدار دفع نیتروژن مدفوع مربوط به جیره حاوی اپتیژن به مقدار95/6 گرم در روز و کمترین مقدار دفع نیتروژن ادرار به مقدار 12/4 گرم در روز متعلق به دامهای تغذیه شده با جیره حاوی ترکیب ایزوبوتیرآلدئیدمنواوره بود(01/0>p).نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ترکیبات مورد نظر قابلیت جایگزینی با اوره را دارند و استفاده از آنها در جیره نشخوارکنندگان می تواند شرایط ایمن تری را از لحاظ به کارگیری نیتروژن غیر پروتئینی فراهم نماید اگرچه ممکن است بکارگیری آنها در همه حالات منجر به بهبود عملکرد در مقایسه با اوره نشود.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3226_3b873a87ef517b5e66862be96382b63a.pdf
اوره
قابلیت هضم
ایزوبوتیر الدئید منو اوره
اپتیژن
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
45
70
10.22069/ejrr.2016.3227
3227
تعیین ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تجزیه پذیری علوفه اسپرس آبی و دیم عملآوری شده با اوره در گوسفند
بهروز یار احمدی
behrouzy@gmail.com
1
مرتضی چاجی
mortezachaji@yahoo.com
2
محمد بوجارپور
bojarpour@gmail.com
3
خلیل میرزاده
mirzadeh2005@yahoo.com
4
مرتضی رضایی
rezai_m@yahoo.com
5
دانشجوی دکترای تخصصی تغذیه دام
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی را مین خوزستان
عضو هیات علمی/ دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
عضو دانشگاه
عضو هیات علمی پپوهشی/ موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
سابقه و هدف: اسپرس یک گیاه علوفهای چند ساله متعلق به خانواده بقولات بوده و کاشت آن بیشتر بهصورت آبی و دیم بهمنظور تولید علوفه میباشد. عملآوری با آب یا اوره یکی از روشهای مناسب برای کاهش غلظت تاننها میباشد. این آزمایش با هدف تعیین ترکیبات شیمیایی، ترکیبات فنولی و تانن، قابلیت هضم و تجزیه پذیری دو رقم علوفه اسپرس دیم و آبی عملآوری شده با آب یا اوره و بدون عملآوری در گوسفند انجام شد. مواد و روشها: تیمارها شامل 6 تیمار علوفه اسپرس آبی و دیم عملآوری شده (با آب یا اوره) و عملآوری نشده بودند. ترکیب شیمیایی و ترکیبات فنولی، تانن کل و تانن متراکم و تجزیهپذیری با طرح کاملا تصادفی، آزمایش تعیین قابلیت هضم با شش رأس گوسفند نر نژاد لری در قالب طرح مربع لاتین چرخشی6 ×6 و دادههای مربوط به نیتروژن آمونیاکی و pH به روش اندازهگیری تکرار شده در زمان تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: بین تیمارهای مختلف بیشترین درصد پروتئین خام (25/14 درصد) مربوط به عملآوری با اوره بود. بیشترین غلظت کل ترکیبات فنولی، تانن کل و تانن متراکم به ترتیب با 58/5، 36/5 و 35/3 درصد مربوط به اسپرس دیم بدون عملآوری بود و با تیمارهای دیگر تفاوت معنیدار داشت (05/0P
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3227_0355fadd7c5ab0549fa72eac8765f131.pdf
اسپرس
تانن
تجزیهپذیری
عملآوری با آب یا اوره
قابلیت هضم
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
71
90
10.22069/ejrr.2016.3228
3228
اثر تزریق ویتامینهای A و Eبر انتقال غیرفعال ایمونوگلوبولینG و برخی فراسنجه های خونی گوساله
رضا راه چمنی
r_rahchamani@yahoo.com
1
محبوبه مرادیان
mahbobe.moradian@yahoo.com
2
ابراهیم بنی حسن
ebibani@yahoo.com
3
آشورمحمد قره باش
ghareh44@yahoo.com
4
عباس ضیغمی
amzmzeyghami@gmail.com
5
عضو هیات علمی دانشگاه گنبد کاووس
دانش آموخته
پژوهشگر دانشگاه ملبورن استرالیا
عضو هیات علمی دانشگاه گنبد
دامپزشک بخش خصوصی
سابقه و هدف: افزایش جذب ایمونوگلوبینهای آغوز از عوامل مهم در سلامت گوساله است. ذخیره ویتامین A و E در بدن کم بوده وخوراندن آغوز کمک چندانی به افزایش آن نمیکند. با توجه به احتمال کمبود این دو ویتامین در ابتدای تولد و نقش آنها در حفظ اپیتلیومها از جمله مخاط روده و تقویت سیستم ایمنی بدن این مطالعه به منظور تعیین اثر تزریق ویتامینهای A و E بر انتقال غیرفعال ایمونوگلوبولین G، پروتئین کل، آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و برخی فاکتورهای خونشناسی گوساله انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه با استفاده از 12راس گوساله ماده نژاد هلشتاین تازه متولد شده در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار آزمایشی و سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد: تزریق محلول نرمال سالین 9/0 درصد به میزان 14 درصد وزن بدن، تیمار ویتامین A: تزریق 200000 واحد بینالمللی ویتامینA ، تیمار ویتامین E : تزریق 300 واحد بینالمللی ویتامینE ، تیمار ویتامینA+E : تزریق توام 200000 واحد بینالمللی ویتامین Aو 300 واحد بینالمللی ویتامین E به روش داخل عضلانی بلافاصله بعد از تولد و قبل از خوردن آغوز بودند. آغوز از دوشش اولها جمعآوری و تا زمان استفاده فریز شد. بعد از تزریق، آغوز به میزان 10% وزن بدن خورانده شد. نمونهگیری از خون قبل از تزریق، 3، 14 و 28 روز پس از تزریق از سیاهرگ گردنی انجام گرفت. غلظت ایمونوگلبولین G (IgG) سرم خون با روش الایزا اندازهگیری شد و فاکتورهای خون شناسی شامل پروتئین کل خون، آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز، شمارش تعداد پلاکتها، گلبولهای قرمز و شاخصهای آنها، هموگلوبین، هماتوکریت، گلبولهای سفید و شمارش تفریقی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای ایمونوگلوبین با رویهOne-way ANOVA و سایر دادهها با طرح اندازهگیریهای مکرر در زمان با استفاده از نرم افزار آماری SPSS v. 21 تجزیه و تحلیل گردیدند.یافته ها: نتایج نشان داد غلظت ایمونوگلوبولین G سرم خون بین تیمار ویتامین A با تیمار ویتامین E (بالاترین میانگین) اختلاف معنیدار (05/0 (P< داشت ولی با تیمار شاهد اختلاف معنیدار نداشتند. زمان نمونهگیری (سن) بر میزان آنزیم AST ، پروتئین کل، پلاکت، هماتوکریت، هموگلوبین و لنفوسیت اثر معنیدار داشت. تیمار (گروه) اثر معنیداری بر تعداد گلبولهای سفید و نوتروفیلها داشت و تیمار شاهد، ویتامین A و ویتامین E با تیمار ویتامین A+E اختلاف معنیدار داشتند. اثر متقابل زمان و تیمار مقدار هموگلوبین و هموگلوبین متوسط سلولی معنیدار بود. تزریق ویتامینهای A و E و تزریق توام روی سایر پارامترها اثر معنیداری نداشت (05/0< (P. نتیجه گیری: در این مطالعه تزریق داخل عضلانی 200000 واحد ویتامین A و 300 واحد ویتامین E قبل از خوردن آغوز تاثیر چندانی بر غلظت ایمونوگلوبین سرم و سایر شاخصهای خون شناسی نداشت.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3228_be62536c3fdc3a827d7afeee74f0b261.pdf
گوساله
ویتامین A
ویتامین E
ایمونوگلوبین
خون شناسی
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
91
110
10.22069/ejrr.2016.3229
3229
اثر افزودن روغنهای کلزا، سویا و ماهی به جیره خوراکی بر عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در برههای پرواری
رضا پرور
parvar.90@gmail.com
1
تقی قورچی
ghoorchit@yahoo.com
2
محمود شمس شرق3
m_shams196@yahoo.com
3
دانشجو
عضو هیئت علمی دانشگاه
عضو هیئت علمی
سابقه و هدف: در سالهای اخیر استفاده از روغنها در جیره دام بهدلیل داشتن برخی اسیدهای چرب مفید برای سلامتی انسان همچون اسید لینولئیک و اسیدلینولنیک مورد توجه قرار گرفته است. این آزمایش به منظور بررسی تاثیر افزودن منابع مختلف اسیدهای چرب مفید شامل روغنهای گیاهی (کلزا و سویا) و روغن ماهی به صورت جداگانه و مخلوط با هم بر عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در برههای پرواری انجام شد. مواد و روشها: تعداد 35 راس بره نر نژاد افشاری با میانگین وزن اولیه 2 ±8/27 کیلوگرم و سن حدود 4 تا 5 ماه مورد استفاده قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار شامل تیمار 1) شاهد (بدون افزودن روغن)، تیمار 2) 3 درصد روغن ماهی، تیمار 3) 3 درصد روغن کلزا، تیمار 4) 3 درصد روغن سویا، تیمار 5) 5/1 درصد روغن ماهی + 5/1 درصد روغن کلزا، تیمار 6) 5/1 درصد روغن ماهی + 5/1 درصد روغن سویا و تیمار 7) 5/1 درصد روغن کلزا + 5/1 درصد روغن سویا انجام گرفت. به هر تیمار پنج راس بره پرواری تعلق گرفت. 14روز دوره عادت پذیری و 84 روز دوره آزمایشی برای دامها در نظر گرفته شد. از روز 70 از جیرههای آزمایشی و مدفوع نمونهگیری شد و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی با روش خاکستر نامحلول در اسید اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج آزمایش نشان داد که منابع مختلف چربی در جیره برههای پرواری اثر معنیداری بر افزایش وزن روزانه در کل دوره داشت (05/0P نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روغنهای سویا و کلزا تا سطح 3 درصد میتواند بدون تاثیر منفی بر عملکرد بره-های پرواری به جیره افزوده شوند، در حالی که افزودن روغن ماهی در این سطح توصیه نمیشود. واژههای کلیدی: روغن ماهی، روغن کلزا، روغن سویا، عملکرد رشد، بره پرواری
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3229_810ac26509c0b9bd84eb7a137d422fd5.pdf
روغن ماهی
روغن کلزا
روغن سویا
عملکرد رشد
بره پرواری
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
111
132
10.22069/ejrr.2016.3230
3230
تاثیر ارقام مختلف پوست انار بر قابلیت هضم ماده خشک، جمعیت پروتوزا و تولید گاز متان به روش آزمایشگاهی
وحیده رزم آذر
razmazar_v@yahoo.com
1
نور محمد تربتی نژاد
n_torbatinejad@yahoo.com
2
جمال سیف دواتی
jseifdavati@yahoo.com
3
سعید زره داران
zerehdaran@um.ac.ir
4
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
عضو هیئت علمی گروه تغذیه دام و طیور
مدرس گروه علوم دامی
استاد گروه علوم دامی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیدهسابقه و هدف: ایران علاوه بر مرکز پیدایش انار و رویشگاه طبیعی آن، مرکز تنوع ارقام و نیز بزرگترین تولید کننده انار در جهان میباشد. پوست انار تقریباَ 26- 30% وزن کل میوه را تشکیل میدهد، در سالهای اخیر فعالیتهای بیولوژیکی پلیفنلی-های پوست انار توجه بسیاری از پژوهشگران و مصرف کنندگان را به خود جلب کرده است. اثرات تانن بر میکروارگانیسمهای تولیدکننده متان در شکمبه و پروتوزا به اثبات رسیده است، همچنین تاثیر آن بر کنیتیک تولید گاز و تخمیر شکمبهای با توجه به نوع گیاه بسیار متفاوت گزارش شده است. لذا این تحقیق به منظور بررسی ترکیب شیمیایی، مواد پلیفنولی، پویایی تولید گاز، قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک، میزان تولید گاز، متان و تعداد پروتوزوا شکمبهای سه رقم مختلف پوست انار (ترش جنگلی گرگان، ملس بهشهر و شیرین کلباد) به روش آزمایشگاهی انجام شد.مواد و روشها: پوست ارقام مورد نظر در زمان برداشت (فصل پاییز) از نقاط مختلف استان گلستان جمعآوری و خشک گردید. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و چهار تکرار اجرا شد. بعد از آزمون گاز ابتدایی برای ارزیابی الگوی تولید گاز طی 96 ساعت انکوباسیون، زمان نصف حداکثر گاز تولیدی (t½) محاسبه شد و سپس طی دو مرحله دیگر آزمون گاز برای زمان 24 ساعت و t½ برای هر سوبسترا اجرا شد. قابلیت هضم حقیقی ماده خشک با استفاده از باقیمانده مواد انکوباسیون شده اندازهگیری شد و ضریب تفکیک (PF)، توده میکروبی، تولید گاز متان، pH و تعداد پروتوزا نیز اندازهگیری و محاسبه شدند.یافتهها: بیشترین مقدار پروتئین خام در رقم شیرین کلباد (01/4%) و بیشترین مقدار چربی خام (87/1%) و ADF (62/19%) در رقم ترش جنگلی گرگان مشاهده شد (05/0Pنتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان دادند که پوست انار (ترش جنگلی گرگان، ملس بهشهر و شیرین کلباد) به عنوان یکی از ضایعات مهم کشاورزی در ایران به دلیل داشتن ترکیبات فنولی و تانن دارای فعالیت بازدارنده علیه تعدادی از میکروارگانیسمهای دخیل در تولید متان و همچنین پروتوزاها میباشد. بنابراین، میتوان مخلوطی از رقمها را برای دستکاری تخمیر شکمبه و کاهش تولید گاز متان استفاده کرد.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3230_ebaaf92e46afe82086f8021aa1823198.pdf
پوست انار
تانن
تخمیر شکمبهای
متان
پروتوزوا
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
133
144
10.22069/ejrr.2016.3232
3232
بررسی آمیخته گری میش های زندی با قوچ رومانوف و مقایسه عملکرد بره های دورگ و خالص زندی تا سن شیرگیری
مهدی خجسته کی
mahdikhojastehkey@yahoo.com
1
محمد یگانه پرست
yeganeh@qomarc.ir
2
مجید کلانتر نیستانکی
m2332002@yahoo.com
3
استادیار مرکز تحقیقات و اموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قم
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قم
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قم
سابقه و هدفاین مطالعه به منظور مقایسه بازده آمیخته گری میش های زندی با نژاد رومانوف و بررسی عملکرد بره های آمیخته آنها تا سن شیرگیری در استان قم انجام شد. مواد و روشدر مهر ماه 1392 تعداد 297 راس میش زندی که حداقل دو ماه از زایمان آنها گذشته بود انتخاب و با استفاده از سیدر تحت تیمار همزمان سازی فحلی قرار گرفتند. 13 روز بعد از جایگذاری، سیدرها از دستگاه تولید مثلی میش ها خارج شد و همزمان به هر یک از میش ها 500 واحد بین المللی PMSG تزریق شد. میش های تیمار شده به دو گروه 147 و 150 راسی تقسیم شدند. میش های گروه اول با استفاده از اسپرم منجمد قوچ رومانوف و با عمل لاپاروسکوپی تلقیح شدند و میش های گروه دوم با روش طبیعی و با استفاده از قوچ های همان گله به مدت دو دوره فحلی(34 روز) بارور شدند. زایش تمام میشها در دو گروه ثبت گردید و وزن کشی بره ها در بدو تولد و سن شیرگیری انجام و تلفات آنها در این مدت ثبت شد. مقایسه آماری بین گروه های آزمایشی در مورد داده های پارامتریک با استفاده از روش GLM و در مورد داده های ناپارمتریک با استفاده از رویه Mann-Whitney در نرم افزار SPSS(16) انجام شدیافته هابر اساس نتایج بررسی حاضر درصد تلفات قبل از شیرگیری بره های آمیخته رومانوف- زندی 8/3 درصد و در بره های زندی 5/9 درصد بود ولی به لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. میانگین وزن شیرگیری بره های دورگ رومانوف- زندی و بره های زندی به ترتیب 45/26 و 2/21 کیلوگرم و میانگین رشد روزانه قبل از شیرگیری آنها به ترتیب 88/245 و 22/187 گرم و با تفاوت معنی دار بود (01/0>P). میانگین مجموع وزن بره های متولد شده به ازای هر زایش در گروه رومانوف- زندی 78/5 کیلوگرم و در گروه زندی 92/4 کیلوگرم بود (01/0>P). همچنین میانگین مجموع وزن بره از شیرگرفته شده به ازای هر زایش در گروه آمیخته با رومانوف 04/35 کیلوگرم و در گروه خالص زندی 12/27 کیلوگرم به ازای هر راس میش بود (01/0>P). نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه آمیخته گری میش های زندی با قوچ رومانوف منتج به تولید بره های دورگه ای با قدرت زنده مانی مناسب و سرعت رشد قبل از شیرگیری و وزن شیرگیری بالاتر نسبت به بره های زندی شد. لذا آمیخته گری کنترل شده با رعایت حفظ ذخایر ژنتیکی بومی می تواند به افزایش بازده تولید در واحدهای پرورش گوسفند کمک کند. مشاهدات نشان داد که روش لاپاروسکوپی برای باروری میش های زندی با اسپرم رومانوف بازده مناسبی نداشته و به منظور افزایش بازده آمیخته گری گوسفند زندی با رومانوف شاید بهتر باشد تدابیر لازم برای استفاده مستقیم از قوچ های رومانوف در داخل کشور اندیشیده شود.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3232_2cb156817daaedcb1682b5f14a6464a0.pdf
گوسفند
آمیخته گری
بازده رشد
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
145
170
10.22069/ejrr.2016.3233
3233
اثرات جایگزینی سطوح کنجاله کنجد با کنجاله سویا بر مصرف خوراک، قابلیت هضم، متابولیت های شکمبه، فعالیت جویدن، عملکرد پروار بره های نر پرواری
بهمن قربانی
bahman403091@yahoo.com
1
اسدلله تیموری یانسری
astymori@yahoo.com
2
علیرضا جعفری صیادی
arjsayadi@yahoo.com
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
این پژوهش به منظور بررسی اثرات جایگزینی کنجاله کنجد با کنجاله سویا بر عملکرد رشد، مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، میانگین و ترکیب لاشه در بره های نژاد زل-تاب در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار شامل تیمار 1، 2، 3، 4 و 5 با صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد جایگزینی کنجاله کنجد با کنجاله سویا با 4 تکرار به مدت 90 روز انجام شد. وزن کشی دام ها هر 15 روز، مصرف خوراک به طور روزانه و با جمع آوری کل مدفوع در روز 50 تا 55 آزمایش، قابلیت هضم مادهی خشک و مواد مغذی نیز اندازه گیری شد. در پایان آزمایش دو تکرار از هر تیمار کشتار و لاشههای آنها مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدار خوراک مصرفی روزانه، وزن و افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک، کل مدت زمان مصرف خوراک و نشخوار و فعالیت جویدن دام بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری نداشتند. قابلیت هضم ظاهری ماده ی خشک، چربی خام و ماده آلی تفاوت معنی دار داشتند و تیمار 4 بیشترین قابلیت هضم ظاهری ماده خشک را داشت. با افزایش کنجاله کنجد نرخ عبور مواد جامد از شکمبه نسبت به تیمار 1 کاهش و در نتیجه زمان ماندگاری افزایش یافت. افزودن کنجاله کنجد در تیمار 5 نیتروژن آمونیاکی را به طور معنی داری افزایش داد. تیمارهای آزمایشی بر عمق سینه، وزن خون، وزن چربی کلیه و طول استخوان لگن لاشه معنیداری بودند. نتایج نشان داد که استفاده از جیره پایه و 75 درصد کنجاله کنجد جایگزین شده با کنجاله سویا به عنوان منبع پروتئینی بدون تأثیر معنی دار سبب بهبود قابلیت هضم، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل و عملکرد پروار شد. به طور کلی می توان در جیره بره های پرواری کنجاله کنجد را بدون اثرات مضر بر فراسنجه های تولیدی و عملکرد پروار، در هر سطحی، جایگزین کنجاله سویا کرد.مقدمهکمبود مواد خوراکی و هم چنین تخصیص بیش از 75 درصد از هزینههای پرورشی دام در تغذیه آن، چالشهایی را در راستای تأمین پروتئین حیوانی مورد نیاز جامعه به وجود آورده است لذا برآورد صحیح ارزش تغذیهای مواد خوراکی دامی به ویژه منابع جدید پروتئینی میتواند گام مهمی در تأمین احتیاجات دام و کاهش هزینه های پرورشی بهشمار آید. مکملهای پروتئینی از دو منشأ حیوانی و گیاهی هستند و انتخاب آنها تابعی از کیفیت و قیمت آنهاست. مکملهای با منشأ حیوانی به علت قیمت بالا و مسائل بهداشتی، به مقدار خیلی کم در جیرهی نشخوارکنندگان مورد استفاده قرار می گیرند.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3233_257e7af2d9862da75f769991e5289cc4.pdf
کنجاله کنجد
کنجاله سویا
قابلیت هضم
نرخ عبور
ترکیب لاشه
per
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
نشریه پژوهش در نشخوار کنندگان
2345-4253
2345-4261
2016-09-20
4
2
171
190
10.22069/ejrr.2016.3234
3234
اثر اخته کردن بر عملکرد، برخی فراسنجههای پلاسما و ویژگیهای لاشۀ بزغالههای مرخز
رضا ناصری هرسینی
r_naseri_h@yahoo.com
1
فرخ کفیل زاده
kafilzadeh@razi.ac.ir
2
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرمانشاه، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، کرمانشاه، ایران
عضو هیات علمی گروه علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه
سابقه و هدف: اخته کردن نشخوارکنندگان به عنوان یک ابزار مدیریتی از دیرباز مورد توجه پرورش دهندگان قرار داشته و پیآمدهای آن بر عملکرد رشد و تا حد کمتری بر ویژگیهای لاشه در گاو و گوسفند مورد بررسی قرار گرفته است. در هر حال اطلاعات ما از تأثیر این عمل بر عملکرد رشد و به ویژه بر ویژگیهای لاشۀ بز و روند انباشت چربی در بدن محدود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اخته کردن بر عملکرد رشد و برخی ویژگیهای لاشۀ بزغالههای نژاد مرخز به انجام رسید. مواد و روشها: این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار با استفاده از 16 رأس بزغالۀ نر نژاد مرخز انجام شد. اخته کردن بزغالهها با استفاده از حلقههای لاستیکی صورت گرفت. جیرۀ آزمایشی بر اساس جداول انجمن ملی تحقیقات (2007) تنظیم گردید و بزغالهها به مدت 119 روز با آن تغذیه شدند. میزان خوراک مصرفی هر بزغاله به صورت روزانه و افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به صورت ماهیانه محاسبه شدند. بهمنظور تعیین غلظت برخی فراسنجههای خونی، در روزهای 1، 60 و 119 آزمایش از ورید وداج بزغالهها خونگیری بهعمل آمد و در انتهای دورۀ پروار چهار بزغاله از هر تیمار کشتار و وزن اجزای غیرلاشهای، با تأکید بر بافتهای چربی داخلی و برخی ویژگیهای لاشه شامل وزن و درصد لاشه، وزن قطعات لاشه، کاهش وزن در اثر سرد شدن لاشه، ضخامت چربی زیرپوستی و سطح مقطع عضلۀ راسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که اخته کردن بزغالههای مرخز افت معنیدار فراسنجههای عملکردی شامل میانگین خوراک مصرفی، میانگین افزایش وزن روزانه و افزایش ضریب تبدیل خوراک را به دنبال داشت. با این وجود اخته کردن بزغالهها تأثیر معنیداری بر غلظت فراسنجههای آلبومین، کراتینین، پروتئین کل، اوره، کلسترول، تریگلیسرید، لیپوپروتئینهای با چگالی بالا و پایین نداشت. وزن بدن خالی و وزن لاشههای سرد و گرم در بزغالههای اخته شده در سطوح تمایل به معنیداری از مقادیر کمتری در مقایسه با بزغالههای اخته نشده برخوردار بود. وزن بافت چربی بطنی در بزغالههای اخته شده به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0Pنتیجهگیری: اخته کردن بزغالههای مرخز سبب کاهش عملکرد تولید گردید و میتوان بیان داشت که اخته کردن این دام فاقد توجیه اقتصادی است.
https://ejrr.gau.ac.ir/article_3234_6fd17509ea60b13ce674c7968112ea6e.pdf
واژههای کلیدی: اخته کردن
بزغالههای مرخز
عملکرد تولید
فراسنجههای پلاسما
ویژگیهای لاشه