@article { author = {آخوندی, آیدین and مصطفی‌لو, یوسف and قره‌باش, آشور محمد and راه‌چمنی, رضا}, title = {The effect of different extenders and different levels of trehalose sugar on quality of Dalagh ram semen in frozen condition}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {1-14}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.12189.1498}, abstract = {Background and objectives: In artificial insemination of farm animals, frozen sperm is usually used. Sperm cryopreservation is one of the important methods for maintain and preserve genetic resources, which as one of the methods of assisted reproductive, can maintain the quality of sperm. Since beginning the time of artificial insemination technique, different diluents have been used to maintain and preserve semen in liquid and frozen condition. Extender composition and nature are of great importance in the viability of sperm. To this end, the aim of this research was to evaluate effects of milk, Tris-chicken egg yolk and Tris-turkey egg yolk extenders and different levels of trehalose sugar (0, 80, 100 and 120 mM) on Dalagh ram semen quality after freezing-thawing process. Materials and methods: In this research semen samples were collected from four Dalagh rams in the age of 2-3 years using artificial vagina. Then samples were diluted in different extenders and received different trehalose sugar treatments. Semen samples were aspirated into 0.5 ml straws and cooled to 4°C within 150 min and then frozen in liquid nitrogen. Frozen straws were transferred to a tank containing liquid nitrogen. After thawing spermatozoa quality parameters including percentage of sperm motility, viability, membrane integrity and sperm normality were evaluated. This experiment was carried out in 4×3 factorial arrangement with the use of completely randomized design. Treatments were included different levels of trehalose sugar (0 , 80 , 100 , 120 mM) and different extenders (milk and Tris-chicken egg yolk and Tris-turkey egg yolk). The obtained data from this study were analyzed by ANOVA procedure of Statistical Analysis System SAS (version 9.1). Comparison of data means were performed by Tukey test at the level of %1 error. Results: The results of this research showed effects different levels of trehalose sugar, on the percentage of sperm motility, viability, membrane integrity and sperm normality were significant (P<0.01). The highest sperm motility (42.33±1.59%), viability (68.73±1.61%), membrane integrity (66.06±1.35%) and sperm normality (79.66±1.25%) were obtained in 120 mM trehalose sugar. The effects extenders, on the percentage of sperm motility, viability, membrane integrity and sperm normality was significant (P<0.01). The highest sperm motility (42.50±1.38%), viability (71.25±1.39%), membrane integrity (53.30±1.17%) and sperm normality (73.85±1.08%) were obtained in Tris-turkey egg yolk extender. Conclusion: In general, considering all the indices evaluated for the dilution of Dalagh ram semen, the addition of 120 mM trehalose sugar in Tris-turkey egg yolk extender showed a better response than other treatments after freezing-thawing process.}, keywords = {Frozen,Trehalose,Extender,Semen,Ram Dalagh}, title_fa = {اثرات رقیق‌کننده‌ها‌ی مختلف و سطوح مختلف قند تره‌هالوز بر کیفیت منی قوچ دالاق در شرایط انجماد}, abstract_fa = {سابقه و هدف: در تلقیح مصنوعی حیوانات مزرعه‌ای معمولا از اسپرم منجمد استفاده می‌شود. یکی از روش‌های مهم جهت حفظ و نگهداری ذخایر ژنتیکی انجماد اسپرم است که به عنوان یکی از روش‌های کمک باروری می‌تواند سبب حفظ کیفیت اسپرم شود. از ابتدای بکارگیری تکنیک تلقیح مصنوعی، رقیق‌کننده‌های مختلفی جهت حفظ و نگهداری منی در شرایط مایع و منجمد استفاده شده است. ترکیب و ماهیت رقیق‌کننده‌ها از اهمیت زیادی در زنده‌مانی اسپرم برخوردارند. بدین منظور هدف از این پژوهش بررسی اثرات رقیق‌کننده‌های شیر، تریس-زرده تخم‌مرغ و تریس-زرده تخم بوقلمون و سطوح مختلف قند تره‌هالوز (صفر، 80، 100 و 120 میلی‌مولار) بر کیفیت منی قوچ دالاق پس از فرآیند انجماد-یخ‌گشایی بود. مواد و روش‌ها: در این پژوهش نمونه‌های منی از چهار رأس قوچ دالاق 2 تا 3 ساله با استفاده از مهبل مصنوعی جمع‌آوری گردید. سپس نمونه‌ها در رقیق‌کننده‌های مختلف، رقیق‌سازی شدند و تیمارهای مختلف قند تره‌هالوز را دریافت نمودند. نمونه‌های منی وارد پایوت‌های 5/0 میلی‌‌لیتری شدند و به مدت 150 دقیقه در دمای 4 درجه سانتی‌گراد خنک شدند و سپس در نیتروژون مایع منجمد گردیدند. پایوت‌های منجمد شده برای ذخیره‌سازی به تانک حاوی ازت منتقل شدند. پس از یخ‌گشایی فراسنجه‌های‌ کیفی اسپرماتوزوآ ﺷﺎﻣﻞ درﺻﺪ تحرک اسپرم، زنده‌مانی، سلامت غشاء و اسپرم طبیعی ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. این آزمایش به صورت فاکتوریل 3×4 با استفاده از طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارها شامل سطوح مختلف قند تره‌هالوز (صفر، 80، 100 و 120 میلی‌مولار) و رقیق‌کننده‌های مختلف (شیر، تریس-زرده تخم‌مرغ و تریس-زرده تخم بوقلمون) بودند. داده‌های به دست آمده از این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SAS (مدل 1/9) با رویه ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه میانگین داده‌ها توسط آزمون توکی در سطح خطای 1 درصد انجام شد. یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تأثیر سطوح مختلف قند تره‌هالوز بر درصد تحرک اسپرم، زنده‌مانی، سلامت غشاء و اسپرم طبیعی معنی‌دار بود (01/0P<). بیشترین تحرک اسپرم (59/1±33/42 درصد)، زنده‌مانی (61/1±73/68 درصد)، سلامت غشاء (35/1±06/66 درصد) و اسپرم طبیعی (25/1±66/79 درصد) در سطح 120 میلی‌مولار قند تره‌هالوز بدست آمد. تأثیر رقیق‌کننده‌ها نیز بر درصد تحرک اسپرم، زنده‌مانی، سلامت غشاء و اسپرم طبیعی معنی‌دار بود (01/0P<). بیشترین تحرک اسپرم (38/1±50/42 درصد)، زنده‌مانی (39/1±25/71 درصد)، سلامت غشاء (17/1±30/53 درصد) و اسپرم طبیعی (08/1±85/73 درصد) در رقیق‌کننده تریس-زرده تخم بوقلمون بدست آمد. نتیجه‌گیری: در کل، با در نظر گرفتن همه شاخص‌های ارزیابی شده در رقیق‌سازی منی قوچ دالاق، افزودن 120 میلی‌مولار قند ترهالوز در رقیق‌کننده تریس-زرده تخم بوقلمون پاسخ بهتری نسبت به دیگر تیمارها پس از فرآیند انجماد-یخ‌گشایی نشان داد.}, keywords_fa = {انجماد,تره‌هالوز,رقیق‌کننده,منی,قوچ دالاق}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3984.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3984_cbe84bd14716fcc4cf2c654370bb5c7e.pdf} } @article { author = {چاشنی دل, یداله and رستم نژاد, زمان and تیموری یانسری, اسداله}, title = {Effects of fish oil and thyme essence on performance, digestibility, and carcass characteristics of Dalagh male lambs}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {15-26}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2018.12959.1534}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تاثیر روغن ماهی و اسانس آویشن بر عملکرد پروار، قابلیت هضم، اجزا و کیفیت لاشه ی بره‌های نر دالاق}, abstract_fa = {در سال‌های اخیر استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها به عنوان افزودنی‌های مواد خوراکی به دلیل توانایی ماندگاری آنها در محصولات دامی و بافت‌های بدن انسان غیر مجاز اعلام شده است و به همین دلیل، دانشمندان علاقه‌مند هستند که تأثیر و توانایی ترکیب آنتی‌میکروبی و بهبود هضم شکمبه‌ای را با اسانس گیاهی ارزیابی کنند. روغن ماهی منبع خوب اسیدهای چرب اسید ایکوزاپنتانوئیک و اسید دکوزاهگزانوئیک می‌باشد که هر دو از اسیدهای چرب امگا- 3 می‌باشند. بنابراین وارد کردن روغن ماهی به جیره نشخوارکنندگان سبب افزایش غلظت این اسیدهای چرب در شیر و گوشت می‌گردد که می‌تواند برای سلامتی انسان بسیار مفید باشد. هدف از این پژوهش، تعیین اثرات روغن ماهی و اسانس آویشن بر عملکرد پروار، قابلیت هضم و کیفیت لاشه بره‌های نر نژاد دالاق می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه 16 رأس بره نر نژاد دالاق با میانگین وزن اولیه 2± 27 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار به مدت 90 روز پروار شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد بر پایه دانه جو و سیلاژ ذرت بدون روغن ماهی و اسانس آویشن، 2- جیره مکمل شده با 2 درصد روغن ماهی (بر اساس ماده خشک)، 3- جیره حاوی 2 درصد روغن ماهی و 2/0 درصد اسانس آویشن (بر اساس ماده خشک) و 4- جیره حاوی 2/0 درصد اسانس آویشن (بر اساس ماده خشک) بودند. یافته‌ها: وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی به طور معنی‌داری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (05/0 >P)، طوری که تیمار حاوی 2 درصد روغن ماهی و 2/0 درصد اسانس آویشن دارای بهترین عملکرد بود. همچنین تیمارها تاثیر معنی‌داری بر مصرف خوراک نداشت. قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی به طور معنی‌داری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (05/0 >P)، طوری که تیمار حاوی اسانس آویشن به مقدار 2/0 درصد در ماده خشک جیره دارای بهترین بالاتربن مقدار بود. افزودن روغن ماهی و اسانس آویشن به جیره به استثنای درصد وزن کبد و درصد وزن دنبه و درصد وزن ران، بر سایر اجزای لاشه اثر معنی‌داری نداشت (05/0 <P). نتیجه‌گیری: نتیجه کلی تحقیق نشان داد که استفاده از روغن غیراشباع و اسانس گیاهی به صورت همزمان در جیره غذایی نسبت به مصرف جداگانه، سبب بهبود عملکرد رشد به خصوص وزن پایان دوره، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی در بره‌ها شد. همچنین، این ترکیب توانست در بهبود صفات لاشه به ویژه وزن لاشه در پایان آزمایش موثر باشد.به طور کلی تیمار حاوی ترکیب 2 درصد روغن ماهی و 2/0 درصد اسانس آویشن نسبت به سایر تیمارها دارای عملکرد بهتری بود. به علت بهبود عملکرد رشد دام در اثر مصرف این افزودنی‌های غذایی مفید، استفاده از آنها در جیره نشخوارکنندگان کوچک با توجه به سطح مصرف در جیره، جهت پروار توصیه می‌شود. واژه‌های کلیدی: روغن ماهی، اسانس، گیاه دارویی، لاشه، بره}, keywords_fa = {روغن ماهی,اسانس,گیاه دارویی,لاشه,بره}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_4078.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_4078_42569dc7f3854e4ca0d680f9e756a799.pdf} } @article { author = {کشفی, حامد and تربتی نژاد, نورمحمد and یزدانی, احمدرضا and قورچی, تقی and شیرانی بید آبادی, فرهاد}, title = {The effect of using different dietary levels of tannin extracted pistachio by-product on the performance and nutrients digestibility in fattening lambs}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {27-40}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.13061.1540}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری‌ شده پسته بر عملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی در بره‌های پرواری}, abstract_fa = {سابقه و هدف: محصولات فرعی پسته یکی از فرآورده‌های جانبی کشاورزی است که در سال‌های اخیر در تغذیه دام مورد استفاده شده است. تحقیقات متعدد انجام شده بر روی این محصولات نشان‌دهنده این است که ضایعات پسته می‌تواند به عنوان بخشی از خوراک حیوانات نشخوارکننده استفاده گردد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته در جیره بره‌های پرواری بر عملکرد و قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، فیبر جیره و پروتئین خام صورت گرفت. مواد و روش‌ها: برای این آزمایش تعداد 24 رأس بره نر افشاری با میانگین وزن 5/1±6/30 کیلوگرم استفاده شد. بره‌ها به طور تصادفی بین تیمارهای آزمایشی تقسیم شدند به گونه‌ای که 6 بره (تکرار) در هر تیمار قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با 4 تیمار شامل: 1- شاهد یا جیره بدون محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته 2-جیره حاوی 10 درصد محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته 3- جیره حاوی 20 درصد محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته و 4- جیره حاوی 30 درصد محصول فرعی تانن‌گیری شده پسته انجام شد. یک دوره عادت‌دهی 14 روزه و 84 روز دوره آزمایش برای این طرح در نظر گرفته شد. در طول دوره صفات عملکردی شامل میانگین افزایش وزن روزانه، میزان خوراک مصرفی روزانه، ضریب تبدیل و وزن نهایی اندازه‌گیری شد. همچنین قابلیت هضم مواد مغذی در روز 75 به مدت 5 روز با جمع‌آوری نمونه‌های مدفوع و از طریق اندازه‌گیری خاکستر نامحلول در اسید تعیین شد. یافته‌ها: نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته تأثیر معنی‌داری بر خوراک مصرفی روزانه داشتند (05/0P<). در بین تیمارهای آزمایشی بیشترین میزان خوراک مصرفی مربوط به تیمار حاوی 20 درصد محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته و کمترین میزان مربوط به تیمار حاوی 30 درصد از این فرآورده فرعی پسته بود. سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری شده پسته، بر ضریب تبدیل غذایی تأثیر معنی‌داری داشت (05/0P<). بین میانگین تیمار 10 درصد و مابقی تیمارها از نظر ضریب تبدیل اختلاف معنی‌داری وجود داشت و بیشترین ضریب تبدیل مربوط به تیمار با 10 محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته و کمترین و بهترین میزان ضریب تبدیل مربوط به تیمار حاوی 20 درصد بود. تأثیر سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته بر افزایش وزن روزانه از نظر آماری معنی‌دار بود (05/0P<). تأثیر سطوح مختلف محصول فرعی تانن‌گیری شده پسته بر وزن نهایی بره‌های پرواری معنی‌دار بود و بین میانگین تیمارها از نظر وزن نهایی اختلاف معنی‌داری وجود داشت. تیمارهای آزمایشی تأثیری بر قابلیت هضم ماده خشک نداشتند، امّا قابلیت هضم ماده آلی، پروتئین خام و فیبر نامحلول در شوینده خنثی تحت تأثیر جیره‌های آزمایشی قرار گرفت (05/0P<). نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه، محصول فرعی تانن‌گیری‌شده پسته تا سطح 20 درصد در جیره بره‌های پرواری بدون تأثیر نامطلوب بر عملکرد می‌تواند استفاده شود.}, keywords_fa = {محصول فرعی,تانن,پرواربندی,ضریب تبدیل,قابلیت هضم}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3986.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3986_a4a5f840a6ba02ba31b1d9278c03b2f7.pdf} } @article { author = {سواری, مجید and خوروش, محمد and امانلو, حمید and قربانی, غلامرضا and قاسمی, ابراهیم and میرزائی, مهدی and محمدی, فاضل}, title = {Effects of the source and level of rumen undegradable protein and corn processing on production performance of dairy cows}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {41-56}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.13524.1562}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اثرات متقابل سطح و منبع پروتئین عبوری با فرآوری دانه ذرت بر عملکرد تولیدی گاوهای شیری}, abstract_fa = {سابقه و هدف: مشخص شده است که فرآوری غلات باعث افزایش انرژی دردسترس میکروارگانیسم‌های شکمبه و افزایش تولید پروتئین میکروبی می‌شود، اما تأثیر فرآوری منبع کربوهیدراتی بر نیازهای پروتئینی گاو شیری و در واقع بررسی اثر متقابل بین فرآوری دانه غلات و سطح پروتئین عبوری مورد نیاز در شرایط عملی مزارع کشور انجام نشده است. هدف اصلی این آزمایش بررسی اثرات متقابل سطح پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه با فرآوری دانه ذرت و منبع پروتئین عبوری بر عملکرد گاوهای پرتولید هلشتاین تغذیه شده با جیره های حاوی مقادیر بالای کنسانتره بود. مواد و روش ها: به منظور بررسی اثرات متقابل سطح و منبع پروتئین عبوری با فرآوری دانه ذرت بر توان تولیدی گاوهای شیری دو آزمایش مجزا طراحی و اجرا شد. در آزمایش اول از 12 رأس گاو شیرده هلشتاین با میانگین تولید شیر 3 ±48 کیلوگرم در روز در قالب طرح مربع لاتین تکرار شونده 4×4 به روش فاکتوریل 2×2 و در آزمایش دوم از 8 رأس گاو پرتولید در قالب طرح مربع لاتین تکرار شونده 4×4 استفاده شد. تیمارهای آزمایش اول عبارت بودند از: 1) پروتئین عبوری معادل 40 درصد (درصدی از پروتئین خام) و استفاده از ذرت آسیاب شده 2) پروتئین عبوری معادل 40 درصد و استفاده از ذرت ورقه‌ای شده با بخار 3) پروتئین عبوری معادل 35 درصد (درصدی از پروتئین خام) و استفاده از ذرت آسیاب شده و 4) پروتئین عبوری معادل 35 درصد و استفاده از ذرت ورقه ‌ای شده با بخار. سطح پروتئین خام در همه تیمارها یکسان (16/7درصد ماده خشک) و سطح پروتئین عبوری و نوع فرآوری دانه ذرت بین جیره ها متفاوت بود. تیمارهای آزمایش دوم به ترتیب دارای کنجاله سویای فرآوری شده (منبع پروتئین عبوری مورد استفاده در آزمایش اول)، پودر ماهی، پودر گوشت و مخلوطی از پودر ماهی و پودر گوشت به عنوان منبع پروتئین عبوری بود. در این آزمایش سطح پروتئین عبوری و نوع فرآوری دانه ذرت با توجه به نتایج حاصل از آزمایش اول در نظر گرفته شد. یافته ها: در آزمایش اول سطح پروتئین عبوری اثر معنی داری بر مصرف ماده خشک نداشت. اما گاوهای دریافت کننده سطح پایین پروتئین عبوری (35 درصد بر اساس پروتئین خام) یا به عبارتی سطح بالای پروتئین قابل تجزیه در شکمبه (65 درصد بر اساس پروتئین خام) شیر بیشتری تولید کردند (4/44 در مقابل 2/43 لیتر در روز به ترتیب برای سطح 35 و 40 درصد پروتئین عبوری). ورقه ای کردن ذرت با بخار نسبت به ذرت آسیاب شده منجر به کاهش مصرف ماده خشک در دام‌ها شد ( 1/25 در مقابل 1/26 کیلوگرم در روز به ترتیب برای ذرت ورقه ای شده با بخار و ذرت آسیاب شده) اما بر میزان تولید شیر تأثیر معنی داری نشان نداد و تنها شیر تصحیح شده براساس چربی را کاهش داد. تغذیه ذرت ورقه ای شده با بخار، افزایش درصد پروتئین و کاهش چربی شیر را بدنبال داشت. در مجموع اثر متقابل بین فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش معنی دار نبود. نتایج آزمایش دوم بیانگر عدم تأثیر معنی دار منابع پروتئین عبوری بر مصرف ماده خشک، تولید و ترکیب شیر گاوهای پرتولید هلشتاین تحت شرایط اعمال شده در این تحقیق بود. نتیجه گیری کلی: نتایج این تحقیق نشان داد که بین سطح پروتئین عبوری و روش فرآوری دانه ذرت بر عملکرد تولیدی گاوهای شیری اثر متقابلی وجود ندارد. از طرفی نوع منبع پروتئین عبوری مورد استفاده در این آزمایش اثر معنی داری بر عملکرد گاوهای پرتولید در اوایل شیردهی نداشت. به طور کلی، استفاده از ذرت آسیاب شده و سطح پروتئین عبوری پایین تر تأمین شده از منبع پودر گوشت در جیره گاوهای شیری تغذیه شده با سطح بالای کنسانتره به عنوان راهکارهای تغذیه ای موثر قابل توصیه خواهد بود.}, keywords_fa = {پروتئین عبوری,فرآوری ذرت,گاو شیری}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3987.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3987_f0b4b416527b9a464dae85a31b1fcc79.pdf} } @article { author = {حبیبی زاد, جواد and معمار, مهرداد}, title = {The effects of different eCG doses on reproductive performance in Torki-Ghashghaei ewes in autumn season}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {57-68}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.13627.1567}, abstract = {Abstract1 Background and objectives: Reproductive performance is the most important economic trait in sheep production and it can be manipulated by using hormonal treatments. Equine chorionic gonadotropin (eCG) is widely used for improving the fertility in ewes. In some studies the use of low and high doses of this hormone increased number and the size of large follicles and also it could enhance the ovulation rate, but it decreased pregnancy rate. As it was not found any report about the effect of using eCG on reproductive performance of Torki-Ghashghaei ewes, this study was conducted to investigate the effect of different dose of eCG on estrus response, estrus onset, pregnancy rate and twining rate of these ewes in autumn season. Materials and methods: In this study, the total of 75 cyclic ewes with the mean weight of 573.6 kgs were randomly assigned to five experimental groups (n=15/group). The estrous cycle of all ewes was synchronized with the insertion of intravaginal progesterone sponges during a 12 days period. One day before withdrawaling progesterone sponges 300, 400, 500 and 600 IU eCG were injected intramuscularly to ewes in group Π, Ш, ΙV and V, respectively and the group Ι (without eCG injection) was used as control group. The reproductive variables such as: time of estrus onset (hour), estrous response, pregnancy rate, twining rate, fecundity and prolificacy rate were measured in this experiment. Results: Estrous responses for all eCG recipient ewes (100%) were significantly higher (P<0.01) than the control group (80%). The results showed that, after withdrawaling of sponges the estrus onset in ΙV and V groups (36.03 and 32.68 h, respectively) were significantly (P<0.05) earlier than groups Π, Ш and the control group. Although there were not any significant differences among the treatment groups in the percentage of pregnancy, this parameter in group V (93.3%) was numerically more than control group (83.3%). The results also showed that all eCG recipient groups had higher twining rates compared with control group and increasing the dose of eCG increased the twining rate in ewes. The results of this study indicated that in synchronized ewes which were received 600 IU eCG had more fecundity and prolificacy rate compared with the control group and also the groups received 300 and 400 IU eCG. Conclusion: Generally, the results showed that injecting 600 IU eCG had the most effect on increasing pregnancy rate and twining rate in Torki-Ghashghaei ewes in autumn season.}, keywords = {Keywords: Torki-Ghashghaei ewe,eCG,Reproductive performance,Twining rate}, title_fa = {تاثیر دوزهای مختلف eCG بر عملکرد تولید مثلی میش‌های ترکی قشقایی در فصل پائیز}, abstract_fa = {چکیده سابقه و هدف: تولیدمثل مهمترین صفت اقتصادی در پرورش گوسفند است که می‌توان آن را با استفاده از روش‌های مختلف از جمله هورمون درمانی دست‌کاری کرد. از هورمون‌های مهم که به‌طور وسیعی برای بهبود باروری در گوسفند استفاده می‌شود eCG است. با این وجود، در برخی از پژوهش‌ها استفاده از دوزهای زیاد یا کم این هورمون سبب افزایش تعداد و رشد فولیکول‌های بزرگ شده، و با وجود افزایش نرخ تخمک‌ریزی باعث کاهش نرخ آبستنی شده است. از آنجایی‌که، تاکنون گزارشی مبنی بر تاثیر eCG بر عملکرد تولیدمثلی میش‌های ترکی قشقایی ارائه نشده است پژوهش حاضر به‌منظور بررسی تاثیر دوزهای مختلف eCG بر نرخ پاسخ فحلی، زمان آغاز فحلی، نرخ آبستنی و دوقلوزایی این میش‌ها در فصل پائیز، طراحی و اجرا شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه 75 راس میش ترکی قشقایی با سن 3 تا 4 سال و میانگین وزنی 6/357 کیلوگرم انتخاب و به‌طور تصادفی به 5 گروه آزمایشی تقسیم شدند. چرخه فحلی تمام میش‌ها با استفاده از اسفنج‌های حاوی پروژسترون در فصل پائیز در یک دوره 12 روزه همزمان‌سازی شد. یک روز قبل از برداشت اسفنج، به گروه‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم به‌ترتیب 300، 400، 500 و 600 واحد بین‌المللی eCG به‌صورت درون ماهیچه‌ای تزریق، و گروه اول (بدون تزریق eCG) به‌عنوان شاهد در نظر گرفته شد. فراسنجه‌های مورد بررسی در این پژوهش شامل: زمان آغاز فحلی(ساعت)، نرخ پاسخ به فحلی، نرخ آبستنی، نرخ دوقلوزایی، تعداد بره‌های متولد شده، نرخ بره‌زایی و نرخ چندقلوزایی بود. یافته‌ها: نرخ پاسخ به فحلی در گروه‌های دریافت کننده eCG، 100 درصد بود که به‌طور معنی‌داری (01/0P<) نسبت به گروه شاهد (80 درصد) بیشتر بود. نتایج نشان داد که زمان آغاز فحلی پس از برداشت اسفنج در گروه چهارم و پنجم (به‌ترتیب 03/36 و 68/32 ساعت) به‌طور معنی‌داری (05/0P<) نسبت به گروه‌های شاهد، دوم و سوم زودتر بود. اگر چه درصد میش‌های آبستن در گروه‌های آزمایشی اختلاف معنی‌داری نداشت (05/0<P) با این وجود در گروه پنجم (600 واحد بین‌المللی eCG) نسبت بیشتری از میش‌ها آبستن شدند (3/93 درصد) در حالی که در گروه شاهد این نسبت 3/83 درصد بود. نتایج نشان داد که تمام گروه‌های دریافت کننده eCG نسبت به گروه شاهد دارای نرخ دوقلوزایی بیشتری بودند و از طرف دیگر با افزایش دوز eCG تعداد میش‌های دوقلوزا افزایش پیدا کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که نرخ‌های بره‌زایی و چندقلوزایی در تیماری که میش‌ها همراه با برنامه همزمان‌سازی فحلی دوز 600 واحد بین‌المللی eCG را دریافت نمودند نسبت به تیمار شاهد و میش‌های دریافت کننده 300 و 400 واحد بین‌المللی eCG بیشتر بود. نتیجه‌گیری: به‌طور کلی نتایج نشان داد که دوز 600 واحد بین‌المللی eCG دارای بیشترین تاثیر در افزایش نرخ آبستنی و دوقلوزایی در میش‌های ترکی قشقایی در فصل پائیز بود.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: میش ترکی قشقایی,eCG,عملکرد تولیدمثلی,نرخ دوقلوزایی}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3988.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3988_758be28c1f3f98e0a66fcc7db6ca0e7e.pdf} } @article { author = {دهقان زاده, هوشنگ and میرحسینی, سید ضیاء الدین and قادری زفره ای, مصطفی and توکلی, حسن and اسماعیل خانیان, سعید}, title = {Possibility of application of relative entropy in clustering of some milk governing genes in dairy cattle}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {69-86}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.13707.1570}, abstract = {Abstract Background and objectives: Apart from the fact that milk plays an important role in human nutrition, increasing milk production or changing its composition has attracted the attention of animal breeders, therefore, it is crucial to study and evaluate the genes underpinning milk production and its composition. Information theory is a branch of mathematics that overlaps with communications, biology, and medical engineering. Entropy is a measure of uncertainty in the set of information. In his famous article in 1948, Shannon introduced this concept and used its results in a number of basic issues of coding and data transferring theory, which forms the basis of new information theory. Information theory is used in genetic and bioinformatics analyses and can be used for many analyses related to the structures and sequences. Bio-computational grouping of genes facilitates genetic analysis, sequencing and structural-based analyses Materials and methods: DNA sequence of 30 genes involved with milk protein production were extracted ad hoc from NCBI genome database and stored in FASTA format. In this study, for each gene and its exons sets, the entropy was calculated in orders one to four. In this way, the Markov chain up to order 3 was used. Based on the relative entropy of genes and exons, kullback-Leibler divergence was calculated. After obtaining the kullback-Leibler distance for genes and exons sets, the results were entered as input into 7 clustering algorithms: Single, Complete, Average, Weighted, Centroid, Median and K-Means. In order to aggregate the results of clustering, AdaBoost algorithm was used. Finally, the results of AdaBoost algorithm were investigated by GeneMANIA prediction server to explore the results from gene annotation point of view. All calculations were performed using the MATLAB Engineering Software (2015) Results: By investigating the results of genes metabolic pathways based on their gene annotations, it was turned out that proposed clustering method, yielded correct, logical and fast results. This method at the same that that hadn't had the disadvantages of aligning allowed the genes with actual length and content to be considered and also didn't require high memory for large-length sequences. Conclusion: It can be concluded that the performance of the proposed method could be used with other competitive gene clustering methods to group biologically relevant set of genes Also, the proposed method can be seen as a predictive method for those genes bearing up weak genomic annotations. Key words: Information theory, Dairy cattle, Kullback-Leibler divergence, Gene clustering}, keywords = {Information theory,Dairy Cattle,Kullback-Leibler divergence,Gene clustering}, title_fa = {امکان سنجی آنتروپی نسبی در خوشه بندی تعدادی از ژن‌های موثر بر تولید شیر در گاو شیری}, abstract_fa = {چکیده سابقه و هدف: جدا از اینکه شیر نقش مهمی در تغذیه انسان ایفا می‌نماید، افزایش تولید شیر و یا تغییر در میزان ترکیبات آن بیشترین توجه اصلاحگران گاو شیری را به خود اختصاص داده است به همین علت پژوهش و بررسی ژنهایی که روی تولید و ترکیب شیر نقش موثری دارند، بسیار با اهمیت است. نظریه‌ اطلاعات، شاخه‌ای از ریاضیات است که با مهندسی ارتباطات، زیست شناسی و پزشکی همپوشانی دارد. آنتروپی اندازه‌ای از عدم قطعیت در مجموعه اطلاعات است. شانون در مقاله مشهور خود در سال 1948 این مفهوم را معرفی کرده و نتایج آن را در تعدادی از مسائل پایه‌ای نظریه‌ کدگذاری و انتقال داده‌ها مورد استفاده قرار داد که پایه‌ نظریه‌ اطلاعات جدید را تشکیل می‌دهد. از تئوری اطلاعات در تجزیه و تحلیل های ژنتیکی و بیوانفورماتیکی استفاده گردیده و میتوان از آن جهت بسیاری از آنالیز‌های مربوط به ساختارها و توالی‌های زیستی استفاده نمود. مواد و روشها‌: توالی 30DNA ژن مربوط به تولید پروتئین شیر به صورت جداگانه از پایگاه داده ژنوم NCBI استخراج و در فرمت FASTA ذخیره شد. در این پژوهش برای هر مجموعه ژن و اگزون‌های آن فراسنجه آنتروپی در مراتب یک الی چهار محاسبه شد. در این راستا از زنجیره مارکف تا رتبه 3 استفاده گردید. بر اساس آنتروپی نسبی حاصله برای ژن‌ها و اگزون‌ها، واگرایی کولبک – لیبلر برای ژن‌ها و اگزون‌ها تعریف و محاسبه گردید. سپس ماتریس واگرایی کولبک – لیبلر ژنها و اگزونها به عنوان ورودی 7 روش معمول خوشه بندی Single ، Complete،Average ، Weighted،Centroid ، MedianوK-Means در نظر گرفته شد. برای تجمیع نتایج حاصل از خوشه بندی‌های مختلف، از الگوریتم AdaBoost استفاده گردید. در پایــان جهت تایید نتایج حاصل از AdaBoost و پیش بینی عملکرد ژن‌ها و ارتباط بین آنها، با مراجعه به GeneMANIA prediction server نتایج بر اساس حاشیه نویسی ژنومی آن‌ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. همه محاسبات با استفاده از نرم افزار مهندسی متلب نسخه 2015 انجام گردید. یافته ها‌: با بررسی نتایج در GeneMANIA prediction server ، ارتباط متقابل و مسیرهای متابولیکی مشترک ژن‌ها براساس حاشیه نویسی ژنومی آن‌ها، روش خوشه بندی ارایه شده را روشی صحیح، منطقی و در عین حال سریع نشان داد. این روش علاوه بر اینکه زمانبر بودن حاصل از همتراز نمودن ژن‌ها را نداشته، محتوا و اندازه واقعی ژن‌ها را مورد بررسی قرار داده و نیاز به حافظه بالا برای پردازش فایل‌های همردیف توالی‌های با طول بزرگ را ندارد. نتیجه گیری: نتـایج نشـان داد که روش پیشنـهادی جهت خوشه بنـدی مجموعه‌ای از ژن ها به لحاظ زیستی بسیار جـذاب به نظر می رسد. اعتقاد بر این است که روش ارائه شده می‌تواند با سایر روش‌ها از جهت خوشه بندی مجموعه‌ای از ژنها رقابت نماید. روش یاد شده می‌تواند به عنوان یک روش پیش بینی عملکرد زیستی ژن‌هایی با داده‌های حاشیه نویسی ژنومی ضعیف نیز در نظر گرفته شود.}, keywords_fa = {تئوری اطلاعات,واگرایی کولبک- لیبلر,گاو شیری,خوشه بندی ژن}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3989.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3989_e0c5b72767ce96fb42d2574dfa4b0195.pdf} } @article { author = {بیات, جواد and فتحی, فاطمه and قنبری, فرزاد and ناصریان, عباسعلی and مقصوودلو, شهریار}, title = {Effect of administering molasses and sugar beet pulp on nutritional value of laying hen litter silage}, journal = {Journal of Ruminant Research}, volume = {5}, number = {3}, pages = {87-102}, year = {2017}, publisher = {Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources}, issn = {2345-4253}, eissn = {2345-4261}, doi = {10.22069/ejrr.2017.13895.1579}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اثر افزودن ملاس و تفاله چغندر قند بر ترکیب شیمیایی، فراسنجه‌های تولید گاز و قابلیت هضم برون تنی سیلاژ فضولات مرغ تخم‌گذار}, abstract_fa = {سابقه و هدف: استفاده از ضایعات طیور در جیره نشخوارکنندگان منجر به کاهش قابل توجه هزینه خوراک، افزایش سطح پروتئین جیره و حل مشکلات ناشی از انباشتگی آن‌ها می‌شود. به‌طور کلی فضولات طیور حاوی مقدار بالای الیاف و خاکستر می‌باشند. به نظر می‌رسد که آن‌ها نسبت به برخی علوفه‌های با کیفیت، حاوی مقدار بیشتری انرژی، کلسیم، فسفر و نیتروژن باشند. فضولات طیور را می‌توان در تغذیه دام به‌ویژه در مناطقی که با کمبود مواد خوراکی با ارزش مواجه هستند، استفاده نمود. هدف از انجام این پژوهش بررسی افزودن سطوح مختلف ملاس و تفاله چغندرقند بر ترکیب شیمیایی، مولفه‌های تولید گاز و قابلیت هضم برون‌تنی سیلاژ فضولات مرغ تخم‌گذار بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: تیمار 1: سیلاژ فضولات طیور بدون افزودنی (شاهد)، تیمارهای 2، 3 و4 به ‌ترتیب شامل سیلاژ فضولات + 5 درصد ملاس، 10 درصد ملاس و 20 درصد ملاس و تیمارهای 5، 6 و 7 به‌ترتیب شامل سیلاژ فضولات + 5 درصد تفاله چغندرقند، 10 درصد تفاله چغندرقند و 20 درصد تفاله چغندرقند. داده‌ها توسط نرم افزار SAS تجزیه شدند. برای مقایسه میانگین‌ها از آزمون حداقل تفاوت معنی‌دار استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین تیمارها اختلاف معنی‌داری از لحاظ ترکیب شیمیایی وجود دارد (05/0<‌P). تیمار شاهد و سیلاژ فضولات عمل‌آوری شده با 5 درصد ملاس، ماده خشک کم‌تری نسبت به سایر تیمارها داشتند. در بین تیمارها، تیمار عمل‌آوری شده با سطح 20 درصد ملاس دارای بیش‌ترین مقدار پروتئین خام بود. pH تیمار حاوی تفاله چغندرقند سطح 20 درصد در مقایسه با تیمار شاهد به طور معنی‌داری کاهش یافت. تیمار دارای20 درصد تفاله چغندرقند و تیمار دارای 10 درصد ملاس به ‌ترتیب بالاترین و پایین‌ترین پتانسیل تولید گاز را داشتند. در تیمارهای سیلاژ مرغ تخم‌گذار تیمار ملاس 5 درصد دارای بالاترین نرخ تولید گاز و پایین‌ترین پتانسیل تولید گاز نسبت به تیمار شاهد بود. بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی (770 و 737 گرم بر کیلوگرم ماده خشک) با افزودن تفاله چغندر سطح 20 درصد به‌دست آمد. از نظر عامل تفکیک و توده میکروبی تولید شده نیز بین تیمارها اختلاف معنی‌داری وجود داشت. بالاترین و پایین‌ترین مقدار تولید پروتئین میکروبی به‌ترتیب مربوط به تیمار دارای سطح 20 درصد تفاله چغندرقند و تیمار شاهد بود. نتیجه‌گیری: به‌طور کلی احتمالاً استفاده از سطوح مختلف ملاس و تفاله چغندرقند می‌تواند ارزش تغذیه‌ای سیلاژ فضولات مرغ تخم‌گذار را افزایش دهد}, keywords_fa = {فضولات طیور تخم‌گذار,ملاس,تفاله چغندرقند,قابلیت هضم,تولید پروتئین میکروبی}, url = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3990.html}, eprint = {https://ejrr.gau.ac.ir/article_3990_3539c65600743b267ca4c2718755f3bd.pdf} }